آیا دوست دارید فرزند شما با هوش باشد؟ آیا دوست دارید فرزند شما هوش یک فرد نابغه را داشته باشد؟ آیا میخواهید بدانید چگونه میتوان به این خواستهها دست پیدا کرد؟
پس با ما همراه باشید. با شناخت هر چه بیشتر ویژگیهای کودکان نابغه و تلاش برای ایجاد تغییراتی در زندگی آنها میتوان هوش آنها را افزایش داد. تجربه نشان میدهد که کودکان نابغه دارای ویژگیهای خاصی هستند. برخی از این ویژگیها عبارتند از: کنجکاو، حساس، دارای دایره لغت گسترده، توانایی درک مفاهیم انتزاعی، مشتاق به یادگیری، خودکار در یادگیری، عاطفی، نوآور و خلاق. معمولاً تمام کودکان چنین ویژگیهایی دارند، اما آیا این به این معناست که همه کودکان نابغه هستند؟ یا اینکه همه والدین وظیفه خود را به درستی انجام دادهاند؟ در سنین پایین، چگونه میتوان هوش و استعداد فوقالعاده کودک را تشخیص داد؟ اکثر کودکان ظرفیت یادگیری را دارند. پس کودکان نابغه چه تفاوتی باسایرکودکان دارند؟ بهتر است به این موضوع اینگونه بنگریم: مهارتها به دنبال آموزش کسب میشوند. افرادی که ذاتا توانایی بدنی بالایی دارند، بدون مربی در برابر رقیبان خود که افرادی معمولی اما دارای مربی هستند، مغلوب میشوند. فردی که دارای هوش فوقالعاده ریاضی است، هیچگاه نمیتواند بدون یادگیری اصول مهندسی یک پل بسازد. بنابراین میتوان گفت هر کودکی از طریق آموزش یک نابغه میشود. روشهای زیر میتواند به افزایش هوش و استعداد كودكان كمك كند.
زمان را از دست ندهید
این نکته بسیار مهم است. اغلب کودکان بخش عظیمی از زمان خود را در شبانه روز هدر میدهند. اگر کودکان وقت خود را صرف بازیهای فکری و کارهایی که قوه تخیل و ذهنی آنها را تقویت میکند کنند، اشکالی ندارد. اما اگر زمان آنها صرف اموری مانند تماشای تلویزیون و بازی با رایانه شود، باید نگران شوید. این زمان میتواند صرف امور بسیار مفیدتری شود. تماشای تلویزیون را محدود کنید. تلویزیون نه تنها وقت کودکان، بلکه وقت همه اعضای خانواده را میگیرد. بهتر است برای تماشای تلویزیون برنامهریزی کنید. مثلا یک یا دو برنامه مفید را انتخاب و همگی با هم آنها را تماشا کنید. کودکان خود متوجه آثار مخرب تماشای تلویزیون نیستند. این شما هستید که به عنوان پدر یا مادر باید نظارت کافی بر این امور داشته باشید. معمولا والدین از 3 -2 سالگی کودکان خود را با رایانه و بازیهای آن آشنا میکنند. البته برخی بازیهای رایانهای به خلاقیت ذهنی و افزایش تواناییهای کودکان کمک بسیاری میکند. اما برخی بازیها نیز وجود دارند که کودکان به آنها نوعی اعتیاد پیدا میکنند و درعین حال هیچ سودی برای آنها ندارند. برای اینکه فرزندتان در عین اینکه از رایانه استفاده میکند، زمان خود را هدر ندهد و بتواند تواناییهای خود را پرورش دهد، بهتر است او را با وب سایتهای آموزنده آشنا کنید.
