با رفتار وسواسی كودك چه كنيم ؟
همه ما به پاکیزگی و نظم اهمیت میدهیم و آن را بخشی از سلامت فردی و اجتماعیمان میدانیم، اما باید اهمیت این نکته را در نظر داشته باشیم که آیا ما با تاکیدات و سفارشات مداوم خود در مورد نظم و پاکیزگی باعث بروز وسواس در کودکمان خواهیم شد یا خیر؟ همینطور همه ما عادتهای کوچکی داریم که شاید با انجام آنها احساس راحتی و آرامش کنیم و یا حتی ممکن است این عادتها ما را از انجام کارهای مهمتر باز دارد. یک نمونه از این کارها چک کردن لامپها، پنجرهها و درهای خانه قبل از خواب است. اگر این کار را نکنیم وسوسه میشویم که برگردیم و آن را انجام دهیم، این عادت به ما کمک میکند از استرس روزانه دور شویم و احساس کنیم چیزی تغییر نکرده است در حالی که عادتی که ممکن است ما را تسلی دهد گاهی میتواند آزاردهنده، تحمیلی و نگران کننده باشد. اگر میل شدید برای انجام یک رفتار یا عادت، خیلی قوی باشد و نتوانید در مقابل آن مقاومت کنید آن وقت است که میگوییم این عادت به وسواس تبدیل شده است. این افکار وسواسی و رفتارهای غیرارادی وسوسه انگیز معمولا وقتی مشکلساز میشوند که باعث افزایش استرس و نگرانی در زندگی روزمرهمان شوند.
وسواس در كودكان
وسواس نوعی روش برای کودک میباشد که پس از مواجه شدن با شکست و ناکامی به علائم آن متصل میشود که در بر گیرنده فکرها و اعمال مکرری است که وقتگیر و ناراحت کننده هستند و منجر به تضعیف عملکرد فرد میشوند. به طور دقیقتر، وسواسها، افکار یا تصاویر مزاحم تکراری بیمورد، غیر منطقی و نامناسبی هستند که به اضطراب بارز میانجامند. افکار وسواسی، افکار مزاحم و اجتنابناپذیری است که از خود فرد سرچشمه میگیرد و در کودک و نوجوان مانند بزرگسالان موجب ناسازگاری و حتی رفتارهای غیر عادی میشود.
غالبا همراه با افکار وسواسی، اعمال اجباری نیز وجود دارد. چنانچه سن کودک کمی بیشتر باشد، به خوبی میداند که این افکار غیر منطقی و بیمعنی است و کوشش میکند که به نحوی از شر این افکار ناراحت کننده خلاص شود، اما هرچه تلاش میکند بر اضطراب و نگرانیش افزوده میشود و چون نمیتواند از نوشخوار افکار مزاحم رهایی یابد، به اجبار آنها را میپذیرد و خود را با رفتارهای وسواسی مشغول میکند. آداب وسواسی معمول در کودکان و نوجوانان عبارتند از تمیز کردن، وارسی، شمارش، رفتارهای تکراری یا مرتب کردن چیزها. مثلا کودک به طور مداوم تمام درها و پنجرههای خانه را بعد از اینکه والدینش خوابیدند چک میکند تا بتواند از این طریق اضطرابش را کاهش دهد، چون ممکن است خطری برای وی یا خانوادهاش در بر داشته باشد!
چگونه بفهمیم کودک یا نوجوان ما دچار افکار یا رفتار وسواسی شده است؟
آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف میکنند (مثل شستن دست یا لباس پوشیدن)؟
آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف میکنند؟
آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف میکنند؟
آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی میکنند؟
آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟
آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار میکنند (مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در)؟
آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان میدهند؟
آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت میدهند؟
به خودتان فکر کنید...
ممکن است تشخیص این رفتار از سوی افراد نزدیک کودک دشوار باشد.
اغلب والدین درباره افکار وسواسی کودکشان اطلاعی ندارند و حتی خود کودک نیز نمیداند که افکارش جنبه وسواسی دارد. والدین کمالجو که انعطافپذیری کمتری از خود نشان میدهند باعث میشوند که کودک از همان دوران اولیه هر چیز را درست، صحیح و مطابق اصول انجام داده و یاد بگیرد و در نتیجه این رفتارها در کودک تثبیت میشود، همچنین برخی معتقدند که اگر کودکی را به حال خود بگذارند و هیچگونه مداخلهای در تربیت او نداشته باشند، کودک سیستم کنترلی برای خود به وجود میآورد که رفتار وسواسی را شامل میشود و البته نباید مسأله ارث را که عامل مهمی نیز بهشمار میرود، از نظر دور داشت.
