بهرهگيری از ورزش در درمان كودكان ذهنی
عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که معمولا کودک علاوه بر مشکلات مغزی و عصبی دچار درجات مختلفی از اختلالات حرکتی نیز می باشد.از طرف دیگر پزشك معالج روی حركات و چگونگی ایستادن ،راه رفتن و تعادل كودكانی كه به آنها برچسب اشكالات ذهنی زده میشود، دقت چندانی نمیكند و این اشكالات حركتی به صورت عدم راست قامتی، باز باز حركت كردن و بقیه مشكلات حركتی كه دارند، معمولا مرتبط با اشكالات ذهنی تعبیه میكنند و به مرور زمان همانطوری كه رفع اشكال ذهنی را غیرقابل حل میدانند در مورد اشكالات ایستادن راه رفتن واختلال در حركات گوناگون كودك دارای اختلال ذهنی را تابع مشكل ذهنی و مسأله را غیر قابل درمان تلقی مینمایند.برای والدین این شكل ایستادن مسأله مهمی است زیرا كه بلافاصله درسطح اجتماع حالت بد او قابل تشخیص است و نگاههای مردم برای والدین بسیار نا مانوس و رنج آور خواهد بود.
در حالیكه این دو مسأله از نظر درمان توانبخشی كاملا مجزا است. زیرا مشكلات ذهنی تقریبا وابسته به خود مغز بود، در حالیكه اشكالات حركتی و درمان آن اكثرا وابسته به مناطق Subcortical است كه میتواند قابل درمان باشد. اگر كودك دارای اختلالات ذهنی را در سنین پایین تشخیص دهیم، میتوانیم اشكال ایستادن، نحوه راه رفتن، چگونگی حركت كردن، دویدن و پریدن و انجام كلیه اعمال حركتی (اعم از حركات درشت Gross ) و حركات ریز(Fine movement ) را با پیگیری مرتفع نمائیم یا لااقل تقلیل دهیم. اما اگر كودك در سنین مدرسه باشد، لازم است اقدامات درمانی نه بصورت فردی، بلكه مثل سایر ساعات ورزشی به صورت دسته جمعی، با برنامه ورزشی، او را در مسیر بهبودی قرار دهیم، در نتیجه كاهش اختلال حركتی، تسهیل در فرایندهای ذهنی كودك ایجاد خواهد كرد.
چون اشكالات حركتی به صورتهای گوناگون در كودكان دارای مشكل دار ذهنی وجود دارد، لازم است با نظر یك متخصص در امر اختلالات حركتی كودكان (مثل كاردرمان یا فیزیوتراپ) كودكان را بر حسب نوع اختلال حركتی به دستههای 2-3-4 نفری تقسیم كنیم و برای هر دسته یك برنامه خاص ورزشی، به صورت رقابتی پیریزی نمائیم تا هم پروسه ورزشی، درمانی را اجرا نمائیم و هم از امكانات لذت برده و باعث تشویق برای در انجام ورزشهای دسته جمعی گردد. در ضمن چون چنین كودكانی در موقع ورزش به دوست خود نگاه میكنند، میشود برای تصحیح حركت از عامل رقابت و مقایسه به نحو احسن استفاده كنیم. البته حتما مربی ورزش باید برای هر دسته، برنامه خاص ورزشی داشته باشد، هرچند ممكن است سطح ناتوانی كودك دارای اختلال حركتی بحدی باشد كه ابتدا انجام تمرینات ورزشی به صورت فردی و یا دو نفره شروع گردد و یا اگر اختلالات حركتی شدید باشد كه ورزش را برای یك اندام و یا اعضا خاص او محدود نمائیم و برنامهریزی كنیم.
نكته مهم این است كه ورزش چند فایده مهم دارد.
اول اینكه زمینه شعف و شادی و تكامل برای كودك فراهم شده و امكانات حركات مختلف را به كودك آموزش داده تا كودك با كمك ورزش جسم خود را بیابد. (ودر شناخت Body image كاملتر میشود.)
