به قلم : دکتر صدیقه رضایی ؛ دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی ؛ عضو نظام روانشناسی و مدرس دانشگاه
تحریریه زندگی آنلاین : حقیقت آن است که تیزهوشی تعریف مشخص و روشنی ندارد. عدم توافق درباره تعریف تیزهوشی به تفاوت دیدگاهها در پاسخ به پرسشهای زیر مرتبط است:
کودکان دارای تیزهوشی یا استعداد ویژه در چه زمینههایی برتر هستند؟ (ملاک تیزهوشی چیست؟)
تیزهوشی چگونه سنجیده میشود؟
یک کودک چقدر باید برتر باشد تا بهعنوان فرد تیزهوش یا استعداد ویژه در نظر گرفته شود؟
چه کسانی باید گروه مقایسه را تشکیل دهند؟
چرا باید دانشآموزان دارای تیزهوشی ویژه شناسایی شوند؟
بر این اساس با توجه به آنکه در پاسخ به پرسشهای فوق اتفاقنظر وجود ندارد، میتوان گفت، درست یا نادرست بودن ذاتی در تعاریف مورد استفاده متخصصان وجود ندارد. بهطورکلی میتوان گفت به دلایلی همچون، تفاوتهای فردی بسیار زیاد و تأثیر شدید توافق فرهنگی بر تعریف تیزهوشی، چهار معیار برای قضاوت درباره تیزهوشی ارائهشده است:
برتری در یک یا چند زمینه نسبت به همسالان.
کمیابی. به این معنی که تعداد بسیار اندکی از همسالان ویژگیهای فرد تیزهوش را نشان میدهند.
قابلیت تجلی. به معنی نشان دادن توانایی برتر و کمیاب از طریق نوعی ارزیابی معتبر.
ارزش اجتماعی بالای توانایی یا تواناییهای فرد.
بیشتربخوانید:
7 راهکار برای تقویت حافظه کوتاه مدت
تعریف و ماهیت هوش
همانطور که اشاره شد، یکی از دلایل عدم اتفاقنظر در تعریف تیزهوشی، نبودن تعریفی واحد و مشخص از مفهوم هوش است. هرکدام از دانشمندان به فراخور رویکرد نظری خود تعاریفی از هوش ارائه دادهاند که مهمترین آنها را مورد بررسی قرار میدهیم:
هوش کلی در برابر انواع هوش
در میان پژوهشگران برجسته، دیوید وکسلر و چارلز اسپیرمن، طرفدار مفهوم هوش بهعنوان یک مفهوم یگانه و کلی هستند. این افراد عموما هوش را یک مفهوم یگانه و کلی میدانند که انواع مشخصی ندارد. با اینحال در سالهای اخیر، تایید شکلهای فراوان هوش انسانی، به نارضایتی از مفهومسازی سابق از هوش کلی، که آن را به یک عدد منفرد بهره هوش تقلیل میداد، منجر شده است.
نظریه هوش سه وجهی استرنبرگ، نظریه هوشهای چندگانه گاردنر و الگوی ساخت هوشی گیلفورد از جمله نظریاتی هستند، که انواع هوش را طرح نمودهاند.
نظریه هوش سه وجهی استرنبگ
استرنبرگ، در نظریه هوشی خود سه نوع اصلی هوش و بهتبع آن سه نوع تیزهوشی شامل، هوشتحلیلی، هوشترکیبی و هوش عملی را طرح نموده است.
تیزهوشی تحلیلی، توانایی تحلیل مسئله به اجزای آن را شامل میشود. بهعبارتدیگر، توانایی درک اجزای مسئله و چگونگی ارتباط متقابل میان اجزا. نکته قابل توجه آنکه آزمونهای مرسوم هوش غالبا این نوع هوش را مورد ارزیابی قرار میدهند. تیزهوشی ترکیبی، بینش، شهود، خلاقیت و چیرهدستی در سازگاری با موقعیت جدید را در برمیگیرد. این نوع هوش با پیشرفت بالا در هنر و علوم مرتبط است. تیزهوشی عملی، بهکارگیری توانایی تحصیلی و ترکیبی برای حل مشکلات روزانه را شامل میشود، این نوع هوش انواعی از مهارتهایی که مشخصه کارکنان موفق است را در برمیگیرد.