علائم وسواس
علائم وسواس به صورتهای مختلف ممکن است تظاهر کند: بیقراری، بهانهگیری، بیخوابی و بدخوابی، بیاشتهایی و شکایات جسمی از علائم شایع آن هستند. این علائم اغلب تشخیص داده نمیشود، مگر اینکه با علائم جسمانی شدید همراه شده یا ناسازگاری زیادی را باعث شود. بروز وسواس در کودکی نسبتاً نادر است. زمانی تصور میشد شیوع آن در کودکان 2 درصد کمتر از بزرگسالان است، اما اخیراً تحقیقات مختلف دامنههای گستردهای را گزارش کردهاند و بهتدریج این اتفاق نظر حاصل میشود که وسواس در دوران کودکی آن قدرها که قبلا تصور میشد، نادر نیست و میزان آن در میان کودکان و نوجوانان با افزایش سن به صورت تصاعدی افزایش مییابد. بهطور كلی علائمیكه والدین باید نسبت به بروز آنها حساس و هوشیار باشند تا این اختلال را در كودکشان زود تشخیص دهند، عبارتند از:
مجروح شدن و ترك خوردن پوست دست كودك بر اثر شستن مكرر دستها. مصرف بیش از اندازه صابون، دستمال كاغذی و نوار توالت. افت تحصیلی ناگهانی و پایین آمدن یكباره نمرات امتحانات مدرسه.
طول كشیدن بیش از اندازه مشق نوشتن. سوراخ شدن و تكه تكه شدن پاك كن ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن. تعریف كردن مكرر و یكنواخت درسهای روزانه با استفاده از جملات مكرر. لباس عوض كردن بیش از اندازه. داشتن مراسمی طولانی برای خوابیدن. نگرانی برای سلامتی اعضای خانواده.
اصرار بر دادن آزمایشهای گوناگون پزشكی، برای اطلاع از سلامتی خود و اعضای خانواده.
درمان وسواس
برای درمان وسواس پیشنهاد میشود، به روانپزشك كودك یا روانشناس مراجعه کنید. باید به کودک اجازه داده شود که بدون احساس ناراحتی و انتقاد درباره افکار خود ولو پوچ و بیمعنی صحبت کند، زیرا اغلب این بیماران تا قبل از مراجعه برای درمان، درباره وسواس و تضادهای فکری خود با کسی صحبت نکردهاند. باید کودک بتواند ناراحتیهای خود را که به صورت وسواس تظاهر کرده است بیان کند. بازی درمانی، نقاشی، داستان نویسی و مجسمهسازی ضمن تخلیه و بیان ناراحتیهای کودک باعث میشود که او به منشا اختلالات رفتاری خود پی ببرد.
قابل توجه والدین و اعضاى خانواده
هرگز كودكان را به خاطر عادت یا وسواسی که دارند مسخره نکنید.
هرگز کودک یا نوجوان خود را ترغیب نکنید عادت یا رفتار وسواس آمیزش را تکرار کند، به این دلیل که فقط به او آرامش میدهد، چون با گذشت زمان ترک آن رفتار دشوار خواهد بود. هرگز با تنبیه بدنی سعی نکنید او را مجبور به ترک عادت کنید. کار نادرست درباره بچههای وسواسی این است که بگذارید عادتهای خود را تکرار کنند تا احساس راحتی و آرامش کنند. در حقیقت متوقف کردن آنها از تفکر و رفتار وسواسی یکی از چیزهایی است که در دراز مدت باعث میشود آنها احساس بهتری پیدا کنند.
به یاد داشته باشید که تکرار افکار و عادات وسواسی، آنها را روز به روز مضطربتر و نگرانتر میکند، بنابراین با آرامش به آنها نزدیک شوید و آنها را تشویق کنید ترس و عادتهای خود را توضیح دهند. انتظار نداشته باشید فورا با شما همکاری کنند. باید ببینید چه چیزی باعث به وجود آمدن عادت یا وسواس شده است؟ چه مدت و چه موقع است که این افکار و عادات آنها را آزار میدهد؟
هر مشکلی که میتواند روی او تاثیر بگذارد، مثل اختلافات خانوادگی، استرس و زورگویی را از او دور کنید.
به او اطمینان دهید که این افکار و عادات رایجاند و اکثر مردم تجربه آن را دارند. یک مثال از خودتان بزنید که مثلا قبل از خواب لامپها و در و پنجره را چک میکنید. به سخنان او خوب گوش کرده و به آن اهمیت بدهید. به او بگویید که میدانید ترک کردن این عادات ابتدا کمی دشوار است.
کودک یا نوجوان را ترغیب نکنید که احساساتش را سرکوب کند، وقتی به او در راه ترک وسواس و عادت کمک میکنید، بطور طبیعی این نگرانیها کم کم فروکش میکند.
کمک کنید اعتماد به نفس و تواناییاش را برای ترک وسواس بالا ببرد و انرژی و زمان بیشتری صرف ترک افکار و رفتارهای تحمیلی کند.
زمانى که کودکى دچار وسواس مىشود، مادر و پدر او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیرى ندارد. والدین باید سعى کنند آگاهىهاى خود را در زمینه نوع بیمارى فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواستههایى در حد توان کودک از او داشته باشند. آنها باید بدانند که چنانچه همراه و مشفق کودک باشند، روند درمان او روزبه روز سرعت خواهد یافت و رفتارها و افكار آزاردهنده کودک نیز بهتدریج از بین خواهند رفت. مادر و پدر باید بتوانند کمترین بهبودى کودک را تشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهند. در نظر داشته باشید هیچ کودک وسواسى بدون داشتن والدینى مضطرب، پریشان و مبتلا به اختلالات عصبى وجود ندارد. تمام اعضاى خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند.
والدین باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادى نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختىهاى درمان را راحتتر تحمل کند. خانهاى پرتنش و اضطراب، هیچگاه نمىتواند به کودک کمک کند تا با نگرانى و تشویش ناشى از شیوههاى درمانگرى مقابله نماید.