تحریریه زندگی آنلاین- گروه دنیای سلامت
انواع سوءاستفاده
سوءاستفاده فیزیكی: بدرفتاری بدنی عبارت است از ضرب و شتم و آزار فرد با دست یا هر نوع شیء دیگر كه میتواند چاقو، تفنگ و یا سلاحهای دیگر باشد. بدرفتاری بدنی همچنین شامل رفتارهایی مانند قفل كردن و حبس كردن فرد در كمد، محروم كردن از خواب، سوزاندن و ... است.
بدرفتاری و سوءاستفاده فیزیكی از نوزادان نیز میتواند رفتارهایی همچون انداختن آنها روی زمین و یا كوباندن به در و دیوار باشد!
سوءاستفاده جنسی: سوء استفاده جنسی، تماس نامناسب جنسی میان یك كودك و یك فرد بالغ است كه میتواند به شكل اظهارات شفاهی (مثل نوازش كردن، بوسیدن و ...) یا اقدام به تكمیل و مقاربت كامل باشد. تماس جنسی بین كودك (فرزند و یا محارم خود شخص) و فرد بالغ به عنوان زنا با محارم شناخته میشود.
در این مورد دختران بیشتر از پسران مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند. با توجه به آماری كه در كشور آمریكا گرفته شده است، تخمین میزنند كه 38 درصد دختران و 16 درصد پسران قبل از سن 18 سالگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند.
سوءاستفاده كلامی: سوءاستفاده شفاهی عبارت است از تحقیر، تمسخر، دادن القاب زشت، توهین و یا تهدید فرد از آنجایی كه در سوءاستفاده كلامی، زخم و آثار دیگری وجود ندارد، اثبات آن كمی مشكل است. سوءاستفاده كلامی، ممكن است در مدرسه، محل كار و یا خانواده رخ دهد.
سوء استفاده روانی و احساسی: سوءاستفاده روانی و احساسی انواع رفتارهای بد را شامل میشود؛ حتی اگر هیچ تماس فیزیكی ایجاد نشده باشد. سوءاستفادههای روانی نسبت به سوءاستفادههای فیزیكی، گاه اثرات مخربتری دارند و حتی میتوانند منجر به صدمات فیزیكی شوند. مثلاً فردی كه از لحاظ روحی آسیب دیده است، خودكشی میكند.
باجگیری، نوعی سوءاستفاده روانی است. از بین بردن و صدمه به وسایل مورد علاقه شخص و یا تهدید به خودكشی از مثالهای دیگر سوءاستفاده روانی میباشند.
سوءاستفاده معنوی و فكری: سوءاستفاده معنوی عبارت است از: مجازات و تنبیه كسی به علت داشتن عقاید خاص و یا داشتن عقاید و باورهای متفاوت فكری و دینی و جلوگیری از حضور فرد در محل پرستش و یا تمسخر او.
كودك آزاری: كودك آزاری، اولین بار در سال 1950 توجه عموم را به خود جلب كرد؛ زمانی كه «C.henry kempe» متخصص اطفال یافتههای خود از جراحات عمدی یك كودك را منتشر نمود. پژوهشهای او با انواع دیگری از كودك آزاری و اثرات آن كه تا آن روز جدی گرفته نشده بود مثل سوءتغذیه، اختلالات یادگیری، اختلال رشد، اختلال عاطفی، بیماریهای مقاربتی، ادامه یافت.
در سال 1950 میلادی پژوهشی در آمریكا انجام و نتیجه گرفته شد كه كودك آزاری در هر نوع خانوادهای با هر سطح درآمد و موقعیت تحصیلی انجام میشود و كودكانی كه در خانوادههای فقیر به دنیا میآیند، 12 برابر بیشتر از كودكان خانوادههای متوسط یا مرفه ممكن است مورد آزار قرار بگیرند.
نژاد یا قوم، هیچ تأثیری در این زمینه ندارند. طبق آمار از هر 2000 كودكی كه سالانه در آمریكا مورد كودك آزاری قرار میگیرند، بین 1000 -1200 نفر خواهند بود. كودكانی كه به طور مادرزادی دچار بیماریهای مزمن هستند و یا در رشد تأخیر دارند، بیشتر در معرض خطر كودك آزاری توسط والدین و یا سرپرستانشان میباشند.
درمان
نوع درمان با توجه به عواقب رفتار و نیاز فرد متفاوت است؛ اما معمولاً شامل انواع ملاحظات درازمدت مثل مسائل حقوقی، نقل مكان جغرافیایی، مسكن و اشتغال و همچنین فوریتهای پزشكی و روانپزشكی میشود.
