پی آمدهای ازدواج مجدد والدين برای كودكان
جدا شدن از یکی از والدین برای کودکان دشوار است اما این دشواری زمانی تشدید میشود که این غیبت با جایگزین شدن فردی دیگر همراه شود. در واقع ازدواج مجدد یکی از والدین بر کودکان فشار روانی زیادی وارد میکند. به همین دلیل هم تشکیل و نگهداری از یک خانواده ترکیبی معمولا کار دشواری است. برخی کودکان در مقابل تغییر مقاومت میکنند و همین امر منجر به ناامیدی و سردرگمی والدین میشود. هر چند که پذیرش هرگونه تغییری در ترکیب خانواده مستلزم گذر زمان است، اما با توجه به برخی نکات میتوان فرایند این پذیرش را تسهیل کرد.
تشکیل یک خانواده ترکیبی
شما پس از جدایی از همسرتان یا فوت او تصمیم به ازدواج مجدد گرفتهاید. اگر چنین است ما به شما تبریک میگوییم. اما توجه داشته باشید که اگر شما یا فرد مقابلتان دارای فرزند هستید، تطبیق فرزندان با این تغییر زمان بر است. در واقع تجربهای خاص و حتی مشکل پیش روی شما است. اما نگران نباشید. با کمی تدبیر و صبر میتوانید برای خواستههای همه اعضای خانواده پاسخی مناسب فراهم کنید. در حالیکه شما و همسرتان از تشکیل یک خانواده جدید بسیار شاد و هیجانزده هستید، به احتمال زیاد فرزندان شما یا همسرتان احساسشان با شما متفاوت است و از این پیوند راضی نیستند.
آنها به احتمال زیاد نگران تغییرات غیر منتظرهای که قرار است در زندگی آنها رخ دهد هستند. آنها از رفتاری که همسرتان یا شما با آنها خواهید داشت مطمئن نیستند. اضافه شدن فرزندان دیگر به خانواده نیز خود نوعی عامل استرس است. حال با توجه به نکات مذکور، اگر میخواهید ازدواجی موفق داشته باشید و فرزندان خود را راضی نگه دارید، باید پیش از ازدواج در فکر این تغییرات باشید و برای کاهش آثار مخرب آنها، در فکر راه حل باشید.
معمولا پدر یا مادری که به نحوی همسر قبلی خود را از دست داده است و با مشکلات ناشی از آن مدتها کنار آمده است، با یافتن فرد جدیدی که میتواند برای ادامه زندگی به او تکیه کند، دوست دارد هر چه زودتر این پیوند صورت گیرد و توجهی به آثار مخرب این سرعت و عجله بر فرزند ندارد. اما اگر میخواهید در آینده دچار مشکل نشوید، لازم است پیش از ازدواج، ابتدا پایههای ضروری این پیوند را فراهم کنید.
باید کمی صبور باشید و اجازه دهید فرزندان شما با فردی که قرار است با او ازدواج کنید کاملا آشنا شوند. تحقیقات نشان میدهند برای موفقیت هر چه بیشتر ازدواج دوم، بهتر است میان جدایی و ازدواج دوم حداقل دو سال فاصله زمانی باشد. تغییرات زیاد و ناگهانی در یک فاصله زمانی کم برای هر فردی دشوار است. حال اگر این فرد یک کودک باشد، این دشواری بیشتر و تحمل ناپذیرتر نیز میشود. معمولا یکی از دلایل ازدواج مجدد والدین، رفع نیازهای فرزندان است. اما برخی والدین نیازهای فرزندان خود را به طور دقیق نمی شناسند. به همین دلیل نیز نه تنها با ازدواج خود آرامش را برای آنها فراهم نمیکنند، بلکه موجب ناراحتی آنها نیز میشوند.
