كودكان بخشنده؛ كودكان سخاوتمند
معمولا برای کودکان سخت است که به دیگران اجازه دهند از وسایل آنها استفاده کنند یا اموال خود را به دیگران ببخشند. این امری طبیعی در فرایند رشد کودکان محسوب میشود. آگاه شدن از این موضوع و پذیرفتن آن توسط والدین اولین گام در کمک به افزایش دست و دلبازی کودک است. در ادامه نکاتی را در این رابطه به شما یادآوری میکنیم.
خودخواهی قبل از بخشندگی
میل به قدرت برای تصرف در اموال یکی از امور طبیعی در فرایند رشد کودکان است. در دو الی سه سالگی، کودک به مرور متوجه استقلال شخصیت خود از مادرش میشود. در همین راستا نیز تلاش میکند استقلال هویت خود را ثابت کند. «این مال من است!» جمله ایست که ما معمولا از کودکان در این سنین میشنویم. کودک همانطور که به اشخاص وابستگی پیدا میکند، به اموالش نیز وابسته میشود. وجود توانایی وابسته شدن به اشخاص و اموال به معنای سلامت روانی کودک است. کودک یک ساله نمیتواند مادرش را با کسی تقسیم کند؛ کودک دو ساله نیز نمیتواند خرس یا ماشینش را با کودک دیگری تقسیم کند. برخی کودکان تا حدی به عروسک یا یک وسیله بازی خود وابسته میشوند که گویی آن وسیله جزئی از وجود آنهاست. مثلا اگر از آنها بخواهیم تصویری از خودشان بکشند، آنها در کنار خود تصویر عروسکشان را نیز میکشند، گویی این عروسک یکی از اندامهای بدن آنهاست. به نظر شما میشود از کودک خواست این عروسک را به کس دیگری بدهد؟ معمولا اگر این عروسک در دست شخص دیگری قرار گیرد، کودک احساس امنیت نخواهد کرد.
چه زمانی انتظار بخشندگی را از کودک داشته باشیم؟
بخشندگی واقعی به معنای همدلی با دیگران است. فرد باید بتواند با دیگران همدرد باشد و به موضوعات از زاویه دید آنها بنگرد. کودکان زیر شش سال به ندرت میتوانند با فرد دیگر همدرد شوند و دغدغههای او را درک کنند. قبل از این سن، اگر آنها وسیله خود را به دیگری قرض دهند، این کار را به این خاطر انجام میدهند که بزرگسالان از آنها خواستهاند. از کودک زیر 2 سال توقع نداشته باشید از اموال خود به راحتی دل بکند. کودکان در این سن هنگامی که با کودک دیگری مشغول بازی هستند، به فکر منافع خود هستند و دوست ندارند اموالشان توسط دیگری مورد استفاده قرار گیرد. در واقع میتوان گفت آنها به گونهای خود خواه هستند و این حس، برای کودکان در این دوره کاملا طبیعی است. اما اگر در دو سالگی به کودک از جانب سایرین محبت شود و اطرافیان کودک نسبت به دیگران دست و دلباز باشند، این کودک دو ساله در سه الی چهارسالگی تغییر عادت میدهد و به مرور به فردی بخشنده تبدیل میشود. آنها با گذشت زمان بیشتر متوجه مفهوم بخشندگی و ارزش آن میشوند. این نکته به این معنا نیست که کودک در این سنین حاضر است نسبت به همه بخشنده باشد. کودک حتی تا 4 الی 5 سالگی ممکن است نسبت به برخی افراد دست و دلبازی از خود نشان دهد. افراد کوچکتر و ضعیفتر را میتوان جزء این دسته دانست، البته برخی اشیا برای کودک ارزش و جایگاه ویژه ای دارند. مثلا از کودک توقع نداشته باشید عروسک محبوبش یا بالشی را که برای خواب به آن عادت دارد با کسی تقسیم کند.
کودک را مجبور نکنید بخشنده باشد
به جای مجبور کردن کودک، محیطی را برای او فراهم کنید و رفتاری از خود نشان دهید که برای او الگو باشد. شاید از نظر شما اموال فرزندتان فقط یک عروسک یا یک پتو باشد، اما از نظر او این عروسک همه چیز اوست. حس مالکیت او را محترم بشمارید، ولی در عین حال سعی کنید به صورت ضمنی بخشندگی را نیز به او آموزش دهید. برای اینکه نتیجه بهتری از تلاشهای خود بگیرید، بهتر است به رفتار کودک خود هنگامی که با گروه هم سن و سالان خود در حال بازی است دقت کنید. با شناخت رفتارها و حساسیتهای او، بهتر میتوانید برای ایجاد حس بخشندگی در او تلاش کنید و نتیجه بهتری نیز کسب کنید. در عین حال سعی کنید از زاویهای دیگر نیز به مسئله نگاه کنید. اگر فرزند شما در یک گروه بازی به نوعی قربانی میشود و سایر کودکان اموال او را به زور از او میگیرند، شما وظیفه دارید به فرزندتان «نه» گفتن را آموزش دهید.