دوم اینكه را با دستورات ورزشی از طریق توجه فرایندهای شنیداری و دیداری كودك را تقویت مینمائیم. اگر سطح ورزش كردن به حدی باشد كه بتواند، كودك به فاز خستگی و عرق كردن برسد، میتوانیم از اشكالات سیستم اعصاب خودكار او(اعم از زیاد عرق كردن یا اصلا عرق نكردن و سایر اشكالات این سیستم پی ببریم)
مسأله نهایی كه مهمترین منظور ما این است كه با انجام ورزش، قسمت حسی وحركتی مغزرا كه در شناخت هم میتواند شركت داشته باشد فعال خواهد نمود. بنابراین اگر در مسیر رفع یا بهبوداشكالات حركتی كودك دارای اختلال ذهنی از برنامههای مختلف ورزشی استفاده شود به امكانات قابل قبول حركتی و همچنین ذهنی خواهیم رسید و در نتیجه سرعت عمل، توجه و تمركز كودك هم كمك شایانی خواهد كرد.
امكان تصحیح و اعمال حركتی، Posture كودك دو امكان مهم به ما میدهد.
1- با تصحیح اعمال حركتی و بالا بردن چابكی كودك، مسأله اختلال ذهنی او در اجتماع كمتردیده میشود و در نتیجه والدین از نگاههای مختلف و گوناگون افراد جامعه در امان باقی خواهند ماند، كه شكنجهآورترین قسمت، داشتن یك كودكMR است.
2- وقتی اعمال حركتی تصحیح گردد (در كودك مشكل دار ذهنی تصحیح آن زمان زیادی وقت نیاز دارد).
لازم است توجه داشته باشیم منطقه حسی و حركتی مغز، قسمت اعظم هردونیمكره را در بر خواهد گرفت ، این قسمتها در حین اعمال ذهنی به خوبی مورد استفاده عملكردهای ذهنی واقع میگردند و در نتیجه با رفع اختلال حركتی، هم كودك در فرمان پذیری چابكتر خواهد شد، هم سرعت عمل سریعتری پیدا خواهد كرد و هم در نهایت اختلال توجه و تمركز او بهتر میشود (شكل حسی و حركتی مغز)
اگرتمام اینها را با هم جمع كنیم، ملاحظه خواهیم كرد كه شناخت بهتری در زمینه تسهیل فرایند یادگیری كودك به وجود میآید. در صورتی كه به فرایند بهبودی اشكالات حركتی بخوبی توجه داشته باشیم مدرسه یكی از بهترین مكانها میباشد كه به ما امكان میدهد كودكان را به دستههای مختلف كه با هم شبیه هستند تقسیم نماییم (چنین امكانی در مراكز توانبخشی وجود ندارد) اگر به دلایل دقیق نوروفیزیولوژی دقت داشته باشیم، بهتر شدن حركات باعث تسهیل در امر كاربری ذهنی میگردد و در اثر بهترشدن فرایندهای ذهنی، و سایر پارامترهای گفته شده قبل مثل توجه و تمركز، معلم بهتر میتواند پارامترهای آموزشی را به كودك تفهیم نماید. لازم است به این مهم دقت كنیم ورزش به خودی خود مقدار توانمندی یا بهره هوشی را بالا نمی بردولی ورزش در بهتر شدن اعمال و واكنشهای حركتی به كودك این امكان را خواهد داد كه از همان مقدار بهره هوشی كه دارد به نحو احسن بهره برداری نماید. اگر نگوییم ورزشی كه با برنامه ریزی درمانی، برای رفع اشكالات حركتی بنا شده است، برای این كودكان حتی از آموزش مهمتراست. ولی با دلایل گفته شده میتوان آن را همسنگ آموزش بحساب آورد ورزش همچنین میتواند برای آموزش سادهتر این كودكان به عنوان پارامتر تسهیلی عمل كند.