ابراز وجود بله، انفعال و پرخاش نه!
یكی از سوالات مادر و پدرهای امروزی این است كه فرزند خود را از نظر واكنش نشان دادن با همسالها و حتی با بزرگسالان چگونه بار بیاورند؟ گرچه اكثر والدین ترجیح میدهند كه كودك یا نوجوان آنها ساكت و آرام باشد، حاضرجوابی نكند و حرف بیهوده نزند، اما میدانیم كه در زمانه ما امكان موفقیت چنین نوجوانانی هم بسیار كم و اندك است. ما در زمانی زندگی میكنیم كه معرفی و مطرح كردن خود و استعدادها و توانمندیهای خود، چه در محیطهای كاری یا آموزشی و چه حتی در تجارت و بازاریابی كلید موفقیت محسوب میشود و افرادی كه ساكت اند و نمیتوانند از عهده معرفی صحیح خود برآیند و در فعالیتها، حتی در محیطهای كاری و تحصیلی، دچار مشكلات عدیده خواهند شد. همچنین نمیتوانند از حق خود در جامعه دفاع كرده و بعضا دچار سرخوردگی یا احساس ظلم و تعدی میشوند. از طرفی دیگر، هیچكس پرخاشگری و ناآرامی را دوست ندارد و افراد پرخاشگر و ناآرام یا ناسازگار و نامتعادل هم در زندگی موفقیت واقعی كسب نخواهند كرد. به همین دلیل والدین اغلب سوال میكنند كه بالاخره كودكان و نوجوانان خود را چگونه پرورش دهند و نحوه رفتار مناسب را چگونه به ایشان بیاموزند؟ و جواب این سوال، موضوعی است كه در اینجا میخواهیم بدان بپردازیم.
صراحت در بیان نظر
مدتی قبل انیمیشنی دیدم كه موضوعش مربوط به شاگردان یك كلاس درس دبستانی بود كه تا حدودی هم شلوغ و نافرمان بودند. معلم دبستان تصمیم گرفت جای بچههای كلاس را تغییر دهد و به آنها دستور داد نیمكت خود را ترك كنند و روی نیمكت دیگری بنشینند. آنها اطاعت میكردند، اما قبل از انجام دستور، نظر خود را بطور صریح و بدون این كه حالت غر زدن یا پرخاش داشته باشد بیان میكردند. مثلاً یكی از آنها میگفت: اصلاً از آن نیمكتی كه شما اصرار دارید آنجا بنشینم خوشم نمیآید. این را میگفت، ولی میرفت و همانجا مینشست. یا نفر بعدی میگفت: من اصلاً دوست ندارم پهلوی فلانی بنشینم! این را میگفت، اما میرفت و همانجا پهلوی او مینشست. كاری كه دانشآموزان در آن انیمیشن انجام میدادند، در واقع نوعی ابراز وجود بود.
ابراز وجود یا جرات آموزی
ابراز وجود، نوعی رفتار جرأت آمیز است كه به ما امكان میدهد با رعایت احترام دیگران و مراعات منافع خودمان، احساسات و نظر صادقانه خود را بدون اضطراب و تشویش بیان كنیم و بدون انكار یا از بین بردن حق دیگران حقوق شخصی خود را مطالبه كنیم. پس ابراز وجود، زورگویی، سكوت، پرخاش یا تحمل كردن بیمورد نیست و این همان چیزی است كه باید به كودكان و نوجوانان خود بیاموزیم. وقتی به فرزندان خود یاد میدهیم كه احساس و نظر منفی یا مثبت خود را به موقع و مؤدبانه مطرح كنند، این احساسات در آنها انباشته نمیشوند و درنتیجه مدتی بعد مثل یك كوه آتشفشان، منفجر نخواهند شد! در عین حال طرف مقابل هم با بازخوردی كه از آنها گرفته، فرصت و قدرت اصلاح خود را پیدا میكند و رفتار نامناسب یا نابجا، در او تثبیت نمیشود. همچنین وقتی فرزندان ما ابراز وجود را بلد باشند، دست به رفتارهای آبزیركاهانه، پنهانی و به قول معروف از پشت خنجر زدن نمیزنند.
