مسموميت با داروهای ضدتشنج
مسمومیت و حوادث بیشترین آمار مرگ و میر را دارد و در كشورهای در حال توسعه و صنعتی بعد از عفونتها آمار مسمومیتها رو به افزایش است. با افزایش تعداد داروهای مصرفی در مورد بیماریها، موارد مسمومیت با داروها نیز روزبروز افزایش یافته است بطوریكه در مورد مسمومیتهای دارویی، داروهای مورد استفاده در بیماریهای اعصاب و روان سهم زیادی را شامل میشود. بطوریكه 397 مورد مرگ در اثر داروهای ضدافسردگی و همچنین مرگ غمانگیز هنرپیشه Marilyn Monro در سن 35 سالگی در سال 1962 در اثر مصرف زیاد باربیتوراتها از حادثههای مهم مسمومیتهای دارویی به شمار میآید. در یك بررسی در سال 1370 در ایران از 3895 مورد مسمومیت نزد كودكان 84 مورد با داروهای ضدتشنج و اكثرا فتوباربیتال بوده و در بررسی سال 1378، 48 مورد مسمومیت با داروهای ضدتشنج گزارش گردیده كه 2 مورد كار با مازپین، 18 مورد فنوباربیتال، 6 مورد والپرات سدیم و 4 مورد با فنیتونین بوده و 15 درصد به علت خودكشی بوده است.
باربیتوراتها (فتوباربیتال – پریمیدون)
اسید باربیتوریك حدود صد سال پیش در سال 1864 و باربیتال، به عنوان اولین خوابآور، در سال 1903 به جهان عرضه شد. اگرچه باربیتوراتها به عنوان داروی آرامبخش، ضداضطراب و خوابآور به طور گسترده مصرف میشوند، ولی در حال حاضر بنزودیازپینها به عنوان داروهای خوابآور و آرامبخش جایگزین باربیتوراتها شده است. فنوباربیتال نیز با وجود داروهای جدید ضدتشنج هنوز هم به عنوان درمان اصلی تشنج محسوب میشود.
این داروها به اشكال دارویی مختلف شامل:
قرصهای 15, 30, 60, 100 میلیگرمی، شربت (20 mg / 5 ml) و آمپولهای 100, 200 mg /mlعرضه میشود.
باربیتوراتها از نظر ساختمانی شبیه یكدیگر هستند و در سراسر سیستم اعصاب مركزی بهخصوص در سیستم فعالكننده مشبك مزانسفال اثر میگذارند و تحریكپذری غشای پس و پیش سیناپس را كاهش میدهند.
باربیتوراتها میتوانند در سطوح مختلف تضعیف سیستم اعصاب مركزی از تسكین خفیف تا اغما و مرگ را ایجاد كنند. این نوع دارو از طریق تسهیل فعالیت اسید گامابوتیریك (GABA) اثرات خود را اعمال میكند و با اثر مركزی موجب تضعیف حركات گوارشی و دستگاه تنفس نیز میگردد.
مكانیسم اصلی ضدتشنجی این دارو از طریق كاهش انتقال تكانههای عصبی و كاهش تحریكپذیری سلولهای عصبی اعمال میشود.
موارد مصرف و اثرات بالینی:
فنوباربیتال برای پیشگیری از تشنج استفاده میشود. این دارو عمدتا در صرع تونیك – كلونیك (صرع بزرگ) و صرع پارشیال مصرف میگردد.
چنانچه باربیتوراتها به طور غیراختصاصی و به عنوان تسكینبخش و خوابآور مصرف میشوند، به علت شدت عوارض جانبی ناشی از مصرف بیش از حد یا قطع دارو توصیه میشود بنزودیازپینها یا مسكن های غیراختصاصی دیگر جایگزین آن شوند.
