مهارتهایی برای آينده کودک
ما باید قبول کنیم که امروزه مدارس نمیتوانند بسیاری از مهارتهای لازم و ضروری را برای کودکان ایجاد کنند. تمرکز عمده مدارس بر مهارتهای پایه آکادمیک نظیر خواندن، نوشتن، ریاضیات و... است در حالیکه افراد موفق در دنیای امروز به مهارتهایی فراتر از این موارد نیاز دارند. از سوی دیگر والدین همواره دغدغه آینده فرزندان خود را دارند و نگران زمانیکه آنها باید خود به تنهایی زندگی خود را تامین کنند هستند. اگر مدرسه و سیستم آموزشی رسمی نمیتوانند برخی مهارتهای ضروری برای کودکان را ایجاد کنند، پس شما باید شخصا وارد عمل شوید. اما پیش از پرورش این مهارتها در فرزندتان، شما باید آنها را بشناسید. در ادامه برخی از مهمترین مهارتهایی که کودکان برای موفقیت در آینده به آنها نیاز خواهند داشت را به شما معرفی میکنیم.
سوال پرسیدن
آنچه ما بیش از هر چیز برای فرزندانمان میخواهیم این است که آنها بتوانند به تنهایی آموزش ببینند. افراد، در هر سنی که قرار داشته باشند باید بتوانند خودشان به خودشان آموزش دهند. با وجود این مهارت است که یک انسان مدام در حال رشد و پرورش خواهد بود و هیچگاه متوقف نخواهد شد. اولین گام برای خودآموزی، مطرح کردن پرسشهای گوناگون است. خوشبختانه کودکان بهطور طبیعی کنجکاو هستند و همیشه سرشار از سوال. هدف ما باید تقویت این کنجکاوی باشد. ما باید کاری کنیم که این حس کنجکاوی با بزرگ شدن کودک متوقف نشود و از بین نرود. یکی از بهترین راههای تقویت این مهارت، الگوسازی است. هرگاه شما و فرزندتان با پدیده جدیدی مواجه شدید، در رابطه با آن پرسشهایی را مطرح کنید و پاسخهای احتمالی را با هم بررسی کنید. هر گاه فرزندتان پرسشی را مطرح کرد، با صبر و حوصله پاسخ او را بدهید و به جای تنبیه، او را تشویق کنید.
حل مسئله
اگر کودکی بتواند مشکلات و مسائل پیش رو را حل کند، او از پس هر کاری بر میآید. شاید یک شغل یا حرفه جدید از نظر شما خیلی پیچیده و خاص به نظر رسد، اما در واقع هر شغل جدید تنها یک مسئله است که باید حل شود. یک شغل جدید یعنی یک مهارت جدید، یک محیط جدید، یک نیاز جدید و... با دارا بودن این مهارت، فرزند شما میتواند در هر شغلی موفق باشد. با ایجاد مشکلات کوچک برای فرزندتان و دادن زمان به او برای حل آنها، این مهارت را ایجاد و تقویت کنید. اگر فرزندتان دچار مشکلی شد، سریعاً به کمک او نشتابید. اجازه دهید خود او سعی کند مشکلش را حل کند و راه حلهای مختلف را امتحان کند. نهایتاً، به تدریج کودک اعتماد به نفسش بالا میرود و احساس میکند که میتواند از پس مشکلات به تنهایی برآید.
استقلال
مستقل بودن را باید به کودکان آموزش داد و با آنها تمرین کرد. البته این تمرین باید تدریجی باشد. هر بار، آنها را تشویق کنید کاری را به تنهایی و به طور مستقل انجام دهند. انجام آن کار را به آنها آموزش دهید و دفعه بعد اجازه دهید کودک آن کار را خودش انجام دهد. سعی کنید کمتر به او کمک کنید حتی اگر کودک بخشی از کار را اشتباه انجام میدهد. به کودک بفهمانید که اشتباه کردن اشکالی ندارد و کاری کنید که او متوجه اهمیت انجام کارها به صورت مستقل باشد و ارزش آن را درک کند. پس از مدتی و با رشد بیشتر کودک، او میفهمد که برای انجام هر کاری به والدین یا معلم خود نیاز ندارد و میتواند بسیاری از کارها را به تنهایی انجام دهد و یا تصمیمات مهمی اتخاذ کند.