بیشتربخوانید:
نقش هنر و کاردستی در تقویت خلاقیت و هوش کودک
الگوی ساخت هوشی گلیفورد
نظریه گیلفورد که به الگوی ساخت هوشی (ساخت عقلی) شهرت دارد، از سه بخش یا سه طبقه اصلی با نامهای عملیات، محتوا و فراورده و تعدادی خرده طبقه یا فعالیت فرعی تشکیل یافته است که در مجموع دربرگیرنده 120 عامل میباشد.
نظریه هوش چندگانه گاردنر
هوارد گارنر، یکی دیگر از نظریهپردازان هوش چندگانه است که هوش را توانایی حلمساله یا ساختن چیزی باارزش تعریف نموده است. وی نظریهای وضع نموده که شامل هشت نوع هوش متفاوت به نامهای هوش زبانی؛ موسیقیایی؛ منطقی - ریاضی؛ فضایی؛ بدنی- جنبشی؛ طبیعتگرایانه، درک دیگران (میان فردی) و درک خود (درون فردی) است.
مؤلفه هوش ویژگیها
هوش
تصویری فضایی کسانی که هوش تصویری - فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند. این افراد معمولا جهتیابی خوبی دارند و با نقشهها، نمودارها، عکسها و تصاویر ویدیویی مشکلی ندارند. لذت بردن از خواندن و نوشتن، مهارت در درست کردن پازل، مهارت در تفسیر عکس، گراف و نمودار، لذت بردن از رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی، تشخیص راحت الگوها و انتخابهای شغلی معمار، مهندس و هنرمند از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
کلامی زبانی کسانی که هوش کلامی- زبانی بالایی دارند بهخوبی میتوانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرفزدن، استفاده کنند. این افراد غالبا در نوشتن داستان، بهخاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند. مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفتهشده، توانایی در توضیح دادن مسائل، استفاده از شوخطبعی به هنگام بیان داستانها و انتخابهای شغلی نویسنده/روزنامهنگار، وکیل و معلم از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
منطقی
ریاضی کسانی که هوش منطقی- ریاضی بالایی دارند، در استدلال، شناسایی الگوها و تحلیل منطقی مسائل قوی هستند. این افراد به تفکر درباره مفهوم اعداد، روابط و الگوها علاقهمند هستند. مهارت زیاد در حل مساله، لذت بردن از تفکر درباره ایدههای انتزاعی، علاقهمندی به انجام آزمایشهای علمی و انتخابهای شغلی دانشمند، ریاضیدان، برنامهنویس رایانه، مهندس و حسابدار از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
بدنی
جنبشی کسانی که هوش اندامی - جنبشی بالایی دارند، در حرکتهای بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند. این افراد در هماهنگسازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک و تردستی هستند. لذت بردن از ساختن چیزها با دست، هماهنگی فیزیکی عالی، به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آنها، بهجای گوش کردن یا دیدن و انتخابهای شغلی هنرپیشه، مجسمهساز و پیمانکار از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
موسیقیایی کسانی که هوش موسیقیایی بالایی دارند، در فکر کردن به الگوها، ریتمها و صداها قوی هستند. این افراد از موسیقی لذت میبرند و معمولا در نواختن سازهای موسیقی و آهنگسازی مهارت دارند. تشخیص آسان الگوها و نتهای موسیقی، درک عمیق از ساختار، ریتم و نتهای موسیقی و انتخابهای شغلی موسیقیدان، آهنگساز، خواننده، معلم موسیقی و رهبر ارکستر از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
میان فردی کسانی که هوش میان فردی بالایی دارند، در تعامل با دیگران و درک آنها قوی هستند. این افراد در سنجش هیجانات، انگیزهها، تمایلات و منظور کسانی که دوروبرشان هستند مهارت دارند. مهارت در برقراری ارتباط کلامی، مهارت در ارتباط غیرکلامی، نگاه کردن به موقعیتها از زوایای مختلف، ایجاد روابط مثبت با دیگران، مهارت در فرو نشاندن اختلافات در داخل گروهها و انتخابهای شغلی روانشناسی، فیلسوف، مشاور، فروشنده و سیاستمدار از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
درون فردی کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزههای خود دارند. این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کند و کاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد تواناییهای فردی خود لذت میبرند. مهارت در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود، لذت بردن از تجزیهوتحلیل نظریهها و ایدهها، خودآگاهی زیاد، داشتن درک روشن از ریشه انگیزهها و احساسات خود و انتخابهای شغلی فیلسوف، نویسنده، نظریهپرداز و دانشمند از ویژگیهای افراد دارای این هوش است.