عوارض جانبی
با مصرف باربیتوراتها خوابالودگی، بیحالی، سرگیجه، سردرد و ضعف سیستم اعصاب مركزی شایع است و گیجی، خماری، ناهنجاری در الگوهای ظریف رفتاری، اختلال در قدرت تصمیمگیری ساعتها ادامه مییابد. كاهش یا قطع مصرف این دارو در مواردی ممكن است موجب برگشت بیخوابی یا افزایش خواب دیدن یا كابوسهای شبانه شود. نشانههای قطع مصرف دارو معمولا طی 12-8 ساعت بعد از آخرین مصرف ظاهر میشود. حساسیت به صورت بثورات پوستی، كهیر، تب و بیماری سرم شایع نیستند ولی در صورت بروز، به دلیل احتمال بروز اثرات شدید بعدی مثل آنژیوادم، بهتر است مصرف باربیتورات قطع شود.
ملاحظات اختصاصی
1- مقدار مصرف باربیتوراتها بر اساس نیاز هر شخص تنظیم میشود، زیرا سرعت متابولیسم و القای آنزیمهای كبدی در هر فرد متفاوت است.
2- محلولهای تزریقی باربیتورات به شدت قلیایی هستند و نشت آنها به خارج از رگ ممكن است به بافتهای موضعی و نكروز آنها آسیب بزند. این داروها باید به صورت تزریق وریدی یا تزریق عمیق عضلانی مصرف شوند. جهت جلوگیری از آسیب به بافتهای موضعی، مقدار تزریق عضلانی نباید از پنج میلیلیتر در محل تزریق بیشتر باشد.
3- تزریق وریدی بسیار سریع باربیتوراتها ممكن است موجب ضعف تنفسی، آپنه، اسپاسم حنجره یا افت فشار خون شود؛ بنابراین وسایل لازم جهت احیای بیمار باید در دسترس باشد. محل تزریق وریدی از نظر علائم انفیلتراسیون یا فلبیت باید بررسی شود.
4- اگر مصرف تزریقی یا خوراكی باربیتورات امكانپذیر نباشد، این داروها را میتوان از راه ركتال مصرف كرد.
5- میزان هوشیاری بیمار را باید قبل از درمان و به طور مرتب در طول درمان كنترل كرد تا از اثربخشی دارو اطمینان حاصل شود. توجه به تغییرات احتمالی وضع نورولوژیك بیمار نیز لازم است. خصوصیات حملات تشنجی، تعدد دفعات بروز آنها و مدت حمله از نظر بروز تغییرات احتمالی باید بررسی و در صورت نیاز احتیاطهای مربوط به حمله صرع باید رعایت گردد.
6- علائم حیاتی بدن باید به طور مرتب و بهخصوص در طول تزریق وریدی داروها كنترل شود.
7- برای اطمینان از تاثیر دارو الگوی خواب بیمار قبل از درمان و در طول آن باید بررسی شود. احتمالا برگشت شعور و واكنشهای هیجانی در بیمار وجود دارد.
8- برای جلوگیری از سقوط بیمار به زمین و مجروح شدن او اقدامات لازم باید انجام گیرد. در صورت بروز یبوست بیمار باید از غذاهای سرشار از فیبرهای غذایی استفاده شود.
9- از مصرف سرخود این داروها بهخصوص در بیمارانی كه افسردگی یا سابقه خودكشی دارند، باید خودداری كرد و در كودكان مبتلا به تشنج نیز ا مصرف مقدار زیاد آن پرهیز شود و در دسترس آنها نباشد. این دارو باید بهتدریج قطع شود تا موجب بروز علائم قطع مصرف دارو نگردد.
10- تعیین دوزهای كشنده باربیتوراتها كار مشكلی است؛ اما میتوان گفت مصرف 10-6 گرم فنوباربیتال و 3-2 پنتوباربیتال كشنده است. بهترین سطح خونی از بیمارانی كه بهبودی آنها گزارش شده mg/dl58 برای فنوباربیتال بوده است. این دارو چنانچه با الكل مصرف شود، در مقادیر كمتر نیز موجب مرگ میگردد. همچنین از مصرف همزمان با آنتیهیستامینها، داروهای ضددرد و مضعف CNS، به علت بروز اثرات اضافی و خوابالودگی، باید خودداری شود.