شاد بودن بدون کمک و حضور دیگران
بسیاری از ما تصور میکنیم برای داشتن فرزندانی شاد باید حتما هر روز آنها را به پارک ببریم و یا با آنها بازی کنیم و یا ... در واقع ما تصور میکنیم که شاد بودن کودک وابسته به ما است. شاید در بسیاری موارد هم همینطور باشد، اما شادی هیچکس نباید متکی به وجود دیگران باشد. انسانهای موفق و خوشبخت کسانی هستند که بتوانند در هر شرایطی و بدون کمک دیگران شاد باشند و از زندگی خود لذت ببرند. کودکانی که برای شاد بودن وابسته به والدینشان هستند، در آینده، در مواقع تنهایی نمیدانند چگونه باید سرزنده باشند.
اینگونه افراد برای فرار از حس منفی تنهایی به دوستان یا هر فرد دیگری که در مسیر زندگی آنها قرار میگیرد پناه میبرند. این امر میتواند سرآغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد. گاه حتی افراد برای یافتن احساس شادی و نشاط به خرید، خوردن، بازیهای اینترنتی و... روی میآورند. این وابستگیها نیز گاه برای افراد بسیار مضر هستند. کودکی که بتواند در مواقع تنهایی خود را سرزنده و شاد نگه دارد، یکی از مهمترین و پرکاربردترین مهارتهای زندگی را آموخته است. برخی کودکان کتاب خواندن را دوست دارند، برخی تخیلاتی قوی دارند، برخی نقاشی میکنند و... بالاخره هر کودکی به کاری برای سرگرم نگه داشتن خود و لذت بردن علاقه دارد. سعی کنید میل به انجام چنین کارهایی را در فرزندتان تقویت کنید و به او یاد دهید که حتی در مواقع تنهایی نیز میتوان شاد و سرحال بود.
صبر و تحمل
بسیاری از ما در محیطی بزرگ شدهایم که اکثر افراد شبیه به هم بودهاند و عقایدی مشابه داشتهاند. شاید ما در دوران کودکی خود خیلی کم با افرادی از نژاد، فرهنگ، مذهب و ملیت متفاوت مواجه شدهایم. به همین دلیل، در بزرگسالی ممکن است در مواجهه با افراد متفاوت نتوانیم با آنها خوب ارتباط برقرار کنیم یا عقاید متفاوت آنها را بپذیریم و بخواهیم افکار آنها را شبیه خودمان کنیم. چنین روحیهای در فعالیتهای گروهی و اجتماعی بسیار مخرب است و مانع از پیشرفت میشود. از همان دوران کودکی، فرزندتان را با فرهنگها، مذاهب، قومیتها و نژاد و ملیتهای متفاوت آشنا کنید. به آنها بفهمانید که متفاوت بودن از این حیث اشکالی ندارد و ما باید ظرفیت خود را در مواجهه با چنین تفاوتهایی بالا ببریم. به آنها نشان دهید که این تنوعها برای زندگی اجتماعی مفید هستند و باعث زیباتر شدن آن میشوند.
مواجه شدن با تغییر
مهمترین مهارت لازم برای هر فردی، توانایی مواجه شدن با تغییر است زیرا زندگیهای امروزی مدام در حال تغییر هستند و ما باید بتوانیم خودمان را با این تغییرات منطبق کنیم و از آنها بیشترین استفاده را ببریم. البته نباید تغییرات را همیشه پذیرفت بلکه گاه لازم است با آنها مقابله کرد یا آنها را مدیریت کرد. در هر صورت، مواجه شدن با تغییر احتیاج به روحیه خاصی دارد که باید آن را در دوران کودکی پرورش داد. فرار کردن از تغییر یا دوری از آن در بسیاری از موارد مانع از پیشرفت میشود و انسان را ساکن و منفعل نگه میدارد. به فرزندتان آموزش دهید در برابر جریانات رویکردی فعال داشته باشد و تسلیم افکار و خواستههای دیگران نشود و به تغییرات واکنش نشان دهد. چنین تجربیاتی زندگی را شیرین و هیجانانگیز میکنند و به آن هدف میبخشند.
تمرکز
تمرکز از همان سالهای اولیه زندگی تا پایان برای رشد و یادگیری ضروری است. این مهارت به کودکان اجازه میدهد در این دنیای شلوغ و پر هرج و مرج به اهداف خود دست پیدا کنند و از میان منابع و اطلاعات موجود، آنهایی که مورد نیازشان هستند را انتخاب کنند. تمرکز کردن را با فرزندتان از همان کودکی تمرین کنید. برای تقویت این مهارت بازیهای بسیاری طراحی شدهاند که میتوان از آنها کمک گرفت. همچنین موقعیتهایی که فرزندتان در آنها تمرکز بیشتری دارد را شناسایی کنید. اکثر کودکان در سکوت و آرامش تمرکزشان افزایش مییابد. کارهای مهم و دقیق را با فرزندتان در این موقعیت انجام دهید تا این مهارت در او تقویت شود.