به آنها اجازه دهید درون خود را کشف کنند و توانایی یادگیری را در درون خود پرورش دهند
بهترین راه برای رسیدن به این هدف، مطالعه است. معمولا کودکان در سن 5 - 4 سالگی میتوانند حروف و اعداد را از یکدیگر تشخیص دهند و تا سن 6 - 5 سالگی میتوانند کلمات را بخوانند. وقتی کودکان به این مرحله از رشد میرسند، والدین آنها را مجبور به خواندن میکنند. این اجبار در اکثر موارد از جانب والدین وجود دارد. برخی معتقدند نباید کودکان را مجبور به خواندن کرد و باید صبر کرد تا آنها خود این آمادگی را نشان دهند. اما به محض اینکه والدین توانایی فرزندشان را در خواندن یا نوشتن مشاهده کردند، باید زمینه را برای او فراهم و او را به مطالعه هر چه بیشتر تشویق کنند. البته توجه داشته باشید که اگر فرزند شما هنوز به طور کامل توانایی خود را در امر یادگیری نشان نداده است، شما نباید او را مجبور کنید. اما اگر «می تواند» ولی «نمیخواهد» و در مقابل آموزش مقاومت میکند، والدین باید با این مقاومت مقابله کنند. خواندن در ابتدا کمی دشوار است، به همین دلیل ممکن است کودک از یادگیری آن امتناع کند. آموزش خواندن به کودکان باید ابتدا از طریق کتابهای عکسدار شروع شود. روزهای اول کودک نمی تواند کلمات را بخواند و فقط به عکسها نگاه میکند و اطلاعات خود را از طریق عکسها به دست میآورد؛ به همین دلیل شما باید در کنار فرزندتان بنشینید و کلمات را برای او بخوانید. پس از مدتی خواهید دید که کودک کلمات را از یکدیگر تشخیص میدهد. با کمی تمرین، او به تدریج میتواند کلمات و حتی جملات را نیز بخواند.
آنان را مجبور کنید فکر کنند
فکر کردن در اینجا یعنی توانایی حل مسأله و استفاده از منطق. ابتدا از آنان بخواهید اعداد را تشخیص دهند و اشیای گوناگون را بشمارند. سپس جمع کردن را به آنها آموزش دهید. تفریق و ضرب به ترتیب مراحل بعدی هستند. این آموزشها باید زمانی صورت گیرند که کودک بتواند مفهوم عدد را درک کند. برخی جدولها و بازیهای فکری نیز برای پرورش قوه منطق کودک بسیار مفید هستند. همچنین سعی کنید توانایی استنباط و استقرا را در فرزندتان تقویت کنید. برای مثال اگر هنگام پیادهروی با فرزندتان یک خانه را میبینید که در مقابل آن یک دوچرخه کوچک قرار دارد، به فرزندتان بگویید که حتما در این خانه یک کودک زندگی میکند. یا اگر چراغهای خانهای خاموش است، به او بگویید که حتما دراین خانه كسی زندگی نمیكند. بدینترتیب شما به فرزندتان یاد میدهید که چگونه با دیدن یک علامت یا نشانه بتواند نتیجهگیری کلی کند. در واقع از جزء به کل برسد و یا برعکس. یکی از بهترین راههای تقویت قوای ذهنی کودکان سپردن کارهای روزمره به آنهاست. کودکان از 2-3 سالگی به بعد میتوانند خودشان لباس بپوشند و خوشان غذا بخورند. همچنین میتوانند وسایل اتاقشان را مرتب کنند. کودک در سن 5-4 سالگی میتواند از چاقو و چنگال برای خوردن غذا استفاده کند، بند کفشهایش را ببندد، و اسباب بازیهای شکسته خود را درست کند. انجام این کارها از نظر بزرگسالان بسیار ساده است اما در واقع برای کودکان مستلزم تلاش فکری فراوانی میباشد.
اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید
سعی کنید هر از گاهی به فرزندتان کارهایی را بسپارید که انجام آن فراتر از تواناییاش باشد. شاید شما فکر کنید که این کار باعث سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس آنها میشود اما در واقع اینگونه نیست. اتفاقا نتیجه درست برعکس است. ممکن است کمی شکایت کنند و غر بزنند، اما نهایتاً و پس از چند بار آزمون و خطا خواهند توانست آن کار مشکل را انجام دهند. اگر فرزند شما بتواند آن کار سخت را انجام دهد، دو اتفاق مهم میافتد: اولا فرزند شما متوجه تواناییهایش میشود. ثانیا متوجه میشود که برخی از تواناییهایش بیش از سایر کودکان هم سن و سال خودش است و همین امر باعث افزایش اعتماد به نفس او میشود. تواناییهای کودکان بیشمار است. اگر آنها نمی توانند کاری را انجام دهند، علت آن ناتوانی نیست، بلکه علت اصلی آن آموزش ندیدن و تمرین نکردن است. اگر فرزند شما از انجام کاری خودداری میكند با این استدلال که او هنوز خیلی کوچک است، سعی کنید به او بفهمانید که انجام کارها ارتباطی به کوچک یا بزرگ بودن ندارد. کافی است افراد برای انجام کارها اراده کنند و تمام تلاش خود را به کار گیرند.