11- در فعالیتهایی كه نیاز به هوشیاری كامل مانند رانندگی دارند، باید از مصرف باربیتوراتها خودداری كرد. مصرف باربیتوراتها موجب وابستگیهای جسمی و روانی میشود و این اثر ممكن است به جنین منتقل گردد. علائم قطع مصرف دارو در نوزادانی كه مادران آنها در سه ماهه آخر این دارو را مصرف كردهاند، مشاهده شده است. در صورت بروز هرگونه علائم پوستی، ضایعات بولوز یا عوارض جانبی دیگر فورا به پزشك مراجعه شود.
12- نوزادان نارس، به دلیل ناقص بودن متابولیسم كبدی نسبت به اثرات مضعف CNS، حساستر هستند. كودكانی كه از باربیتوراتها استفاده میكنند ممكن است دچار فعالیت مفرط، هیجان یا حساسیت به درد شوند.
باربیتورات در شیر مادر ترشح میشود و ممكن است موجب خواب آلودگی شیرخوار شود؛ بنابراین مصرف آن در دوران شیردهی باید با احتیاط صورت گیرد.
درمان مسمومیت با باربیتوراتها
اصول درمان مسمومیت با باربیتوراتها شبیه مسمومیت با داروهای دیگر است و به سه مرحله مجزا تقسیم میشود:
جلوگیری از جذب دارو، استفراغ و شستشوی معده
استفراغ و شستشوی معده بایستی در بیمارانی كه در چهار ساعت اول خوردن دارو مراجعه كردهاند و اختلال هوشیاری ندارند، انجام شود زیرا باربیتوراتها به سرعت در دستگاه گوارش جذب میشوند. Mathew و همكارانش نشان دادهاند چنانچه شستشوی معده در چهار ساعت اول پس از خوردن صورت گیرد، مفید است. گزارشهایی از تشكیل توده دارویی و كاهش حركات گوارش وجود دارد كه همگی پیشنهاد میكنند شستشوی معده در 8-4 ساعت اول بعد از خوردن صورت گیردت. زغال فعال در درمان مسمومیت با باربیتوراتها نقش قطعی دارد و از جذب داروهایی كه از معده عبور كردهاند جلوگیری میكند؛ بنابراین به طور معمول محلولهای آبكی زغال فعال باید به وسیله لوله نازوگاستریك یا از طریق دهان به بیماران نیمههوشیار داده شود.
حمایت از اختلالات تنفسی و گردش خون
به علت خطر ایست قلبی تنفسی ناگهانی در بیماران مسموم باید یك ارزیابی عصبی و نیز قلبی تنفسی در بدو مراجعه صورت گیرد و در بیمارانی كه در درجه 4 بیهوشی هستند (بیهوشی با پاسخ كم به درد، سیانوز محیطی، كندی تنفس، هیپوترمی، هیپوتانسیون، عدم وجود رفلكس مردمك و عدم رفلكسهای تاندونی عمقی) گذاشتن لوله اندوتراكئال ضروری است. این عمل همچنین از پنومونی آسپیراسیون پیشگیری میكند.
اندازهگیری فشارخون و تجویز دوپامین برای بیمارانی كه هیپوتانسیون دارند، باز بودن راههای تنفسی و اندازهگیری گازهای خون برای تعدیل غلظت اكسیژن، كنترل اسیدوز و در صورت پنومونی كنترل رادیوگرافی ریتین و تجویز آنتیبیوتیك ضرورت دارد. كنترل هیپوترمی و گرم نگه داشتن بیمار و جلوگیری از ضایعات پوستی مفید است. فنوباربیتال وقتی غیریونیزه است در ادرار قلیایی بالاتر از 5/7 باعث دفع قابل ملاحظهای از فنوباربیتال یونیزه میشود. در این صورت باید عملكرد كلیه و گردش خون بررسی شود. كنترل مداوم كلیه جهت برقراری دیورز چون یكششم مسوولیت شوك و هیپوكسی به علت اختلال در عملكرد كلیهها میباشد. مشاهده شده است كه دیورز قلیایی با فشار در درمان مسمومیت با فنوباربیتال تاثیر قابل ملاحظهای در دفع از طریق ادرار و بهبود در سطح هوشیاری و عوارض دیگر مسمومیت دارد.
دیالیز پریتونئال در دفع كمی از باربیتوراتها گزارش شده، اما همودیالیز در درمان مسمومیت با باربیتوراتها در بسیاری از موارد موفقیت زیادی داشته است. باربیتوراتهای با اثرات طولانی كه به پروتئین سادهتر اتصال دارند، قابل دیالیز هستند.
