صدمات نوری به نوزاد نارس
یك نوزاد بعد از تولدپروسهای را طی مینماید از ندیدن به طرف دیدن هدایت شود تا منجر به توجه و دقت به تمام نكات ریز و درشت جهانی ممکن شود، در مورد نوزادان نارس پارامترهای كم دیدن هم هنوز شكل كاملی نگرفته است، به خصوص نوزادان نارس كه برحسب یك مشكل حیاتی به NICU هدایت شدهاند، بنابراین سیستم بینائی از یك حالت non-functional ابتدا به Hypofunction و به مرور در زمان سه ماهگی (postterm) به حالت functional نسبی هدایت میگردد.
برای پیگیری مرحله به مرحله این روند، لازم است ابتدا به فعالیتهای محققین بپردازیم، در تحقیقات انجام شده، متوجه شدند بیشتر فعالیتهای بینائی چشم درسه ماهه اول به صورت subcortical میباشد، كه ابتدا از مسیر Retinocorticular دیدن شكل میگیرد و بعد از این سه ماهگی به مرور به طرف روند cortical هدایت میگردد. مركز اصلی عملكرد و هماهنگساز بینائی در این سن superior colliculus میباشند كه بعدها این هسته نقش هماهنگسازی (integration) تقریباً همه حسها را همراه با بینائی در ساقه مغز به عهده دارد و مراتب عملكردی و هماهنگسازی اعمال بینائی به صورت دیدن و حركات گوناگون جسمها را بعهده دارد.
ابتدا دیدن نوزاد به صورت Retinal imaging میباشد كه بعد از سه ماهگی از طریق گسترش از اطراف رتین به foval field imaging تبدیل میشود.لازم به ذکر است که بینایی در سنین بین 1-3 ماهگی به صورت اجباری میباشد، (infants ehcwobligatory attention) و به مرور بر حالتهای دیدن اختیاری تبدیل میشود.
بعد از سه ماهگی به تدریج باكورتیكال شدن بینائی منطقه frontal eyefield فعال میگردد، چون در این منطقه است كه مراكز هماهنگسازی حركات چشم با سر و گردن وجود دارد. شاید به همین دلیل باشد كه كودک شیرخوار درست در همین سن بمرور توانمندی حركات كنترل سر و گردن را بدست میآورد.
در این سن لازم است دو مسأله از نظر فرایند بینایی مورد توجه داشته باشیم، اول اینكه این مسیر از سلولهای استوانهای بیشتر نشات میگیرد، بنابراین فقط نورهای تاریك، روشن و یا حدوداً سیاه سفید برای كودك قابل دیدن میباشد. دوم اینكه بیشتر قادر است صورت انسان را به صورت گردی بیضی شكل ببیند كه بیشتر سوراخهای چشم و حفره دهان و حركات لبها و حدقه چشم قابل مشاهده است. به همین دلیل برای تقویت سیستم بینائی و كمك به مسیر تكامل بینائی، بایستی از نورهای كم، شرایط تاریك و روشن، نورهای غیررنگی استفاده شود، البته بهتر است لبها و حفره دهان و حدقه چشم شخص برای کودک مشخص شود و با انجام حركات مختلف لبها و حركات گوناگون عضلات چشم، وجود داشته باشد تا با این شکلک در آوردنها توجه بینایی برای كودك باانگیزه بیشتر فراهم گردد.
از طرف دیگر چون دقت و تكامل سلولهای استوانهای برای تمایز و contross بسیار مهم است، این تمایز است كه بعدها توجه و تمركز و حالت attentive را دركودك و یا فرد فرام خواهد كرد. بنابراین هدایت كردن صحیح این سیستم از وضعیتهای Retinal imaging به طرست foval field imaging بسیار مهم است و به نظر میرسد اگر این زمان از دست برود، عوارض آن تقریباً در هیچ زمان قابل جبران نیست. در حقیقت چنین به نظر میرسد دقتها ناخود آگاه و توجه كامل به اشیاء و اجسام، ابتدا به صورت ناخود آگاه میباشد و بعد در صورت خواستن فرد آگاهانه میشود.