با فرزندتان ارتباط بر قرار کنید
کودکان آینه بزرگسالان هستند. تحقیقات نشان میدهند کودکانی که با والدین خود رابطه خوبی دارند، بخشندهتر هستند. این امر دو علت دارد. اولا والدینی که با فرزندشان ارتباط خوبی برقرار میکنند، معمولا بهتر میتوانند بخشندگی و دست و دلبازی را به فرزند خود آموزش دهند. ثانیا، کودکانی که به والدین خود نزدیک هستند، از سلامت روانی بیشتری برخوردارند. این گونه کودکان بخشندهترند. کودکی که از لحاظ روانی سالمتر است، نیازش به ثابت کردن خود و تثبیت هویتش از طریق اشیا و اموال کمتر است. معمولا اینگونه کودکان برای به دست آوردن آرامش، به جای اینکه به عروسک یا پتوی خود متوسل شوند، به دنبال حمایت مادر یا پدر خود هستند.
در بخشندگی و دست و دلبازی، الگو باشید
کودکان تقلیدکاران ماهری هستند. معمولا اعمال کودکان تقلیدی از اعمال والدینشان است. سعی کنید الگوی خوبی برای فرزندتان باشید. مثلا اگر کتاب آشپزیتان را به کسی قرض میدهید، این موضوع را به اطلاع فرزندتان برسانید. یا مثلا اگر در حال خوردن چیزی هستید، مقداری از آن را به فرزندتان نیز بدهید. اگر بر روی مبل نشستهاید، کمیجا برای فرزندتان باز کنید و به او بگویید «اینجا را برای نشستن تو باز کردهام». همچنین لازم نیست شما همیشه و صد در صد مواقع در خدمت فرزندتان باشید. در غیر این صورت فرزند شما نسبت به شما احساس مالکیت تام خواهد کرد. سعی کنید به او بفهمانید که نمیتواند همه چیز را به طور صد در صد در اختیار بگیرد.
چه زمانی شما باید دخالت کنید
معمولا ما از هر فرصتی برای آموزش به فرزندمان استفاده میکنیم. برخی والدین تصور میکنند برای آموزش بخشندگی به فرزندشان، باید همیشه مراقب او باشند و بر کارهای او نظارت کنند. اما این تصور غلط است. شما باید برخی آموزهها را در وجود فرزندتان نهادینه کنید. برخی نکات پایه را به او آموزش دهید تا او بتواند در صورت عدم حضور شما نیز رفتاری متناسب در قبال سایرین از خود بروز دهد. مثلا به فرزندتان یاد دهید برای استفاده از یک اسباب بازی، نوبت را رعایت کند. یا اینکه خواسته خود را به طرف مقابل به شکلی منطقی بیان کند. همچنین اگر بین فرزندتان با سایر کودکان بر سر استفاده از یک اسباب بازی جدالی صورت گرفت، شما سریع دخالت نکنید. به کودکان فرصت دهید خودشان مسئله را حل کنند. از دور بر مسئله نظارت کنید. اگر کودکان در حال حل مسالمت آمیز مشکل هستند، شما دخالت نکنید، اما اگر درگیری بین آنها شدت گرفت، شما میتوانید وارد عمل شوید. آموزش عملی در حالیکه کودک خود با مسئلهای درگیر میشود، تاثیر بیشتری در یادگیری دارد.
امور را از قبل برنامه ریزی کنید
اگر فرزند شما دوست ندارد اموالش را با کسی تقسیم کند، هنگام دعوت کردن میهمان، از او بخواهید برای فرزندش چند اسباب بازی بیاورد. معمولا کودکان با دیدن یک اسباب بازی جدید شدیدا به بازی با آن وسوسه میشوند، اما در عین حال میدانند که اگر میخواهند با اسباب بازی دیگری بازی کنند، باید ابتدا از وسیله بازی خود دل بکنند و آن را در اختیار طرف مقابل قرار دهند. در نتیجه مجبور میشوند به کودک دیگر اجازه دهند از وسایلشان استفاده كند. این کار نه تنها باعث میشود درگیری بین کودکان کاهش یابد، بلکه در تقویت حس بخشندگی کودک نیز بسیار موثر است.