به طور خلاصه بیماران با مسمومیت شدید (در مرحله 4 اغماء) با سطح پلاسمایی بالای فنوباربیتال (mg/dl15) كه به مراقبتهای شدید پاسخ ندادهاند، بایستی همودیالیز شوند.
سدیم والپروات (نام تجاری Depakene)
برای اولین بار در سال 1987 برای درمان حملات تشنجهای صرع غیاب (صرع كوچك) استفاده شد و هماكنون در درمان حملات ساده یا كمپلكس، صرع كوچك، صرع بزرگ (تونیك، كلونیك) (به صورت Coated tab 200mg) استفاده میشود.
مقدار مصرف: ابتدا مقدار mg/kg/daily10 در 3-2 مقدار منقسم مصرف میشود. ممكن است هر هفته mg/kg/daily10-5 به این مقدار اضافه شود تا حداكثر مقدار مصرف به mg/kg/daily60 در 3-2 مقدار منقسم برسد. قرصهای پوششدار كه در روده باز میشوند، دو بار در روز مصرف گردند.
دوز مصرفی برای كودكان mg/kg/daily60-10 میباشد.
مكانیسم اثر این دارو مشخص نیست و ممكن است ناشی از افزایش غلظت اسید گاماآمینو بویتریك (GABA) كه یك واسطه عصبی مهاركننده در مغز است، باشد. همچنین، والپرات ممكن است كاتابولیسم آنزیمی GABA را كاهش دهد.
والپروات سدیم بعد از مصرف خوراكی به طور كامل و خیلی سریع جذب میشود. حداكثر سطح سرمی 15 دقیقه تا 2 ساعت و نیمه عمر 14-8 ساعت است كه در مسمومیتهای حاد تا 42 ساعت نیز میرسد. سطح سرمی درمانی دارو mg/dl100-5 است. از آنجایی كه با افزایش مقدار دارو اختلالات شناختی ایجاد میشود كمترین مقدار ممكن باید تجویز شود. میزان اثرات جانبی با غلظت بیش از meg/mp120 افزایش مییابد.
والپروات سدیم 95-80 درصد به پروتئین پیوند میشود و كمتر از 3 درصد دارو بدون تغییر از ادرار و مدفوع دفع میگردد. این دارو در كبد متابولیزه و به صورت كتون از ادرار دفع میشود و ممكن است باعث پاسخ مثبت كاذب كتون در ادرار شود. غلظت دارو در شیر 10-1 درصد غلظت سرمی است.
والپروات سدیم در مواردی كه سابقه حساسیت شدید باشد و همچنین در بیماران كبدی نباید مصرف شود.
در كودكان با سابقه اختلالات متابولیك و تشنجهای مادرزادی كمتر از دو سال خطر عوارض جانبی بیشتر است.
آنزیم كبدی بالا و همچنین سطح بیلیروبین بالا در 60 درصد بیماران با سطح سرمی درمانی با والپروات سدیم مشاهده میشود. قطع و یا كاهش مقدار دارو سبب طبیعی شدن سطح سرم آنزیمها میشود. جدیترین اثر جانبی، مسمومیت كبدی و بهندرت نارسایی كبدی است. والپروات ممكن است سبب intrinsic hepetotoxicity (قابل برگشت – تكرار شونده وابسته به مقدار دارو) و یا ایدیوسنكراتیك (غیرقابل پیشبینی و غیروابسته به مقدار و طولانیمدت) شود. نارسایی كبدی كشنده به صورت استئاتوره میكروواسكولار در هر 20 هزار نفر یك مورد اتفاق میافتد. كودكان كمتر از سه سال كه داروهای متعدد ضدتشنجی مصرف میكنند و بیماریهای دیگری نیز دارند، در معرض خطر بیشتری هستند. تب، راش وائوزینوفیلی احتمال ایدیو، سنكرازی را مطرح میكند. كودكانی كه در شش ماه اول تجویز دارو با علائم غیراختصاصی، بیحالی، استفراغ و حال عمومی نامناسب مراجعه میكنند، باید از نظر مسمومیت كبدی بررسی شوند. اثرات جانبی خونی اغلب به صورت ترومبوسیتوپنی كه معمولا علیرغم ادامه دارو موقت است، گزارش میشود. والپروات ممكن است به ندرت باعث اختلال در مغز استخوان به صورت گسترده شود.