در مطالعات انجام شده، مشاهده شده است مسیر magnocellular هم آهستهتر و هم به تعقیب مسیر parvocellular تكامل مییابند بعد از تولد نشان دادند، لایههای مختلف سیستم بینائی در زمانهای مختلف تكمیل و بالغ میشوند، بدین ترتیب كه، لایههای سادهتر زودتر تكامل مییابند و در ابتدا طول موج كوتاه SWS چند هفته بعد از تولد تكامل مییابند به دنبال آن طول موجهای متوسط و بلند تکامل مییابند. علاوه بر امكان بینائی اجباری نسبت به بینایی اختیاری كه برای كودكان شیرخوار بالای سه ماه وجود دارد و استفاده این كودكان از رسپتورها و مسیرهای قدیمی كه برای دیدن تاریك و روشن به كار برده میشود، در این شرایط شیرخوار قدرت تحمل نور معمول منزل را ندارد و این نوری كه برای ما معمولی تلقی میشود برای نوزادان و حتی كودكان شیرخوار، بخصوص نوزادان نارس یك اقدام نوری تهاجمی شدیدنوری و صدمه زننده تلقی میگردد. مثل روشن كردن یك پروژكتور برای ما ابتدا لازم به ذكر است: بر اساس تحقیقات انجام شده مقدار سیگنال انتقالی از چشم نوزادان برابر با بزرگسالان میباشد، بنابراین در شرایطی مساوی نوری تمام سیگنالهای فوتونی که به طرف نوزاد هدایت میشود وارد چشم نوزاد میگردد. علاوه بر این بنا به دلایل زیر صدمات بسیار زیادتری به چشم نوزادان در شرایط نور اطاق تحمیل خواهد شد.
ابتدا، باید متذکر شویم آستانه جذب نور در نوزادان بسیار پائینتر از بزرگسالان است، بدین معنی در سیستم بینائی نوزاد، در شرایط معمولی نوری در شرایط والدین، فتونهای بسیار بیشتری وارد چشم او میشود. در حالی كه طبق تحقیقات انجام شده نشان داده شده است رودپسین سلولهای استوانهای و همچنین سلولهای مخروطی بسیار كمتر باز بالغین است به خصوص در نوزادان preterm خیلی كمتر از كودكان ترم میباشد. در موقع تولد مقدار ردوپسین تقریباً 35 درصد بالغین است و به 50 درصد میرسد در 5 هفتگی و به محدود بلوغ خواهد رسید در 40 هفتگی مقدار طول منطقه مربوط به جذب رودپسین كه در سلولهای بینائی (outer segment) os نامیده میشود بسیار كوچكتر از بالغین میباشد. به همین دلیل مقدار قدرت جذب فوتون بسیار كمتر از بالغین میباشد.
بنابراین چشم نوزاد در 5 روزگی 3/2 برابر كمتر از بالغین قدرت جذب فتونی را دارد. براساس مطالعات انجام شده تصویر یک شیء روی رتین نوزادان 2 تا 3 برابر بزرگتر از رتین بالغین میباشد، چون تعداد رستپورها بسیار کمتر است وضوح تصویر در رتین نوزادان خیلی کمتر است.
محققان مشاهده كردند جذب سلولهای مخروطی هم در نوزادان كمتر است و نسبت آن را به سلولهای بالغین 16برابر کمتر تعیین كردند و مشخص كردند كه جذب فوتون در fova نوزادان به نحوی است كه وضعیت مشبكی برای دیدن ایجاد میكند و در نتیجه دیدن برای نوزاد بسیار سختتر میشود، نسبت به بالغین و بقیه فوتونها در چشم آنها به صورت پارازیتهای بینائی خودنمائی میكند.
تقریباً برای هر 350 فوتونی در بالغین جذب میكنند در ناحیه فوای
نوزادان یك فوتون جذب میشود و بقیه به صورت پارازیت جذب میگردد. نسب جذب فوتون نوزادان به بالغین را 1 به 350 است و نسبت جذب اختلال دید noise Ration به مقدار 18/1 است بدین معنی كه نوزاد 18 برابر بیشتر لازم است برای دیدن شیئی کوشش نمایید.
نشان داده شده است نسبت دیدن نوزاد نسبت به بالغین در رتین از جلو به اطراف كمتر و كمتر میشود پس نتیجه میگیریم كه نوری كه در منزل برای بزرگسالان كافی است، برای نوزادان بخصوص نوزادان نارس به صورت یك نور بسیار شدید پروژكتوری تلقی میشود. علاوه بر آن باید در نظر داشت، دیدن نور در این كودكان اجباری است و هم مقدار سیگنال ورودی به چشم نوزاد برابر با بالغین است پس اگر چشم نوزاد به نور بیفتد نمیتواند از نور فاصله بگیرد. در دوره شیرخوارگی چشم با سرعت در حال ساختار سازی ساختمان عصبی میباشد. باید در نظر گرفت سلولهای استوانه مسؤول دید دقیق چشم كودك میباشد، برای ایجاد توجه دقیق به اشیاءاحتیاج به تشخیص تمایزها هستیم. سلولهای استوانهای مسؤول دیدن تمایزهاست به همین دلیل برای تشخیص دقیق اشیا به سلولهای استوانهای بالغ نیاز داریم. زیرا سلولهای استوانهای در توجه به تمایزها نقش اساسی را دارد و در این سن پارامتر رستپورهای بیشتری در معرض خطرقرار دارد.