تجربه نشان میدهد بسیاری از نافرمانیها و كارشكنیها و بعضی از پشت سر حرف زدنها یا حتی تهمتها و سخنچینیها، نتیجه ترس از ابراز وجود هستند، بدین صورت كه فرد چون میترسد حرف دلش را بگوید یا به هر دلیلی بلد نیست رودررو نظرش را بیان كند، به ناچار آن را از راههای دیگر ابراز میكند، راههایی كه به ظاهر، امنتر اما مخربتر باشند. بدین ترتیب بعضی با اطاعت نكردن، برخی با كار ناقص انجام دادن و عدهای هم با تخریب شخصیت دیگران، مخالفت یا نارضایتی خود را اعلام میكنند. به همین دلیل بهتر است والدین به فرزندانشان، مدیران به كارمندانشان و معلمان به شاگردهایشان اجازه ابراز وجود صحیح را بدهند. این كار علاوه بر توانایی كه برای ابراز كننده دارد، اطاعت بیشتر او را هم در پی داشته و از طغیانها و نافرمانیهای آتی جلوگیری خواهد كرد. احتمالاً لازم است خود ما به زیردستان، فرزندان یا افرادی كه به نوعی ملزم به اطاعت از ما هستند ابراز وجود صحیح را یاد بدهیم، یعنی كمك كنیم این افراد در كنار اطاعت به موقع، ابراز به موقع هم داشته باشند و بتوانند نظر و احساس خود را بیان كنند. برای روشن تر شدن مطلب به مثال صفحه بعد توجه كنید.
تحقیر و تمسخر ممنوع!
حتماً شما هم افرادی را دیدهاید كه با كلمات تحقیرآمیز، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به شما كنایه زده یا توهین كردهاند. به عنوان مثال، فرزندتان به شما میگوید: بهبه چقدر غذای خوشمزه و مقوی ای برایمان درست كردی، بوی سوختگی هم كه نمیدهد! یا همسرتان میگوید: وقتی این لباس را میپوشی چقدر جالب میشوی، لباسهای صد سال پیش خیلی به تو میآید! كه اینها روشهای غیرمستقیم كنایه زدناند!
در این مورد این پاسخها میتوانند مفید باشند:
«متشكرم، اما من گیج شدهام. اگر واقعاً از این غذا خوشت نمیآید دوست دارم این موضوع را مستقیماً مطرح كنی و دقیقا بگویی از چه چیز غذایی كه پختهام ناراحتی ( كه با این كار به فرزندتان هم میآموزید كه با شما صریح حرف بزند)».
و یا به همسرتان: «متشكرم عزیزم، اما اگر منظورت این است كه این لباس قدیمی را نپوشم، بهتر است پیشنهادی را بدهی تا من هم بفهمم چه لباسی مناسبتر از این است».
متأسفانه، بعضی تحقیرهای كلامیغیرمستقیم میتوانند به تحقیر كلامیمستقیم تبدیل شوند كه عبارات توهینآمیزتری در آنها به چشم میخورد. مثل:« تو اصلاً سواد نداری، كار بلد نیستی یا...» و یا « خیلی بدسلیقهای، اصلاً نمیدانی لباس پوشیدن یعنی چه؟». در مثالهای بالا (فرزند و همسر) در این حالتها، در درجه اول، حتی اگر كمیسخت باشد بهتر است اجازه دهید طرف مقابل شما خشمش را خالی كند و كمیآرام بگیرد. بعد اگر دیدید واقعاً اشتباهی از شما سرزده، حتی اگر مخاطب به شما توهین كرده باشد به اشتباه خود اعتراف كنید ولی در برابر طرز برخورد او ابراز وجود كنید، و سپس با دو سه جمله كوتاه مكالمه را پایان دهید. مثل: «اگر فرزندتان در ادامه، به شما گفته: بیسلیقه! میتوانید بگویید: «قبول دارم كه بیدقتی كردهام و آب غذا، كمیقبل از این كه زیر آنرا خاموش كنم تمام شده بود، اما اجازه نمیدهم به جای گوشزد كردن اشتباهاتم، به شخصیتم توهین شود» و یا « قبول دارم لباسی كه پوشیدهام قدیمی است، اما یك انتخاب نادرست، ارتباطی به بدسلیقه بودن من ندارد، چون خیلی وقتها، اتفاقاً سلیقه مناسبی داشتهام و دوست ندارم كه رفتار من، تعمیم داده شود و درست نمیدانم برای گفتن حرفت از این كلمات استفاده كنی».
دقت كنید كه در چنین مواردی شما اشتباه یا خطای خود را میپذیرید، اجازه میدهید كه كار شما زیر سوال برود و سعی میكنید آن را تصحیح كنید، اما اجازه نمیدهید به شما، به شخصیت و جوهر وجودی شما توهین شود. اجازه میدهید طرف مقابل اعتراض یا انتقاد كند، اما اجازه نمیدهید تخریب یا تضعیف كند. اجازه میدهید دیگران نظرشان را به شما بگویند، اما اجازه نمیدهید تحقیر، تمسخر یا توهین كنند.
