نقش عصب بویایی در توانبخشی عصبی كودكان
با پیشرفت علوم neonatology و توانایی بالای متخصصین نوزادان برای پایین آوردن mortality باعث شده انواع morbidity افزایش پیدا کند که بعضی از این عوارض دراکثرا اوقات درسنین بالای 2 سال تشخیص میدهند ولی اشکالات ظاهرا کوچکتری هم هستند که یا درسنین قبل یابعد ازمدرسه تشخیص داده میشوند و یا هیچگاه تشخیص داده نمیشود و این کمبود را جزئ کم استعدادی کودک قرار میدهند. صرف نظر از اینكه، لازم است با بالا بردن امكانات علمی و عملی early detection و intervention early
تا حد امکانات موجود جلو این عوارض را هر چه بیشتر و كاملتر بگیریم ولی تعداد زیادی نوزاد هستند كه ظاهرا فرآیند تكاملی یا milestone طبیعی را طی میكنند و یا گاهی با مختصری تاخیر انجام میدهند، در بین اینها كودكانی را خواهیم داشت که به صورتهای مختلف از اشكالات در حین تحصیل رنج میبرند مثل كودكانی كه اشكال درتوجه و تمركزدارند و یا اشكال در هماهنگی عملكردی اندام در دستها که بیشتر در حركات fine اشکال به وجود میآورند و یا اشكال در تلفظ و یا چگونگی گفتار.
چنین كودكانی هم میتوانند جزءکودکان minimal brain damage محسوب شوند، که در بین این اختلالات گاهی به طریقهای مختلفی كم و بیش راههای درمان احتمالی توانبخشی و رفتاری برای این كودكان مطرح است البته اگر مسیرهای درمان تا حد امکان برخوردار از اصول دقیق نور فیزیو پاتولوژی باشد ممکن است بهتر نتیجه گرفته شود. ولی كودكانی هستند که با زندگی نرمال و تحصیل در مدارس طبیعی متوجه میشوند،که از حافظه زودرس بخوبی برخوردار نیستند، مثلا شماره تلفنها را به خوبی نمیتوانند به خاطر بسپارند، یا اسامی افراد و یا همكلاسیهای خود را خوب نمیتوانند حفظ كنند و یا مطالب و شعر داده شده از طرف معلم را بسختی حفظ میكنند. كلیه این اشكالات ظاهرا طبیعی تلقی میشوند ولی اگر به شرح حال دوران prenatal و یا postnatal نوزادی دقت شود، ملاحظه میكنیم، در زمانی از دوران prenatalسابقه Asphexiaویا Hypoxia را ذکر میکند. چون اشكال مشخص حركتی، ذهنی، رفتاری و یا گفتاری باقی نگذاشته است این اشكالات را جزو استعداد فرد، محسوب میكنند. در حالی كه همین افراد در تشخیص و تمایز بوها مشكل دارند. چون عملا بوها، و تشخیص و تمایز آنها ظاهراً در زندگی نقش چندانی ندارد، این مشکل در شناخت و تمایز بو معمولامورد توجه پزشکان و والدین قرار نمیگیرد.
چون قبلا درمورد سیستم بویایی و یا olfactory system را در فرآیندهای تشخیص و درمان نورولوژی نقش بسیار ضعیفی داشته است ولی خوشبختانه در سالهای اخیر با تحقیقات وسیعی كه در آمریكا و ژاپن راجع به نقش سیستم بویایی در رفتار، حركت و ذهن انجام گرفته، نقش و اهمیت آن پررنگتر شده است. در این مورد میشود به مقالات دانشمند مشهور ژاپنی (daiichi yakuhin sange) راجع به Aromatherapy (رایحه درمانی) و دانشمند مشهور آمریكایی به doty) نام برد،كه تحقیقات خود را در این مورد تقریبااز دهه 80 شروع كرده است و دانشمند دیگری كه اظهار تاسف مینماید كه نورولوژیستها نقش مهم این سیستم را نادیده میگیرند. وی اظهار میدارد در مورد کسانی که در تشخیص سیستم بویایی مشکل داشتهاند با افزایش سن علاوه بر اینکه سیستم بویایی ضعیفتر میشود این اشکال هم درمورد کاهش حافظه موثر است و هم این افراد به نسبت بیشتری در معرض بیماریهایی مثل پارکینسون و آلزایمر قرار میگیرند.
برخی از محققان علت آلزایمر زودرس در كودكان باسندرم داون را اشكال در مناطق مختلف هیپوكامپ و كاهش تدریجی بویایی این كودكان میدانند.
اکثر این تحقیقات در فرآیندهای فیزیولوژیك، سالمندان كه به بیماریهای پیشروند مثل آلزایمر و پاركینسون مبتلا میشدند که در اثر اشكال بویایی بوده است و همچنین در كودكان داون که به روند رو به رشد آلزایمر بودهاند به این نتایج رسیدهاند. حس بویایی، حسی است كه باید به آن مجددا پرداخت و به خصوص اینکه در سالهای آینده كه حدس زده میشود، آلزایمر در سنین پایینتری ایجاد شود البته در حال حاضر در سنین50-40 سالگی هم گزارش میشود. اگر ارتباط آناتومیكی olfactory system را با هیپوكامپ در نظر بگیریم- خواهیم دید همان طوری كه هیپوكامپ یكی از سیستمهایی است که زود تخریب میشوند ولی خیلی سریع هم قابل بازسازی میتواند باشد، بازسازی این سیستم بوسیله سیگنال بویایی میتواند انجام گیرد و با توجه به عدم ورود مستقیم حس بویایی به تالاموس شاید از معدود، محركات سیستم حسی بویایی باشد كه حتی برای كودكان تشنجی هم میتواند مفید باشد و در ضمن برای نوزادان minimal brain damage در رفع اشكالات حافظه میتواند مفید واقع شود.