هوش
طبیعتگرا هوش طبیعتگرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر در نظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیده است. به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعتگرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولا به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقهمند هستند. این افراد به سرعت از جزئیترین تغییرات در محیطشان آگاه میشوند. علاقهمند بودن به موضوعاتی از قبیل گیاهشناسی، زیستشناسی و جانورشناسی، مهارت در ردهبندی و فهرستبندی اطلاعات، لذت بردن از باغبانی، کشف طبیعت، پیادهروی و چادر زدن در طبیعت، بیعلاقگی به یادگیری موضوعات بیارتباط با طبیعت و انتخابهای شغلی زیستشناس، حفاظت از محیطزیست و مزرعهدار از ویژگیهای این افراد است.
هوش سیال و هوش متبلور
ریموند کاتل، مفهوم هوش سیال و هوش متبلور را ارائه کرد و پس از آن با همکاری جان هورن نظریهای را در این مورد مطرح ساخت. نظریه هوش سیال و متبلور کاتل - هورن میگوید که هوش، مرکّب از تعدادی از تواناییها و قابلیتهای متفاوت است که در تعامل و همکاری با یکدیگر، هوش کلی فرد را به وجود میآورند. کاتل هوش سیال را توانایی درک روابط، مستقل از تجربه یا دستورالعمل قبلی در رابطه با آن میداند. هوشسیّال، قابلیت تفکر و استدلال انتزاعی و حل مسائل است. این قابلیت مستقل از یادگیری، تجربه و آموزش در نظر گرفته میشود. نمونههایی از به کارگیری هوشسیّال عبارت است از حل معماها و دستیابی به راهبردهای حلمساله. هوش متبلور، یادگیری از تجربیات و آموزههای پیشین است. وضعیتهایی که به هوش متبلور نیاز دارند شامل امتحان خواندن و درک مطلب و امتحان واژگان است. این نوع از هوش بر پایه واقعیتها قرار دارد و ریشه در تجربیات قبلی دارد. این نوع از هوش با بالا رفتن سن و اندوختن دانش و درک جدید، قویتر میشود.
هوش سیال و هوش متبلور مکمل یکدیگرند و یادگیری انسان عمدتا از طریق آنها کنترل میگردد.
این هر دو نوع هوش در دوران کودکی و نوجوانی افزایش مییابند.
هوش سیال در نوجوانی به نقطه اوج خود میرسد و از 30 تا 40 سالگی تدریجا شروع به کاهش میکند.
افزایش هوش متبلور در دوران بزرگسالی ادامه مییابد.
بیشتربخوانید:
کلیدهای طلایی برای مدیریت هزینه های زندگی
ارزیابی تیزهوشی
متداولترین روشهای شناسایی هوشبهر عبارتند از نمرات آزمون استاندارد شده پیشرفت؛ معرفی معلم؛ معرفی والدین؛ معرفی همسالان؛ خود - معرفها و ارزیابیهای کار و عملکردهای دانشآموزان. در تهیه روشهای شناسایی که با افراد تمام فرهنگها و گروههای قومی و تمام طبقات اجتماعی متناسب باشد، معلمان باید تعاریف گوناگون تیزهوشی را مد نظر قرار دهند و تأثیرات گوناگون فرهنگی بر رفتار کودکان را بشناسند. بااینحال درمیان راهبردها و روشهای ارزیابی، آزمونهای استاندارد شده هوش بهطور سنتی، مورداستفاده قرار میگیرند.
ویژگیهای افراد تیزهوش
یکی از پژوهشگرانی که پژوهشهای بسیار مهم و قابلتوجهی بهمنظور شناسایی ویژگیهای افراد تیزهوش انجام داده است، دکتر ترمن نام دارد. ترمن طولانیترین پژوهش را پیرامون ویژگیهای افراد تیزهوش انجام داده است. ملاکهای ترمن برای تشخیص تیزهوشی عبارتند از معرفی معلم و همچنین اجرای آزمونهای گروهی هوش از جمله کسب نمره بالاتر از 140 در آزمون استنفورد- بینه. جالب است بدانید، میانگین هوشبهر، افرادی که وی مورد مطالعه قرار داده، برابر 151 بوده است.