کودکان چگونه با خانوادههای ترکیبی هماهنگ میشوند؟
هماهنگی کودک با ازدواج مجدد والدین بستگی زیادی به سن او دارد. نیازهای فیزیکی و روانی یک کودک دو ساله با یک نوجوان 13 ساله خیلی متفاوت است. اما این تفاوت سن ربطی به نیازهای اساسی و بنیادین کودکان ندارد. اگر فرزند شما سن بیشتری دارد، این به این معنا نیست که نیاز کمتری به محبت شما دارد. اما لازم است برای جلب اعتماد و محبت او، به سن او توجه ویژهای کنید.
کودکان کوچکتر از 10 سال:
اینگونه کودکان معمولا راحتتر با تغییرات کنار میآیند. پذیرش پدر یا مادر جدید برای آنها سادهتر است. اما در عین حال برای جلب توجه و محبت پدر یا مادر اصلیشان احساس رقابت میکنند. همچنین کودکانی که در این سن هستند نیازهای وسیعتری دارند که باید به آنها پاسخ مناسب داده شود.
نوجوانان بین 10 تا 14 سال:
نوجوانانی که در این سن قرار دارند سختتر خود را با تغییرات هماهنگ میکنند. در این سن، فرزندان در حال تشکیل هویت مستقل هستند. به همین دلیل هم ترجیح میدهند بیشتر تنها و به دور از خانواده باشند. همچنین در این سن، فرد نمیتواند احساسات خود را به راحتی بروز دهد اما این بدین معنا نیست که به محبت و توجه والدین خود نیازی ندارد.
تفاوت جنسیت
فرزندان دختر و پسر هر دو دوست دارند مورد توجه و محبت قرار گیرند. آنها توجهات روانی، نظیر تعریفاتی که از آنها میشود را به محبت فیزیکی، نظیر بغل گرفتن یا بوسیدن ترجیح میدهند. البته معمولا دختران از تعریفات آشکار ناپدری در رابطه با خودشان معذب میشوند. در کل، پسران وجود ناپدری را راحتتر از دختران میپذیرند.
کودکان دوست دارند
احساس امنیت کنند: کودکان دوست دارند بتوانند بر پدر یا مادر خود تکیه کنند. کودکانی که والدین آنها از یکدیگر جدا شدهاند، یکبار طعم ناامنی و بی اعتمادی را چشیدهاند. به همین دلیل است که مشکل میتوانند به فرد دیگری که قرار است جایگزین پدر یا مادرش شود اعتماد کنند.
دوست داشته شوند: کودکان به محبت شما نیاز دارند. آنها میخواهند کسی آنها را دوست داشته باشد. به همین دلیل است که هر فرد جدید که وارد خانواده میشود، اگر میخواهد اطمینان کودکی را به خود جلب کند، باید قبل از هر چیز به او محبت کند. البته این اعتماد بهتدریج کسب میشود.
دیده شوند: کودکان دوست دارند مورد توجه والدین خود باشند. گاه در خانوادههای ترکیبی، نظرات و احساسات کودکان نادیده گرفته میشود. همیشه به نقش کودک در خانواده توجه داشته باشید و هنگام تصمیمگیری از نظرات آنها غافل نشوید.
با کسی پیوند عاطفی برقرار کنند: کودکان میخواهند فردی در خانواده وجود داشته باشد که بتوانند مشکلات خود را با او در میان بگذارند و از لحاظ عاطفی با او پیوند برقرار کنند. همچنین کودکان دوست دارند تشویق شوند.
حدودی برای آنها در نظر گرفته شود: شاید اینطور به نظر بیاید که کودکان دوست ندارند محدود شوند و دوست دارند هر کاری که میخواهند انجام دهند. اما در واقع اینطور نیست. والدینی که برای فرزندان خود هیچ محدودیتی قائل نمی شوند در واقع بهطور غیر مستقیم به آنها میفهمانند که کودک در زندگی آنها اهمیتی ندارد. در واقع والدینی که برای فرزندشان محدودیتی قائل نمی شوند، گویی برای آنها وقت کافی نمیگذارند. البته بهتر است این محدودیتها از جانب پدر یا مادر اصلی کودک وضع شوند.