برخي اشتباهات رایج والدین در موردفرزندانشان
حرفها میتوانند فکر کودکان را تغییر دهند. یاد بگیرید که چگونه از کلمات استفاده کنید. پدر یا مادر بودن یکی از مشکلترین وظایف دنیاست. متاسفانه گاه سوءتفاهم والدین در رابطه با نحوه صحیح تربیت فرزند منجر به ایجاد مشکلاتی در روابط والدین و فرزندان میشود. برخی والدین در رابطه با فرزندشان بیش از حد از خود اقتدار نشان میدهند که همین امر موجب کاهش شخصیت مستقل فرزندان میشود. عدهای دیگر از والدین برعکس چنان در مقابل فرزندان نرمخو و بدون اقتدار هستند، که کودک هیچ گونه حد و مرزی را در رفتار خود رعایت نمیکند و یاد نمیگیرد چگونه باید رفتار خود را کنترل کند. تحقیقات نشان میدهند که هم افراط و هم تفریط در توانایی کودک برای بروز احساسات و تشکیل روابط سالم در دوران بزرگسالی تاثیر مخرب و منفی میگذارند. بهترین روش تربیت کودکان، روشی متعادل، انعطافپذیر، مبتنی بر احترام و منصفانه است. پدر و مادرهایی که سعی میکنند بر فرزند خود سلطه پیدا کنند معمولا در تربیت فرزندانی متعادل موفق نمیشوند. گوش کردن به حرفهای کودک، احترام گذاشتن به نظرات او، اجازه دادن به کودک برای انتخاب و در عین حال مشخص کردن حد و حدود رفتاری برای او از جمله اصول صحیح تربیتی هستند. در این مطلب، تلاش میکنیم به والدین آموزش دهیم چگونه از راههایی که موجب تخریب روابط خود با فرزندشان شده و گاه اعتماد به نفس کودک را از او میگیرد دوری کنند.
بیش از حد صحبت کردن
برخی والدین بدون توجه به توانایی و سن فرزندشان، جملات متعددی را پشت سر هم بیان میکنند بدون آنکه از فهمیده شدن آنها توسط فرزندشان مطمئن شده باشند. تحقیقات علمی ثابت کردهاند که مغز انسان، خصوصا مغز کودکان، نمیتواند حجم زیادی از مطالبی که یکجا بیان میشوند را در حافظه کوتاهمدت خود نگهداری کند. سعی کنید تا میتوانید از جملات کوتاه استفاده کنید و در عین حال همه حرفهای خود را یکجا نزنید تا فرزندتان فرصت تجزیه و تحلیل مطالب را در ذهن خود داشته باشد. سعی کنید هنگام صحبت و یا امر و نهی به فرزندتان، از عبارات دقیق و جزئی استفاده کنید تا او منظور شما را بهتر متوجه شود.
غر زدن و امر و نهی بیش از حد
اکثر والدین تاکنون با ساعات پر استرس صبح که همگی باید برای خروج از خانه و رفتن به محل کار یا مدرسه حاضر شوند مواجه شدهاند. حاضر کردن لباسهای کودک، وعده ناهار او برای مدرسه، کنترل تکالیفی که باید همراه خود به مدرسه ببرد، آماده کردن صبحانه... انباشته شدن همه این کارها بر روی هم باعث ایجاد استرس در فضای خانه میشود. معمولا والدین در حین انجام تمام این کارها، ناخودآگاه از وضعیت پیش آمده اظهار نارضایتی میکنند و دائم در حال غر زدن هستند. مشکلی که با غر زدن والدین پیش میآید این است که کودک به تدریج به غرغرهای شما عادت میکند و پس از گذشت مدتی نه تنها غر زدنها، بلکه امر و نهی شما نیز برای او عادی و بیتاثیر میشود. زیرا فرزند شما احساس میکند شما در کلام خود قاطعیت ندارید. البته توجه داشته باشید که کودکانی که سن کمی دارند در اکثر موارد برای انجام کارهای خود به راهنماییهای بزرگترشان احتیج دارند، اما با افزایش سن والدین باید به فرزندانشان اجازه دهند کارهای خود را به صورت مستقل انجام دهند. امر و نهی کردن بیش از حد به کودکان به طور ضمنی به فرزند شما نشان میدهد که شما به قابلیتهای او اعتماد ندارید. به این روش تربیت، «روش تربیت هلیکوپتری» میگویند، زیرا والدین مدام در حال کنترل فرزندشان هستند. نتیجه چنین روشی فقط کاهش اعتماد به نفس کودک است. در عین حال، نوعی حس نفرت و انزجار در کودک شکل میگیرد که ممکن است در آینده به صورت نامطلوبی در رفتار فرزند خود را نشان دهد.
