رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
شاید شما هم از زمره مادر و پدرهایی باشید که وقتی فرزندتان متوجه منظورتان نمیشود موضوع را بلندتر تکرار میکنید! و اگر هنوز هم متوجه موضوع نشده باشد، لابد باز هم آن را بلندتر تکرار میکنید!
اما این موضوع به همین جا ختم نمیشود و بالاخره زمانی میرسد كه احساس میکنیم در بیان مطلب مورد نظر خود، شکست خوردهایم و همه تلاشمان برای انتقال مفهومی خاص یا برقراری ارتباطی موثر و موفق کاملاً بی نتیجه مانده است، پس این جا است که موضوع جدی میشود، در چنین وضعیتی احتمالا خودمان را جمع و جور میكنیم و از كلماتی شبیه به اینها استفاده میكنیم: خوب فکر کنم بهتر است دوباره موضوع را از اول تکرار کنم!
اما متاسفانه این بار هم علاوه بر تن صدا فشار خونمان نیز بالا میرود، هر چند که سعی میکنیم به روی خودمان نیاوریم، کلمهها را آرام آرام و با تأکیدی که البته ناشی از همان فشاری است که در نتیجه نفهمیده ماندن موضوع بهمان آمده برای فرزندمان تکرار میکنیم. اما باز هم کاملا بینتیجه!
متاسفانه به ندرت به ذهنمان میرسد که بهتر است میزان و بار محتوایی پیامهای منتقل شونده را تغییر بدهیم.
مثلاً جملاتمان را کمتر کنیم یعنی از جملات كوتاهتری استفاده کنیم یا ازكلمات دیگری در انتقال مفهوم كمك بگیریم یا روش توضیح دادنمان را عوض کنیم.
تحقیقات مرکز پژوهشی ارتباطات کالیفرنیا
تحقیقات صورت گرفته در مرکز پژوهشی ارتباطات کالیفرنیا نیز این موضوع را تأئید میکند که بهتر است برای برقراری ارتباطات موثر، وقتی در مخمصه نفهمیده ماندن موضوع گیر میكنیم یا نحوه بیان و نوع جملاتمان را تغییر بدهیم و یا کمی به خودمان و ذهن مان فرصت فکر کردن و جمع و جور کردن افکار و اطلاعات را بدهیم تا بتوانیم موضوع را به شكل قابل فهمتری منتقل كنیم اما كاری كه هنوز هم اغلب ما انجام میدهیم این است كه شمردهتر از قبل موضوع را به همان شكل تكرار میكنیم.
صحبت کردن آرام و بلندتر شما را دچار این توهم (خطا) میکند که احتمالاً روش ارتباطی خوبی را به کار گرفتهاید، در حالی که فراموش میکنید، این موضوع یعنی همان بلندتر و شمردهتر صحبت کردن فقط زمانی کارا خواهد بود که مخاطب یا مخاطبین شما مشکل شنوایی داشته باشد!
پس احتمالا با اتخاذ این همه تدابیر به ظاهر كارا دوباره مایوس میشوید یا فرزندتان را به باهوش نبودن و خدای نکرده کودن بودن متهم میکنید و «مفهوم نشدن» موضوع هم همچنان به قوت خود باقی میماند.
دلیل این که تغییر تن صدا کمکی به فهم موضوع نمیکند
«دکتر برگر» استاد دانشگاه روانشناسی در کالیفرنیا و یكی از محققان برجسته در این زمینه میگوید: تحقیقات نشان داده است که تغییر تُنِ صدا (بلندتر صحبت کردن) انتخاب پایهای و اولیه ذهن است.
استفاده از این روش به عنوان یک انتخاب اتوماتیک ذهنی برای مغز تعریف شده است، و در واقع از دیدگاه روانشناسی شناختی این روش آسانترین و اصلیترین شیوه برای سرهم بندی كردن موضوع به شمار میآید روشی که اگر چه آسانترین به نظر میرسد اما دردسرهای خاص خودش را دارد و در عمل به جای روش بیشتر به یك ضد روش شبیه است.
چون علاوه بر دلزدگی طرف مقابل از محتوای موضوع، به نوع رابطه مان هم ضربه میزند. اما آیا هیچ وقت فکر کردهاید ای کاش راه دیگری هم وجود داشت تا این موضوع را بتوانم به کودکم، همسرم، همکارم و... بفهمانم؟
تحقیقات نشان میدهند از آنجائیکه تغییر کلی در ساختار جملات و نحوه اعلام یا بیان موضوع زحمت زیادی برای افراد دارد و میزان بالایی از انرژی (مغز) آنها را مصرف میکند، اغلب مردم تمایل دارند که به کم هزینهترین عمل که همان تکرار با صدای بلند و بلندتر است رو بیاورند و در واقع بجای تغییر بار محتوایی مطلبی كه بیان میكنند به تغییر تن صدایشان متوسل شوند!
طی یک آزمایش از تعدادی آزمودنی خواسته شد تا یک آدرس جغرافیایی را روی نقشه برای فرد دیگر توضیح دهند و در ادامه به آنها صراحتا گفته شد كه: چنانچه شخص مورد نظرتان از توضیحات شما چیزی متوجه نشد لطفا توضیح بیشتری بدهید و این کار را تا فهم درست موضوع و آدرس معین ادامه دهید.
آزمایش شروع شد، بعد از اعلام مخاطبان، مبنی بر درخواست توضیح بیشتر اغلب افراد آدرس مورد نظر را با همان کلمات و جملات فقط با چند دانگ صدای بلندتر برای چندمین بار تکرار کردند و تنها تعداد معدودی سعی داشتند تا در نحوه بیان موضوع تغییری ایجاد كنند.
این در حالی بود که استفاده از این روش (روش دوم) حدود 8/3 ثانیه طول میکشید اما روش اول که همان تکرار و مكررات بود تنها 3/3 ثانیه زمان را از آزمودنی میگرفت.
کمی فکر کنید
آیا این روش، یعنی همان داد و هوار کردن، یا فریاد زدن در واقع همان روشی نیست که اغلب در مناسبات رسمی و غیر رسمی روزانه مثل گفتگو با والدین، دوستان و همکارانمان به جای یافتن راه حل درستتر انتقال موضوعات به کار میگیریم؟!
وقتی تصمیم داریم به كسی چیزی را بیاموزیم، آیا استفاده از این روش بیشتر نمیشود؟ متاسفانه آسیب زننده ترین حالت استفاده از روش، با کودکان است.
زمانی که به آنها آموزش یا درس میدهیم یا میخواهیم کاری را برای آنها توضیح بدهیم تا انجام بدهند یا مطلبی را بفهمند.
در سال تحصیلی جدید بیشتر مراقب باشیم تا از روشهای آسیب زا استفاده نکنیم.