ابراز وجود بله، انفعال و پرخاش نه!
حالا فرض كنید فرزندانتان امتحان دارند و در چند شب گذشته، دختر جوان همسایه صدای ضبط صوت خود را از صبح تا بعد از نیمه شب بسیار بلند كرده، به طوری كه فرزندانتان نتوانستند با آرامش درس بخوانند و مدام شكایت كردهاند كه تمركز ندارند و از سر و صدا در عذابند. در این حالت چه میكنید؟
معمولا افراد در چنین مواردی سه نوع رفتار از خود بروز میدهند كه عبارتند از:
رفتار انفعالی: به فرزندانتان میگویید گوشهای خود را با پنبه یا هدفون ببندند و به اتاقی كه كمتر سر و صدا به آن میرسد بروند و آنقدر صبر كنند تا صدای موسیقی قطع شود. در این صورت به تدریج گوش فرزندانتان درد میگیرد، تمركزشان كمتر و كمتر شده و شما هم در دل به دختر همسایه بد و بیراه میگویید!
رفتار پرخاشگرانه: به پلیس 110 زنگ میزنید و اطلاع میدهید دختر همسایه برایتان تولید مزاحمت كرده. پلیس با دختر همسایه و والدین او حرف میزند. آنها از مداخله پلیس خجالتزده میشوند و از شما و همسرتان انتقاد میكنند كه بدون طرح موضوع با آنها به پلیس مراجعه كردهاید و تصمیم میگیرند با شما قطع رابطه كنند و اگر فرصتی گیر بیاورند مقابله به مثل كرده یا به انواع دیگری باعث آزار و اذیت شما شوند. شاید هم چند شب بعد دوباره صدای موسیقی را بلند كنند، اما مراقب باشند كه در زمان لازم صدایش را پایین بیاورند تا شما را ضایع كنند!
همچنین اگر به در منزل همسایه بروید و داد و بیداد راه بیندازید و به آنها توهین كنید و بگویید خیلی بیملاحظه و بی فرهنگاند و حرفهای مشابه اینها بگویید باز هم رفتار شما پرخاشگرانه تلقی میشود.
رفتار توأم با ابراز وجود: شما یا همسرتان به خانه همسایه میروید و به آنها میگویید كه صدای موسیقی، مزاحم درس خواندن فرزندانتان است و مودبانه اما جدی، خواهش میكنید دختر همسایه صدای موسیقیاش را به گونهای كم كند كه صدا مزاحم شما نشود. او با اكراه میپذیرد، اما از برخورد دوستانه شما تشكر میكند. با او قرار میگذارید كه دقت داشته باشد تا بعد از این هم توافقتان همچنان به قوت خود باقی بماند. توجه داشته باشید كه در زمان تذكر دادن و ابراز نظر حتما باید مودب و كاملا جدی باشید و باید در چشمان طرف مقابل نگاه كنید، اما هیچ رفتار خشونتآمیزی از شما بروز نكند. در واقع هر قدر هم كه ناراحت یا عصبانی باشید باید احساساتتان را كلامیكنید و بر زبان بیاورید و از هر گونه رفتار خشن پرهیز كنید.
وقتی فرزندان شما، رفتار شما را ببینند همین رفتار را آموخته و در زندگی به كار خواهند برد. پس مراقب باشید كه چیزی كه مستقیم یا غیر مستقیم به آنها یاد میدهید، بهترین آموزش باشد و در آینده در زندگی شخصی و اجتماعی، به كار آنها بیاید و برایشان مفید و موثر باشد.
سخن آخر
كودكان و نوجوانان خود را ترسو بار نیاوریم. آنها را بی ادب یا پرخاشگر هم بار نیاوریم. وقتی فرزندمان كوچكتر است میتوانیم با تشویقهای غیر مادی، و كارهایی نظیر بردن به منزل خاله یا عمه، بردن به پارك یا... رفتارهای ابراز وجود سالم را به آنها بیاموزیم. نوجوانها هم از رفتار خود ما یاد میگیرند كه چگونه رفتار كنند، بنابراین در گام اول خود والدین نیز باید با فرزندان و سایر افراد از الگوهای سالم تر ابراز وجود استفاده كنند تا خود، تبدیل به الگوی مناسب و موثرتری برای فرزندانشان باشند. ابراز وجود، تا پایان عمر برای هر انسانی كاربرد دارد. پس این روش را هر چه زودتر به فرزندانمان یاد بدهیم.