مسمومیت حاد: از آنجا كه این دارو با سایر داروهای ضدتشنج مصرف میشود، علائم گزارششده ممكن است تنها ناشی ازوالپروات سدیم نباشد.
مهمترین علامت مسمومیت حاد علائم CNS از خوابآلودگی تا اغماست. همچنین آشفتگی عاطفی، افسردگی، پسیكوز، تهاجم، فعالیت مفرط، زوال رفتاری، ضعف عضلانی، رعشه، آتاكسی، سردرد و توهمات گزارش شده است. تهوع، استفراغ، كرامپهای شكمی، التهاب مخاط دهان، ترشح بیش از حد بزاق، نیستاگموس، دوبینی و مشاهده نقطه سیاه در میدان دید نیز ممكن است به وجود آید.
هیپوگلیسمی، هیپوكلسمی، هیپوناترمی، هیپوفسفاتمی و اسیدوز متابولیك مشاهده شده و ممكن است كشنده و یا برای چند روز باقی بماند ادم مغزی در یك مسمومیت حاد گزارش شده است. لكوپنی و ترمبوسیتوپنی ممكن است آنقدر شدید باشد كه نیاز به تزریق پلاكت باشد.
صدمه كبدی بعد از مسمومیت حاد ناچیز به نظر می رسد. افزایش سطح آنزیمهای كبدی نشاندهنده شدت مسمومیت نیست و بعد از دو هفته به حد طبیعی باز میگردد. غلظت سرمی دارو با میزان مسمومیت تطابق ندارد.
درمان: در مسمومیتهای حاد شستشوی معده در ساعتهای اولیه و در بیماران در حال اغما باید انجام گیرد. دیورز و پیگیری دقیق علائم حیاتی و حفظ تعادل آب و الكترولیت بیمار نیز باید مرتب انجام شود.
گزارشها تاثیر نالوكسان را در بهبود عملكرد CNS و اختلالات تنفسی نشان دادهاند كه ممكن است به علت آنتاگونیست بودن یا GABA افزایش یافته بود. در صورت كاهش عملكرد سیستم عصبی دوزهای بالای نالوكسان باید تجویز شود.
ملاحظات اختصاصی: آزمایش آنریمهای كبدی و شمارش پلاكت در ابتدای درمان باید هر ماه تا شش ماه یك بار انجام شود.
مصرف دارو نباید به طور ناگهانی قطع شود. در صورت بروز رعشه و عوارض عصبی مقدار دارو باید كم شود و برای كاهش تحریكات گوارش میتوان دارو را همراه با غذا مصرف نمود. همچنین از مصرف دارو با نوشابههای گازدار خودداری شود، زیرا قرصها قبل از بلعیدن ممكن است تجزیه و ایجاد طعم نامطبوع كنند. مصرف این دارو در كودكان كمتر از دو سال توصیه نمیشود.
كاربامازپین (Tegrefol)
كاربامازین در سال 1960 برای كنترل نورالژی تریژینال در آمریكا عرضه شد. این داروی ضدتشنج برای كودكان توصیه میشود، زیرا تقریبا بدون عوارضی همچون عوارض پوستی، كهیر، اختلالات كبدی و اختلالات رفتاری و شناخت است. كار با مازپین از نظر ساختمان شیمیایی شبیه ایمیپرامین است؛ اگرچه از نظر فارماكولوژی اشتراك زیادی با آن ندارد.
این دارو به صورت قرصهای 200-100 میلیگرم عرضه میشود كه حاوی 100 میلیگرم در ml5 میباشد.
و در موارد صرع تونیك، صرع بزرگ، حملات تشنجی كمپلكس، صرع پیسكوموتور حملات صرعی با الگوی مخلوط تجویز میشود.