ویژگیهای جسمانی
رشد بدنی کودکان و دانشآموزان تیزهوش و با استعداد بهطور متوسط، بیشتر از کودکان و دانشآموزان معمولی است.
این گروه از نظر قد، بلندتر و از نظر وزن، سنگینتر از حد متوسط هستند.
این کودکان نسبت به کودکان عادی کمتر بیمار میشوند و میزان نقصحسی، پوسیدگی دندان، ضعف عمومی و سوءتغذیه در آنها کمتر است.
ساختار شاخهای: اصول ارزیابی هوش
اصول ارزیابی
هوش
اندازهگیری هوش از محدوده استعداد فراتر است.
برای ارزیابی هوش باید از راهبردهای مجزا و متناسب استفاده شود.
در فرایند ارزیابی باید از آزمونهای دارای روایی و اعتبار استفاده نمود.
برای جمعیتهای محروم باید از ابزارهای مناسب استفاده نمود.
در فرایند ارزیابی باید از رویکرد اندازهگیری چندگانه/مقیاس چندگانه بهره گرفته شود.
ارزش مطالعه موردی انفرادی و محدودیت ترکیب نمرات نشان داده شود.
شناسایی و جایگماری بر اساس نیازها و تواناییهای فردی دانشآموزان پایهگذاری شود و نه بر اساس تعداد افرادی که میتوانند خدمات دریافت کنند.
نکته: آزمونهای استاندارد شده هوش، توانایی تفکر قیاسی و رسیدن به پاسخ را که میتواند درست یا نادرست باشد میسنجند. با این حال، این آزمونها معمولا نمیتوانند کارکردهای اجرایی (توانایی پردازش عالی ذهن بر اساس رفتارهای هدفمند) را مورد ارزیابی قرار دهند.
ویژگیهای شناختی و تحصیلی
دانشآموزان دارای تیزهوشی ویژه، معمولا در زمینههای عملکرد ویژه بسیار جلوتر از همسالان خودشان هستند. به گونهای که خواندن را پیش از مدرسه رفتن آغاز میکنند و اغلب آنها از نظر درسی 2 یا 3 سال جلوتر از همسالان عادی خود هستند. در عین حال، دختران تیزهوش معمولا در مقطع ابتدایی و پسران تیزهوش اغلب در دوره دبیرستان نمرات بهتری کسب میکنند و از پیشرفت تحصیلی بالایی برخوردارند.
به نظر میرسد، افراد تیزهوش (یا نابغه)، در تفکر خود هم تفاوتهای کیفی و هم تفاوتهای کمی با سایرین دارند. علاوه بر این، کودکان تیزهوش زودتر به تفکر انتزاعی یا مجرد دست پیدا میکنند و توانایی درک، فهم روابط منطقی و نتیجهگیری درست از آنها و همچنین توانایی تعمیم دادن بالاتری نسبت به همسالان عادی خود دارند.
تیزهوشان در مقایسه با کودکان عادی سریعتر از مسائلی که مربوط به زمان حال، اینجا و اکنون است، رها میشوند و بهآسانی میتوانند درباره مطالبی که در آینده به وقوع خواهند پیوست، بهصورت تصور رخدادها بیندیشند. آنان از تجارب گذشته برای حل مسائل آینده بهره میبرند و با استفاده از نمادها و رمزها میتوانند پیشبینی مناسبتری نسبت به آینده داشته باشند.
این کودکان مطالب را با سرعت بالاتری یاد میگیرند و از حافظه قویتری برخوردارند و اگر کاری که به عهده میگیرند، بهاندازه کافی چالشبرانگیز باشد، نه مدام خسته میشوند و نه مخالف آن هستند.
این گروه، از نظر داشتن لغات بیشتر در حافظه، کاربرد درست آنها، قواعد دستور زبان و درک جملات بهتر از همسالان خود هستند.
در حالی که کودکان عادی، فقط به جمعآوری اشیا میپردازند، کودکان تیزهوش علاوه بر جمعآوری، اشیاء را طبقهبندی نیز میکنند.
قراردادن دانشآموزان در کلاسهای یکدست که در آن تمام دانشآموزان به دلیل تواناییهای برجستهشان انتخابشدهاند، خود پنداره تحصیلی را پایین میآورد، اما تغییر چندانی در خود پنداره مربوط به ظاهر و روابط با همسالان ایجاد نمیکند.
