پاسخ به پرسشهای شما
خانمی 27 ساله هستم و پسری دو سال و نیمه دارم که بسیار بدخلق و بدرفتار است و هر وقت از من یا پدرش چیزی میخواهد که نمیتوانیم فراهم کنیم، جلوی چشم همه، در خیابان و معابر عمومی و هر جای دیگر جیغ میزند و خودش را به زمین میکوبد و بداخلاقی میکند. به طوری که نه تنها آبروی ما را برده، بلکه به شدت من و پدرش را ناراحت و عصبانی میکند. اگر امکان دارد ما را راهنمایی کنید.
پاسخ مشاور: همانطور که حتماً میدانید سنین دو تا سه سالگی (و حتی کمی بیشتر) سنین بدخلقی و بدرفتاری کودکاناند. بدخلقیهایی که ممکن است با گریههای صدادار، کوبیدن بدن به زمین، پرتاب کردن وسایل و اسباب بازیها، جیغ و فریاد و مانند اینها همراه باشد.
معمولاً لازم است که والدین بسیاری از این بداخلاقیها را بویژه بین دو تا سه سالگی، که کودک میخواهد استقلالش را تثبیت کند تحمل کنند و خوشبختانه چنین بداخلاقیهایی، با کمی بزرگتر شدن کودک، کاهش پیدا میکند.
ضمناً به خاطر داشته باشید که کودک خردسال مفهوم خونسردی یا کجخلقی را نمیداند اما میتواند بفهمد که کدام رفتار او را به اهدافش میرساند و این را با آزمون بزرگسالان (پدر، مادر و ...) دریافت میکند.
در واقع او در مییابد که اگر یکبار توانست نظر شما را درباره خریدن یک اسباب بازی (که مخالف خریدن آن بودهاید) تغییر دهد (آن هم با کوبیدن خود روی زمین، یا سایر رفتارهای مشابه)، بار دیگر هم میتواند با رفتار مشابهی نظر شما را در زمینه دیگری تغییر دهد! بنابراین اغلب اوقات کجخلقیها هدف دار هستند و آمار و تحقیقات نشان میدهند که در نود و نه درصد موارد برای جلب نظر والدین انجام میشوند.
و اما سریعترین و راحتترین روش برای خلاصی از کجخلقیهای کودکتان بیاعتنایی (یا همان خاموشسازی رفتار است). شما نمیتوانید برای کودکی که در حال داد و فریاد است دلیل و منطق بیاورید، با بغل کردن و نوازش او در چنین مواردی نیز، نمیتوانید احساسش را تغییر دهید (فقط او را لوستر میکنید) اما با بیاعتنایی به بداخلاقیهای کودک، تا جایی که به خودش آسیبی نزند به او میآموزید که بداخلاقی کردن هیچ فایدهای ندارد و کودک هم خواهد آموخت که کمتر چنین واکنشهایی را از خود نشان دهد.
بدین ترتیب، کودک را در جایی بدون اشیای تیز یا وسایل آسیبزا قرار دهید و خود، از محل دور شوید. وقتی میبینید او در حال جیغ و فریاد و بدخلقی است به کار خود بپردازید. اگر با کسی مشغول صحبت هستید صحبتتان را ادامه دهید، اگر نه نمیتوانید آواز بخوانید، رادیو یا تلویزیون را روشن کنید، مشغول مطالعه (یا اگر بیرون هستید مشغول خرید) شوید و یا شروع به آشپزی کنید. مراقب باشید که اصلاً به کودک خود نگاه نکنید چون حتی یک نیم نگاه هم میتواند قطع شدن سروصدا را به تعویق بیندازد. این کار را از داخل منزل شروع کنید و بعد به بیرون تعمیم دهید. وقتی کجخلقی به پایان رسید اصلاً درباره آن صحبت نکنید (مثلاً نگویید جیغ زدن تو کار احمقانهای بود) و زمانی که کودکتان بعد از تمام شدن گریه (یا سایر رفتارها) نزد شما آمد به او توجه کنید و طوری رفتار کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و به او این فرصت را بدهید که به سرعت روابط خویش را با شما ادامه دهد.
دختری 14 ساله هستم که از وقتی به خاطر دارم شاهد و ناظر دعوا، مشاجره و اختلاف نظر مادر و پدرم بودهام. اختلافاتی که هرگز تمام نمیشوند، اکنون دیگر هم من و هم برادر هشت سالهام از این وضعیت خسته شدهایم. هر دو آرزو داریم که وقتی از مدرسه به خانه میآییم محیط منزل آرام باشد، مادر و پدرم با هم قهر نباشند و مشاجره هم نکنند اما کاری از دستمان بر نمیآید. شما بگویید چه کنیم؟
پاسخ مشاور: نه تنها بنده به عنوان یک مشاور، که هر فرد دیگری نیز به شما و برادرتان حق میدهد که خواهان یک محیط خانوادگی امن و آرام و بدون سر و صدا و مشاجره باشید. جایی که بتوان برای کسب آرامش، استراحت، رشد و بالندگی و تمدد اعصاب به آنجا پناه برد. از طرفی اختلاف نظر و مشاجره، جزو لاینفک همه زندگیهای خانوادگی است و من هیچ زن و شوهری را سراغ ندارم که بدون اختلاف نظر و مشاجره باشند. اما اگر اینطوری که شما اشاره کردهاید میزان مشاجرات و دعواهای والدینتان بیش از اندازه است، حتماً لازم است فکری برای آن بکنید.