در كودكان كمتر از 12 سال mg/kg/daily20-10 در دو یا چهار دوز منقسم مصرف میشود و در كودكان 12-5 ساله نباید از مقدار 1000 میلیگرم در روز تجاوز كند.
میزان مصرف در بزرگسالان و كودكان بزرگتر از 12 سال در ابتدا 200 میلیگرم دو بار در روز در روز اول میباشد و سپس روزانه 200 میلیگرم اضافه و در مقادیر منقسم 8-6 ساعت مصرف میشود. مقدار نگهدارنده باید كمترین مقدار موثر دارو باشد و بر اساس پاسخ هر فرد تنظیم گردد. مصرف دارو نباید به طور ناگهانی قطع شود و بهتر است در جای خانك و خشك نگهداری گردد. همچنین برای جلوگیری از عوارض گوارشی بهتر است همراه غذا مصرف شود.
مكانیسم اثر ضدتشنج: كاربامازپین از نظر شیمیایی با سایر داروهای ضدتشنج ارتباطی ندارد و مكانیسم اثر آن مشخص نیست. بسیاری از صاحبنظران كاربامازپین را داروی انتخابی برای شروع درمان ضدتشنج بهخصوص در زنان و كودكان میدانند. این دارو بر فنوباربیتال ترجیح داده میشود، زیرا اثر كمتری بر روی هوشیاری دارد در اختلالات تشنجی كاربامازپین را میتوان به تنهایی یا همراه سایر داروهای ضدتشنج مصرف نمود.
جذب: كاربامازپین به آهستگی از مجرای گوارش جذب میشود. حداكثر غلظت پلاسمایی آن طی 8-2 ساعت حاصل میگردد و به طور گسترده در سرتاسر بدن انتشار مییابد. همچنین این دارو از جفت عبور كرده و در بافت جنین تجمع پیدا میكند. حدود 75 درصد این دارو به پروتئین پیوند میشود. غلظت درمانی آن mcq/ml14-3 میباشد. در غلظتهای mcq/ml10 ممكن است نیستاگموس، آتاكسی، سرگیجه، بیاشتهایی مشاهده شود. كاربامازپین در كبد به یك متابولیت فعال تبدیل میشود. 70 درصد این دارو از طریق ادرار و مدفوع دفع میگردد.
غلظت كاربامازپین در شیر مادر حدود 60 درصد غلظت آن در سرم میباشد. در طی مصرف این دارو شیر دادن به نوزاد توصیه نمیشود.
جذب: كاربامازپین به آهستگی از مجرای گوارش جذب میشود. حداكثر غلظت پلاسمایی آن طی 8-2 ساعت حاصل میگردد و به طور گسترده در سرتاسر بدن انتشار مییابد. همچنین این دارو از جفت عبور كرده و در بافت جنین تجمع پیدا میكند. حدود 75 درصد این دارو به پروتئین پیوند میشود. غلظت درمانی آن mcq/ml14-3 میباشد. در غلظتهای mcq/ml10 ممكن است نیستاگموس، آتاكسی، سرگیجه، بیاشتهایی مشاهده شود. كاربامازپین در كبد به یك متابولیت فعال تبدیل میشود. 70 درصد این دارو از طریق ادرار و مدفوع دفع میگردد.
غلظت كاربامازپین در شیر مادر حدود 60 درصد غلظت آن در سرم میباشد. در طی مصرف این دارو شیر دادن به نوزاد توصیه نمیشود.
موارد منع مصرف: بیمارانی كه نسبت به این دارو و داروهای ضدافسردگی سه حلقهای حساسیت دارند و بیمارانی كه مبتلا به كمكاری مغز استخوان، آسیب كلیوی كبدی یا قلبی عروقی هستند باید آن را با احتیاط مصرف كنند.
مصرف همزمان كاربامازپین با اریترومایسین، سایمتیدین، ایزونیازید، فنیتوئین، هالوپیریدول و اسیدوالپروئیك غلظت سرمی این دارو را افزایش میدهد.
عوارض جانبی: سیستم اعصاب مركزی: سرگیجه، خوابآلودگی، خستگی، آتاكسی، تشدید تشنج، توهم، اختلال در تكلم.