از نظر ترومن، 90 درصد مردان و 86 درصد زنان تیزهوش تحصیلات عالی دارند که این آمار 8 برابر جمعیت عادی است.
ویژگیهای هیجانی- عاطفی
این کودکان بیشتر تمایل دارند که با کودکان بزرگتر از خود بازی کنند و کمتر از کودکان همسن خود به جنسیت کسی که با او بازی میکنند، اهمیت میدهند.
دانشآموزان تیزهوش اغلب بر احساسات خود و دیگران حساسیت شدیدی دارند و دلمشغولی بالایی درباره روابط بین فردی، حالات درون فردی و موضوعات اخلاقی نشان میدهند.
این کودکان کمتر غلو میکنند، کمتر در اندیشه فریب دادن دیگران هستند و در آزمونهای ثبات عاطفی نمرات بالاتری کسب میکنند.
این دانشآموزان خودآگاهی و اعتمادبهنفس بالایی دارند و همچنین به لحاظ اجتماعی، ماهر و از لحاظ اخلاقی مسئول هستند. با این حال، این فرض که دانشآموزان تیزهوش نیازمند آموزش اخلاقی نیستند، اشتباه هولناکی است.
86 درصد پسران و 84 درصد دختران در تمام مقیاسها از همگنان خود بهتر عمل میکنند.
وضعیت طبــقه اقتـصادی - اجتماعی
بهطورکلی میتوان گفت، قوانین ارثی و شرایط محیطی در مورد افراد تیزهوش همانند افراد عادی است. به همین دلیل دانشآموزان تیزهوش و با استعداد در هر طبقه اجتماعی، نژاد و مذهب وجود دارند، اما پژوهشهای مختلف نشان دادهاند که در خانوادههای مرفه که وضع اقتصادی مناسبی دارند، نسبت دانشآموزان تیزهوش بیشتر است.
میزان تحصیلات والدین این دانشآموزان در اکثر موارد 4 تا 5 سال بالاتر از حد متوسط تحصیلات در جامعه است.
تفاهم والدین عامل مهمی در موفقیت تیزهوشان دارد و میزان طلاق در میان والدین این افراد کمتر از جامعه است.
در خانوادههای این دانشآموزان روابط حمایتی و منطقی متقابلی وجود دارد و محیط روانی و عاطفی بسیار مهمتر از محیط فیزیکی و مادی است، تا جایی که به نظر میرسد والدین تیزهوشان خود را وقف رشد و کمال فرزند خود میکنند.
آموزش به کودکان تیزهوش
عقیده رایج در مورد اینکه دانشآموزان دارای تیزهوشی و استعدادهای ویژه، نیاز به طراحی آموزشی متناسب با نیازهایشان ندارند، مانع رشد استعدادها است. در حقیقت افراد مستعد بهخودیخود با استعداد نمیشوند و فرایند رشد استعداد نهتنها طولانی و دشوار است، بلکه برای موفقیت نهایی لزوم حمایت دیگران حیاتی است. این در حالی است که ذهنیت «یک قاب برای همه» که تا حد زیادی پیامد نهضت عادیسازی است، منجر به دیدگاهی اشتباه در آموزش کودکان تیزهوش و با استعداد شده است. طرحها و برنامههای آموزش برای تیزهوشان قالبهای متنوعی دارند که بر اساس نیاز، علایق، تواناییها، درجه تحصیلی و قدرت آفرینندگی این افراد، میتوان از هر کدام استفاده نمود. غنیسازی برنامههای آموزشی در مدارس عادی، سرعت بخشیدن به برنامههای آموزشی و مدارس یا کلاسهای ویژه از جمله این برنامهها هستند.