در سالهای اخیر مقالات و كتب بسیار مفیدی برای چگونگی استفاده از فرآیندهای نورو فیزیولوژی olfactory system به چاپ رسیده و میتواند قابل استفاده برای همكاران پزشك، نورولوژیستها قرار گیرد ولی چون این مقالات بیشتر در افراد نرمال و سالمندان و حداكثر در كودكان با بیماریهای عصبی پیشرونده به خصوص سندرم داون میباشد وهنوز تحقیقات طولی و میدانی خوبی در مورد فرایندهای نقصی بویایی نوزادان در شرایط Asphexia و Hypoxiaو اشكلات حافظه آنهابه حد کافی منتشر نشده است ولااقل به فراوانی مقالات فوق دیده نمیشود. اما با توجه به گسترش رو به افزایش early intervention میتوان گفت تحریک سیستم بویایی از معدود مواردی است که قبل از به کارگیری سایر حسها برای early intervention در نوزادان به کارگرفته شود حتی میتوان گفت، میتوانیم قبل از early detection آن را به كار برد چون حافظه كودكان ما در قرن اخیر به علت بكارگیری مانیتورهای مختلف درسنین حدود یک سال بیشتر در معرض خطر قرارگرفته است و در این سنین است که هنوز ساختار چشم در حال تکمیل شدن میباشد و چون لازم است در این فرآیند ابتدا پروسه حجمشناسی درکودک تکمیل گردد تا بعد به سطح پرداخته شود.
سیستم بویایی بین سایر حسها ویژگیخاص دارد:
1-از بین اعصاب دوازدهگانه تنها عصبی است كه در سطح قاعده قشر مغز قرار دارد که در قسمت تحتانی لب entrorinal و orbitofronal این لبها در رفتار انسان نقش مهمی دارد.
2-با توجه به نوروآناتومی سیستم بویایی بعد از رسیدن نورونهای این سیستم به Olfactory bulb به هیپوکامپوس و ضمایم این منطقه میرسد و با توجه به اهمیت هیپوکامپوس برای چگونگی انتقال حافظه به خصوص حافظه زودرس امکان رسیدن سیگنال بویایی به این منطقه ازاهمیت خاصی برخوردار است و روند انتقال پیامهای حافظه را میتوانیم شبیه تالاموس بدانیم.
3- ویژگی بسیار مهمی كه هیپوكاموس دارد شدیدا نسبت به كمبود اكسیژن حساس است و باعث تخریب سلولهای هیپوكامپوس میشود و در مقابل شدیدا قابل بازسازی و بازیابی است و حتی عقیده بر این است كه توانمندی neurogenesis را میتواند داشته باشد، در صورتی كه سیگنال مناسب برای بازیابی به این قسمتها برسد.
4- اینکه نورونهای olfactory system مستقیما به هیپوكامپ و parahippocumpus و آمیگدال میرسد به نظر میرسد برای Aromatherapy یا رایحه درمانی یك امكان ارزنده و مناسبی است، كه جلوگیری از تخریب فرآیند حافظه زودرس را ممكن میسازد. در كودكانی كه امكان كمبود اكسیژن در دوران نوزادی برای آنها بوجود میآید، مثل فرآیندهای hypoxia وAsphexia و اشکالات دیگر مثل هیپوکلسمیو یا هیپوگلیسمی.
5- علاوه بر آنكه نورونهای سیستم بویایی مستقیا وارد این قسمتها میشوند كه مربوط به فرآیندهای حافظه زودرس میباشد، وارد basal nucleus ویا Basal for Brainمیشود كه این قسمت از طریق مسیر dorsal longitudinal fasciculus باعث تغییر در رفتار و توجه و تمركز میگردد و تحریك این قسمت است كه باعث ترشح استیل كولین شده واین منو آمین در ایجاد فرآیندهای مختلف توجه و تمركز نقش مهمی دارد.
6- سیستم بویایی نقش بسیار مهم در رفتار و هوشیاری دارد چون سیگنالهای حس بویایی به reticular formation میرسد كه در هوشیاری نقش بسیار بارزی را بازی میکند و بنابراین armethropy در مورد نوزادان و شیرخواران میتواند باعث alertness آنها شود و در بالا بردن consciousness آنها نقش ویژهای را دارا است، به خصوص اینكه این نورونها وارد Activated reticular system هم میشود این قسمت است كه در صورتی كه در بیماران کما تخریب شده باشد، تقریبا کما آنهاغیرقابل برگشت خواهد شد و Aromatherapy در تحریك به بازسازی این ناحیه میتواند نقش ویژهای داشته باشد.
به همین دلیل افراد بهتر است aromatherapy را از بدو تولد در كودك نوزاد شروع کنند و در صورت ضایعه مغزی حتی اگر ضایعه مغزی شدید باشد میتوانیم این اقدام را شروع كنیم، هر چند نوعی اپیلپسی گاهی در کودکان وجود داردکه به آن Reflex Seizure میگویند که به وسیله تحریک بویایی حملات تشنجی شروع میشود، ولی این پدیده نسبتا نادر است و در مواردی كه ضایعات middle temporal lob داریم ممكن است تحریك بویایی باعث این حملات شود اما در تمام این حملات بوهای شدید ممكن است این فرآیندهای مخرب را بوجود آورد در حالی كه در نوزادان به طور کلی توصیه میشود از بوهای طبیعی و مطبوع ولی متنوع در aurmotherapy یا رایحهدرمانی استفاده گردد و مجاز نیستیم از بوهای غیر طبیعی و زننده برای نوزادان بکار ببریم.