اطاعت از پدر
از وظایف فرزند نسبت به پدر میبایست به اطاعت و گوش سپاری به فرمانها و خواستههای او اشاره كرد كه در آیاتی از جمله 63 و 68 سوره یوسف و 8 سوره عنكبوت و 45 و 15 لقمان بیان شده است. این اطاعت میتواند تا آن جا گسترش یابد كه جان خود را تقدیم پدر كند.
بدون تردید داستان ذبح اسماعیل(ع) به دست حضرت ابراهیم(ع) و اطاعت فرزند از پدر تنها به عنوان یك داستان تراژدی مطرح نیست بلكه بیانگر نوع برخورد فرزند نسبت به پدر و اطاعت از اوست كه در آیات 101 و 102 سوره صافات بدان اشاره شده است؛ چرا كه جان و مال فرزند از پدر است و فرزند میبایست از پدر تا پای جان نیز اطاعت كند.
البته همان گونه كه اطاعت از پدر در ایمان، امری بایسته است (طور، آیه 21) اما تنها در یك مورد فرزند میتواند از پدر تبعیت نكند و تمرد نماید و آن زمانی است كه پدر، با ایمان توحیدی او مخالفت كند و او را به كفر و شرك دعوت كند و فرمان دهد. (مریم، آیات 46 و 48 و نیز عنكبوت، آیه 8)
فرزند در اطاعت از پدر تا آن حد باید گوش به فرمان باشد كه برای انجام فرمانهای او خود را به سختی افكند. در داستان حضرت یوسف(ع) پسر بزرگ برای انجام فرمان پدر میكوشد تا در مصر بماند و بنیامین را از دست حكومت نجات دهد و از زندان برهاند. (یوسف، آیه80)
این اطاعت میبایست در امور خردی چون ورود از دروازههای متعدد با آن كه دلیلی برای این فرمان نمی یابد (یوسف، آیات 67 و 68) تا گردن نهادن در زیر تیغ (صافات، آیات 101 و 102) انجام پذیرد. هر چند كه برای بیشتر مردم، اطاعت از مسایل خرد بدون دلیل و مبنای به ظاهر منطقی سخت است ولی بی گمان اطاعت از والدین میتواند درهای حكمت و احسان الهی را به سویش باز كند.
حضرت اسماعیل(ع) پدر خویش را برای انجام ماموریت و فرمان الهی تشویق میكند و نه تنها مانع بر سر راهش نمی شود بلكه كمك میكند تا پدر با آرامش بیشتری به فرمان عمل كند. (همان)پدر در آسمان زندگی فرزند، همچون خورشید تابان است كه مهر و محبت و زندگی به او میبخشد، چنان كه مادر در حكم ماه و برادران چون ستارگان میباشند. (یوسف، آیه4).
برهمین اساس اگر كسی در خواب خورشید را دید میبایست آن را مرتبط با پدر بداند و براساس آن تجزیه و تحلیل كند.
همان طور كه فرزند مایه چشم روشنی پدر است (فرقان، آیه74 و قصص، آیه9) و دوری او برایش سخت است به گونهای كه حتی ممكن است حزن و اندوه فراق، چشمان پدر را كور كند (یوسف، آیات13 و 84تا 86) همچنین فرزند میبایست حقوق پدر را مراعات كند و موجبات اذیت و آزار وی را فراهم نیاورد.
برخی از فرزندان به باور نادرست گمان میكنند كه پدر و مادر تفاوت و تبعیضی در حق فرزندان قائل میشوند و محبت ایشان نسبت به فرزندان كم و زیاد است و همین باور نادرست ایشان را به سوی حسادت و رفتارهای زشت سوق میدهد.
نمونهای كه قرآن به آن اشاره میكند داستان برادران حضرت یوسف(ع) است كه گمان میكردند پدرشان به یوسف(ع) بیش تر محبت میكند و برای جلب محبت آن حضرت(ع) و منحصر ساختن محبتش، به جنایتی بزرگ دست میزنند. (یوسف، آیات8و 9)
این در حالی است كه عشق پدر و مادر به فرزندان تفاوتی ندارد و این تفاوتها تنها براساس نیاز هر یك از فرزندان از سوی والدین اعمال میشود تا جبران امری در یكی از آنان شود و همگی به كمال خود دست یابند و تربیت شوند، چرا كه تربیت، حق والدین است. (اسراء، آیات23و 24)
اصولا والدین نقش به سزایی در كمال فرزندان خود دارند (مریم، آیه49) كه این تنها با تفاوت در شیوههای رفتاری نسبت به هر یك از فرزندان تحقق مییابد. بنابراین تفاوتها را نباید به عنوان تبعیضها قرارداد. البته بر والدین است كه به شیوهای عمل كنند كه حسادت برانگیز نباشد.
باید توجه داشت كه زندگی در كنار والدین هم خطرساز است و هم بركت آفرین و سعادت آور، به این معنی كه فرزندانی كه با پدر و مادر زندگی میكنند مسئولیت دو برابر دارند و به علت اینكه حق ندارند از گل نازك تر به آنان بگویند، باید شدیداً مراقب اعمال و رفتار و گفتار خود باشند كه مبادا عمداً یا سهواً كاری نكنند یا سخنی نگویند كه نارضایتی و ناراحتی آنان را موجب شوند كه در این صورت آتش قهر خدا را برای خود تهیه كرده اند.
از طرفی بودن در كنار والدین، انسان را مشمول بركات و عنایات خاص خداوندی میكند چرا كه آنان سفارش شدههای خاص پروردگار هستند و احسان به آنان قطعاً پاداشی مضاعف را نصیب انسان میكند كه بخشی از آن در خلال این مقاله بیان شد.به هر حال، اطاعت و احترام و احسان به والدین از مهم ترین آموزههای قرآنی است كه در این جا تنها به بخشی از آنها اشاره گردید.