دستگاه قلبی عروقی:
نارسایی احتقانی قلب، فشار خون بالا، فشار خون پایین، بثورات پوستی، كهیر، سندرم استیونس جانسون، التهاب ملتحمه چشم، تاری دید، نیستاكموس، تعریق، تب و لرز.
دستگاه گوارش:
تهوع، استفراغ، درد شكم، اسهال، بیاشتهایی، خشكی دهان، دفع مكرر ادرار، احتباس ادرار، ایجاد آلبومین و قند در ادرار.
خون:
كمخونی آپلاستیك، آگرانولوسیتوز، لكوسیتوز و ترمبوسیتوپنی. در صورت بروز هر یك از موارد فوق و علائم كاهش فعالیت مغز استخوان بررسی شود.
مسمومیت حاد:
مصرف مقادیر سمی كاربامازپین معمولا سبب كاهش سطح هوشیاری، نیستاگموس، آتاكسی و میدریاز میشود. رفلكسهای وتری عمقی با افزایش تون عضلانی و همچنین اختلالات حركتی، كمبود سدیم، پتاسیم، افزایش قندخون و افزایش آنزیمهای كبدی ممكن است به وجود آید.
گرچه سطح سرمی ing/L40 دلیل بر مسمومیت شدید است، ولی شدت مسمومیت باید با وضع بالینی سنجیده شود. به علت تاخیر در جذب، كاهش علائم كلینیكی و بررسی حتی تا 72 ساعت بعد از مصرف مشاهده میشود.
اقدامات درمانی شامل احیای قلبی تنفسی، ایجاد دیورز، اندازهگیری سطح سرمی كاربامازپین و شستشوی معده و تجویز مقدار 50 گرم زغال فعالشده هر چهار ساعت است كه باعث كاهش نیمه عمر و افزایش میزان دفع دارو میشود.
كاهش سطح هوشیاری و آریتمی قلبی با تجویز فیزوستیگمین بهبود نمییابد و توصیه نمیشود.
كلونوزپام (Revortrille)
از دسته بنزودیازپنهاست كه شامل لورازپام، اكسازپام، دیازپام و كلردیازپوكساید میباشد. این دارو به عنوان فرآوردههای صناعی، تسكین بخش، خوابآور در دهه 1930 عمومیت پیدا كرد و جای باربیتوراتها را به عنوان داروی انتخابی اضطراب و تشنج گرفت. از آنجا كه بنزودیازپینها موجب خوابآلودگی و اختلال حركتی كمتری نسبت به باربیتوراتها میشوند و نیز احتمال كشنده بودن مقادیر سمی آنها كمتر است، بر باربیتوراتها ترجیح داده میشود.
كلونوزپام و دیازپام به عنوان داروی ضدتشنج مصرف میشود. این دارو به ویژه در درمان كمكی صرع كوچك، حملات صرعی بدون حركت یا صرع میوكلونیك كارایی دارد. كلونازپام اغلب به عنوان داروی ضداضطراب، تسكینبخش و خوابآور نیز مصرف میشود. بروز عوارض بنزودیازپینها در اوایل درمان باید به دقت پیگیری شود. ناراحتی گوارش، تهوع، یبوست، اسهال، اختلالات بینایی و بینظمی قلبی عروقی نیز با مصرف این دارو شایع است. برای جلوگیری از اختلال گوارشی مصرف دارو همراه شیر یا بعد از غذا توصیه میشود و میبایست عملكرد كلیه و كبد پیگیری شود.
از مصرف همزمان بنزودیازپینها با الكل، آنتی هیستامینها، داروهای ضد درد باربیتوراتها و ضدافسردگی خودداری شود. مصرف طولانیمدت بنزودیازپینها ممكن است سبب بروز وابستگیهای جسمی و روانی گردد. قطع ناگهانی دارو ممكن است موجب بروز سندرم قطع مصرف دارو شود.
مصرف این دارو در كودكان باید با احتیاط باشد. همچنین در طول مدت زایمان موجب بروز سستی در كودك میگردد و مصرف آن در دوران شیردهی ایجاد اشكال در تغذیه كودك و كاهش وزن میكند. در مسمومیتهای بنزودیازپین مانند سایر مسمومیتها عمل میشود و پیشآگهی خوب دارد.