ستاره حمیدی؛ كارشناس ارشد روانشناسی
اكثر والدین به خوبی میدانند برای رشد و پرورش فرزندانشان نیازمند استفاده از یکسری قوانین هستند، هنگامی که فرزندان از کودکی بیاموزند از چارچوبها و قواعد پیروی نمایند مسلماً زندگی و روابط اجتماعی موثرتری خواهند داشت.
آموختن یکسری ضوابط سبب میشود تنش كمتری در خانه و بین والد و فرزند ایجاد گردد. آنچه در قانون گذاری اهمیت دارد این است كه اجرای قانون از خود قوانین مهمتر است.
فرزندان باید بیاموزند كه بنابر توافقاتی كه با والدین خود داشتهاند موظف هستند از تمامی قوانین پیروی كرده و در صورتی كه آنها را زیر پا بگذراند بهای آن را بپردازند.
همانطور كه قانون گذاری برای فرزندان و اقتدار جهت اجرای آن از اهمیت ویژهای برخوردار است و منجر به تربیت مناسبتری میشود رعایت نكردن نكاتی در قانون گذاری ممكن است آسیبهای روانی بر پیكره روح و روان كودك وارد نماید.
بهتر است والدین نكاتی را در قانون گذاری و اجرای آن حتماً در نظر گیرند همانند موارد ذیل:
اجرای قانون بر اساس سن كودك
در خصوص قانون گذاری و اقتدار در اجرای آن والدین باید بدانند یك كودك خردسال ضوابط را نمیشناسد و تنها بر اساس رانش هاس درونیاش پیش میرود و آنچه برایش اهمیت دارد خواستههای است كه در لحظه دارد و این دقیقاً زمانی است كه باید والدین كودك را به آرامی با قوانین آشنا كرده و ضوابط را با در نظر گرفتن سن كودك به وی یادآور شوند كه خود نیاز به اقتدار والدین دارد. كودك باید بیاموزد كه محور جهان نیست و باید خواستههای اش را بر مبنای دنیای بیرونی و واقعیت تعدیل و یا به تعویق بیندازد.
تفاوت اقتدار و خشونت
متاسفانه برخی والدین زمانی كه نمیتوانند اقتدار كافی داشته باشند از خشونت نیز استفاده میکنند فارغ از اینكه با این رفتار نه تنها كودكانی قانونمند تربیت نمیکنند بلكه با داشتن رفتاری بی رحمانه كودشان را برای انجام پرخاشگری آماده میکنند.
اقتدار با خشونت متفاوت است والدین باید بیاموزند كه بدون پرخاشگری و زور فرزندانشان را به حرف شنوی و رعایت قوانین دعوت كنند.
كودكان آینه والدینشان هستند هر رفتاری كه از والدین ببینند سریعاً آن را درونی كرده و در موقعیتهای مشابه بكار میبرند.
قوانین خانه خود را مجزا كنید
یكی از مواردی كه اكثر والدین با آن دست به گریبان هستند رفتار متضادی است كه كودك در خانه مادر بزرگ و پدر بزرگ دارد متاسفانه برخی از مادر و پدربزرگها بر حسب علاقه آزادی عمل بیشتری به كودكان میدهند باید برای كودك شفاف سازی شود كه قوانین مربوط به خانه مادربزرگ و پدر بزرگ ارتباطی با خانه خود ندارد و نه تنها در خانه بلكه باید در خانه مادربزرگ هم قوانین رعایت شود البته بهتر است در خصوص قوانین خانه مادربزرگها زیاد سخت گیری نشود زمانی كه كودك شما بیاموزد كه قوانین در منزل رعایت كند آن را به مکانهای دیگر نیز تعمیم داده و به مرور زمان درونی شده و جزء الگوهای رفتاریاش میشود.
اقتدار یا دستور دادن
وظیفه پدر و مادر عشق و احترام و تربیت به كودك است نه قضاوت و دستور دادن.
متاسفانه برخی والدین تصور میکنند در نقش بزرگتر حق دارند هرگونه كه صلاح میبینند با فرزند خود برخورد نمایند، هنگام اجرای قوانین به جای یادآوری قوانین دستور ندهید.
بهتر است هنگام یادآوری به كودكان والدین روی پاها نشسته و خود را از لحاظ بدنی همسطح كودك كنند و هیچگاه از ایستاده به كودك فرمان ندهند.
همراهی قاطعیت با محدودیت: برخی كودكان از فرمانبری خوبی برخوردار نیستند و بنا به دلایل متفاوت در برابر مقررات و كارهایی كه باید انجام دهند مقاومت نشان میدهند در این مواقع بهتر است والدین هیچ گاه درخواستها و كارهایی كه كودك باید انجام دهد را به صورت پیشنهاد مطرح نكنند به عنوان مثال به جای اینكه بگوید "اگر امروز كه سرد است لباس گرمتر بپوشی بهتر است "گفته شود" امروز هوا سرد است و بین این دو لباس گرم است میتوانی یكی را انتخاب كنی" با بیان جملات بصورت خبری نه امری كودكان متوجه قاطعیت والدین میشوند.
اولویت بندی قوانین بر حسب سن
آنچه مسلم است هر چه سن كودك كمتر باش تفاوت قانون خیلی مهم و كمتر مهم را نمیداند. بهتر است برای كودكان كوچكتر حساسیت زیادی نشان داده نشود و قوانین مهمتر در نظر گرفته شود.
كودكان همزمان با گذراندن دوره رشد طبیعیشان و یادگیری از محیط اولویتها را خواهند آموخت.
به عنوان مثال یك كودك 4 ساله نمیتواند درك صحیحی از میزان اهمیت قانون خواب به موقع شبانه داشته باشد و این والدین هستند كه باید با قاطعیت و آرامش میزان اهمیت موضوع را به كودك منتقل نمایند.