اگر با والدین خود راحتید، مؤدبانه و بدون پرخاش، در شرایط مناسب که دعوا و مشاجرهای در کار نیست با آنها حرف بزنید و درخواست کنید با کمک یک مشاور مشکل خود را حل کنند. گاهی واقعاً پدر و مادرها متوجه نیستند اختلافات آنها چه اثر بد و ناراحتکنندهای بر فرزندان آنها به جای میگذارد. به همین دلیل لازم است شما و برادرتان، احساس خود را به آنها بیان کنید. حواستان باشد که آنها را زیر سؤال نبرید و خدای ناکرده توهین یا بیاحترامی نکنید بلکه از خواستهها و احساسات خود سخن بگویید و آرزو و درخواست خود را مطرح کنید. اگر چندان با آنها راحت نیستید حرفتان را روی کاغذ بنویسید و درخواست خود را بهطور کتبی با همان ویژگیها نوشته و به آنها بدهید. دقت کنید که خواستهتان روشن باشد. مثلاً مشخص کنید که میخواهید پدر و مادرتان جلوی شما دعوا یا قهر نکنند یا ...
اما به بهانه نامه شما بد نیست سخنی هم با مادر و پدرها داشته باشم:
بدیهی است که هیچ زندگی مشترکی بدون مشکل و مسئله نیست. اما وقتی مشکلات و مشاجرات از حد بگذرد یک روند فرسایشی برای تکتک اعضای خانواده آغاز میشود که روح و روان را خدشهدار میکند و شاید بعد از مدتی چنان اثر بد و آزار دهندهای بر جای بگذارد که دیگر قابل جبران نباشد.
خصوصاً در این میان، فرزندان در هر سنی که باشند آسیبپذیرترند و تأثیر منفی بیشتری میگیرند و اضطراب، پرخاشگری، گاهی افسردگی یا کمرویی و عدم موفقیت در درس، روابط اجتماعی و حتی شغل و ازدواج، از عوارض منفی زندگی در محیطهای پرتنش است؛ چیزی که خود فرزندان متوجه آن نیستند و تنها عواقب آن را تحمل میکنند. از طرفی زندگی در محیطهای پر تنش، غیر از فرزندان، خود شما را نیز مستعد ابتلا به اختلافات روانشناختی و حتی بیماریهای جسمانی خواهد کرد، پس به عنوان یک مورد جدی، لازم است هر چه زودتر راه و روش مؤثری برای کاهش اختلافات و مشاجرات خود بیابید و آن را به مرحله اجرا درآورید.
خوشبختانه در زمان ما، انواع متخصصان خانوادهدرمانی و زوجدرمانی، انواع کتب حل مشکلات خانوادگی و انواع برنامههای رسانهای در دسترس و آماده ارائه خدمات مشاورهای هستند. خدماتی که میتواند با کمی همکاری و تمایل شما به خودشناسی و اشتیاق برای حل مسائل و مشکلات، زندگیتان را تغییر داده و آن را لذت بخشتر و مفیدتر کند، یا خدای ناکرده شما را از افتادن در دره نابودی نجات بخشد. بنابراین مشکلات خود را جدی بگیرید، آنها را به شانس یا سرنوشت نسبت ندهید، تنش خود را در کاستن از مسائل و مشکلات انکار نکنید و تقصیر را به گردن طرف مقابل یا اطرافیان نیندازید. در عوض هر چه زودتر برای بهبود زندگی و افزایش آرامش خود و فرزندانتان دست به کار شوید.
پدری 43 سالهام كه سه فرزند دارم. جمعهها كه در منزل هستم وقتی بچهها با هم دعوایشان میشود همسرم آنها را به من ارجاع میدهد تا مشكلشان را حل كنم. همین جمعه فرزند كوچكترم با گریه پیش من آمد و گفت خواهر و برادر بزرگترش مداد رنگیهای او را برداشته و نوك آنها را شكستهاند. وقتی از دختر و پسر بزرگترم سوال كردم هر دو منكر شدند، به نظر شما چگونه میتوانم بفهمم كار كدامیك بوده است؟ و سپس باید چكار كنم؟
( محمود رضا- الف از تهران )
پاسخ مشاور: واقعیت این است كه وقتی در چنین مواقعی از فرزندانمان میپرسیم كدامتان مداد رنگی خواهر كوچكتان را شكستهاید؟ آنها را با دو حالت ناراحتكننده و نامطلوب مواجه میكنیم. اگر دروغ بگویند تا خود را خلاص كنند، در كوتاه مدت از تنبیه ما خلاص میشوند اما عذاب وجدان میگیرند و اگر حقیقت را بگویند باید در انتظار تنبیه و توبیخ باشند. تازه، اعتراف آنها احتمالا این پرسش را هم به دنبال خواهد داشت كه چرا این كار را كردهاند؟ پرسشی كه آنها در دل خود آن را اینطور پاسخ میدهند، حتما من بدجنس، بیادب و بیفكر هستم!!
حتی اگر فرزندان بزرگترتان بالاخره عمل خود را به نحوی توجیه كنند، اما این احساس بد در آنها باقی میماند كه گناه یا جرمی مرتكب شدهاند. بنابراین به جای اینكه از كودكان خود بپرسید چه كسی این كار را كرده و چرا؟ مشكل را مشخص و توصیف كنید: خواهرتان خیلی ناراحت است، مداد رنگیهایش شكسته و نمیتواند نقاشی كند. اگر یكی از شما نیاز به مداد رنگی دارید بهتر است به من بگویید تا برایتان مداد رنگی بخرم. بدین ترتیب بدون ایجاد احساس گناه و مجرم بودن، به آنها كمك كردهاید، دختر كوچكتان را بهتر درك كنند، جرات ابراز نظر یا اعتراف به كار خود را پیدا كنند و عمل خود را از دریچه چشم دیگران ببینند و ضمنا متوجه شوند كه نیاز آنها هم در نظر گرفته شده است.