مقصر دانستن و خجالت زده کردن کودک
یکی از بزرگترین درسهایی که والدین باید یاد بگیرند این است که کودکان به صورت طبیعی و از بدو تولد حس هم دلی و دلسوزی نسبت به شما و دیگران ندارند و این حس را آنها باید از شما یاد بگیرند. این حس به تدریج و با الگوگیری از اطرافیان، به خصوص والدین در کودک شکل میگیرد. به همین دلیل است که اگر شما در مواقع سخت با بیتفاوتی فرزندتان مواجه میشوید، نباید ناراحت و عصبانی شوید و او را مقصر بدانید. نداشتن چنین حسی از جانب کودک به معنای بیعاطفه بودن یا بی تفاوت بودن کودک نیست. فراموش نکنید که فرزند شما فقط یک کودک است و نباید از او توقعات بیش از ظرفیتش داشته باشید. علت اینکه اکثر والدین از فرزندان خود انتظار دارند آنها را درک کنند و به اصطلاح خودشان را جای پدر و مادرشان بگذارند این است که در دنیای امروزی، والدین آنقدر درگیر کارهای گوناگون هستند که نه تنها فرصتی برای توجه به فرزند خود ندارند، بلکه از آنها نیز انتظار دارند که بخشی از وظایف آنها را انجام دهند. این در حالیست که نباید از کودکان انتظار انجام کارهای بزرگسالان را داشت. درک کردن والدین توسط کودک یکی از کارهایی است که اکثر کودکان در انجام آن دچار مشکل میشوند و ناتوانی در این امر به احساس گناه کودک و ناراحتی پدر یا مادر و در نهایت تیرگی روابط والدین و فرزندان میانجامد.
گوش ندادن به حرفهای کودک
همه ما سعی میکنیم به فرزندمان یاد دهیم با دیگران با احترام برخورد کند. بهترین راه آموزش، الگوسازی برای کودک است. یعنی ما باید ابتدا خودمان سعی کنیم رفتاری توام با احترام با دیگران داشته باشیم تا فرزندمان نیز از ما یاد بگیرد. یکی از رفتارهایی که نوعی احترام به طرف مقابل تلقی میشود، گوش دادن به حرفهای طرف مقابل است. گاه، گوش دادن به سخنان طرف مقابل برای خیلی از ما به دلیل مشغلههای گوناگون کار بسیار دشواری میشود. خصوصا اگر قرار باشد به حرفهای فرزند پر حرفمان گوش کنیم.
اگر احساس میکنید وقت یا حوصله گوش کردن به حرفهای فرزندتان را ندارید، بدون تعارف او را از این امر مطلع کنید و مثلا به او بگویید «عزیزم الان ذهنم کمی درگیر است، اگر بعدا با هم صحبت کنیم بهتر است». با اینکار، فرصت برقراری ارتباط با فرزندتان را از دست نمیدهید و در عین حال مجبور نخواهید بود با بیحوصلگی به حرفهای او گوش دهید. همچنین به یاد داشته باشید که برای برقراری ارتباط موثر شما باید به راههای غیر کلامی، مانند چشمها، حالت بدن، حالت صورت... نیز توجه داشته باشید. هر گاه فرزندتان با شما شروع به صحبت کرد، به او نشان دهید که با تمام حواس خود به حرفهای او گوش میدهید. کودکان به این توجه والدین نیاز دارند تا بتوانند با آنها احساس نزدیکی بیشتری کنند. عدم برقراری ارتباط با والدین باعث احساس تنهایی فرزند شده که همین امر نهایتا کودک را در معرض آسیبهای گوناگون روانی و اجتماعی قرار میدهد.