غنیسازی برنامههای آموزشی در مدارس عادی
پژوهشگر و متخصصی به نام رنزولی و همکارانش، الگوی غنیسازی را بر اساس این عقیده ارائه کردند که کودکان رفتارهای تیزهوشانه را درباره موضوعها و فعالیتهای خاصی نشان میدهند که خلاقیت، تعهد به تکلیف و توانایی بالاتر از متوسط خودشان را در آنها بهکاربرده باشند. شاید بیشترین روشی که برای دانشآموزان تیزهوش در سطح جهان به کار گرفتهشده است، غنیسازی برنامههای مدارس عادی باشد. در این روش دانشآموز در کلاس خود و با سایر همکلاسانش که تواناییهای ذهنی کمتر از او دارند، باقی میماند، اما توجه ویژهای در جهت تقویت برنامههای موجود بهصورت انفرادی یا در گروههای کوچک میشود. غنیکردن برنامه، یعنی افزودن فعالیتهایی که باعث رشد مهارتهای ذهنی یا خلاقیت ویژهای در دانشآموزان تیزهوش میشود. این بدین معنی است که برنامه جاری انعطاف بیشتری مییابد و طرح درس بر اساس نیازها، تواناییها و خواستههای دانشآموز بنا میشود. غنیکردن برنامه از راههای گوناگون ممکن است صورت بگیرد.
انواع غنیسازی
انجمن ملی آموزش و پرورش آمریکا، دو نوع برنامه غنیسازی برای آموزش و پرورش کودکان تیزهوش به ترتیب زیر پیشنهاد کردهاند:
الف: غنیسازی عمقی یا عمودی برنامهها:
منظور از غنیسازی عمقی یا عمودی برنامهها این است که کودکان تیزهوش در هر مطلبی که وارد میشوند، امکانات انجام کارهای پیشرفتهتر و متمرکزتری از کودکان عادی برای آنان فراهم شود. بدین ترتیب که آنان بتوانند همان مطالب یا محتوا را از زوایای مختلف نگریسته و به نقطه نظرهای جدید و ابتکاری دست
یابند.
ب: غنیسازی افقی یا عرضی:
منظور از غنیسازی افقی یا عرضی برنامهها که آن را غنیسازی جانبی نیز میخوانند این است که موقعیتهایی برای کودکان تیزهوش فراهم شود تا بتوانند در زمینههای گوناگون و وسیعتر نسبت به کودکان عادی اطلاعات کسب کنند.
تسریع (جهش) در برنامههای آموزشی
تسریع عبارت است از جابهجا کردن دانشآموزان در یک یا چند زمینه برنامه از برنامه درسی، جلوتر از همسالان خود. این اقدام ممکن است به معنای جهش یک یا چند کلاس یا همکلاس شدن با دانشآموزان کلاسهای بالاتر در یک یا چند موضوع باشد. دانشآموزان در برنامههای تسریع (جهش) دروس پیشرفته را دریافت میکنند. برنامههای تسریع بهویژه در ریاضیات، بسیار مطلوب ارزیابیشدهاند. شکلهای متداول تسریع عبارت است از:
- ورود زودهنگام به مدرسه
- جایگماری پیشرفته در موضوعات معین
- جهش کلاسی
- فشردهسازی برنامه تحصیلی
- پیشرفت پیوسته و مستمر در قالب ثبتنام در برنامه دانشگاهی و دبیرستانی بهطور همزمان
- کاهش سالهای تحصیلی
- ثبتنام زودهنگام در دانشگاه
مخالفان تسریع نگران هستند که کودکانی که با دانشآموزان سنین بالاتر گروهبندی میشوند، به واسطه پیامدهای اجتماعی و هیجانی منفی، آسیب ببینند یا همسالان خود را بیارزش بشمارند. از سوی دیگر موافقان تسریع عقیده دارند که برنامه تحصیلی و الگوهای آموزشی مناسب، فقط در مدارس ویژه و در کلاسهای عادی دانشآموزان بزرگتر از کودکان دارای تیزهوشی یا استعدادهای ویژه با آنان همتا هستند و حضور در کلاسهایی که در آنها همراه نفر اول نیستند، باعث میشود دانشآموزان خود پنداره واقعیتری به دست آورند.
مدارس یا کلاسهای ویژه
برای تیزهوشان میتوانیم کلاسهایویژه داشته باشیم که فقط دانشآموز تیزهوش و با استعدادهای ویژه در آنها پذیرفته شود یا میتوان در مدارس عادی کلاسهای ویژه تشکیل داد. با این حال، باید توجه داشت که صرفا برچسب تیزهوشی زدن به دانشآموزان و جایگماری آنها در مدارس ویژه، خودبهخود باعث پیشرفت استعداد آنها نخواهد شد، بلکه شناسایی و جای دادن آنان در این مدارس باید همراه با سود جستن از برنامهای غنی و مناسب و همچنین بهرهگیری از معلمان ورزیده باشد