مراقبتهای پزشكی و روانپزشكی: افرادی كه مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، علاوه بر نیاز به درمان فوری آسیبهای بدنی، به درمان طولانی مدت روانی هم نیاز دارند تا اختلالات روانی آنها بهبود یابد و راههای مقابله با تحریف افكار و احساسات را آموزش ببینند.
از این نوع درمان، به عنوان بازسازی شناختی نام برده میشود كه به درمان اختلالاتی همچون افسردگی، بیاشتهایی، پرخوری، هراس اجتماعی، سندرم اضطراب، استرس، شخصیت فردی، اختلال هویت، مصرف موادمخدر و الكل و.... نمیپردازند.
توجهات قانونی: پزشك موظف است موارد كودك آزاری را به مقامهای مجری قانون گزارش دهد. اكنون در بسیاری از جوامع، حتی شهرهای كوچك، مراكز پلیس برای رسیدگی به این جرمها آمادگی لازم را دارند.
پیشگیری: پیشگیری از اینگونه اذیت و آزارها و خشونتها، نیاز به تغییرات بلندمدت اجتماعی و تغییر نگرش نسبت به خانواده و نقشهای جنسیتی دارد. در حال حاضر اقدامات پیشگیریكننده عبارتند از: مجازاتها قانونی، آموزش عمومی در مورد ماهیت و عوامل سوءاستفاده، حمایت از كودكان و زنان بیسرپرست.
اذیت و آزار یك مشكل روانی پیچیده است كه بسیاری از بزرگسالان و كودكان سراسر جهان تحت تأثیر آن قرار دارند. این اختلال روانی اگرچه در سال 1950 میلادی اولین بار مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت، اما از خیلی سال قبل نیز دیده میشد. این اختلال میتواند شامل سوءاستفادههای جنسی، زبانی و یا جسمی باشد.
قبلاً تصور میشد كه سوءاستفاده فقط از كودكان صورت میگیرد، اما امروزه پزشكان و پژوهشگران اذعان دارند كه بزرگسالان نیز در بعضی از شرایط از رفتارهای ناشی از این اختلال رنج میبرند. سوءاستفاده ممكن است شامل بدرفتاریهای جسمی، زبانی، جنسی، هیجانی، ذهنی، عاطفی و یا معنوی باشد.
از بیتوجهی نیز گاهی اوقات به عنوان سوءاستفاده منفعل نام برده میشود. بیتوجهی یعنی عدم ملاقات فرد (كه وابستگی فیزیكی و یا پزشكی دارد) یا بیوفائی و یا محرومیت عاطفی. در آمریكا، سالانه میلیاردها دلار صرف هزینههای سوءاستفاده، شامل هزینههای مستقیم درمانی مورد آزار قرار گرفته و هزینههای غیرمستقیمی همچون مشكلات یادگیری، آموزش و پرورش، غیبت از محل كار و ... میشود.
علل آزار و اذیت كودكان
سوءرفتار و سوءاستفاده دلایل مختلف پیچیدهای دارد. برخی عوامل مهم عبارتند از:
تجربه رفتاری: بعضی از پدر و مادرها خودشان در زمان كودكی مورد اذیت و آزار و بدرفتاری قرار گرفتهاند و زمانی كه خودشان تشكیل خانواده میدهند، به كودك آزاری میپردازند.
نادانی: بعضی از والدین انتظارات غیرواقعی از كودك دارند مثل دستشویی رفتن، تغذیه و ... در سنین پایین و وقتی این خواسته آنها برآورده نمیشود از روی جهالت او را تنبیه میكنند تا به اجبار یاد بگیرد.
استرس اقتصادی: بسیاری از سرپرستان كودك مجبورند برای تأمین هزینههای زندگی نیمی از روز را كار كنند؛ بنابراین كمتر وقت دارند به مراقبت از كودكان یا والدینشان بپردازند و همین امر باعث كاهش احساسات و گاه رفتارهای خشونتآمیز آنها میشود.
فقدان حمایت اجتماعی: در خانوادههای مذهبی و یا افرادی كه به صورت گروهی زندگی میكنند، از آنجا كه هر یك از اعضا مورد حمایت فرد دیگری نیز قرار میگیرد، كمتر دیده شده است كه افراد حركات نامتعارفی انجام دهند.
اعتیاد: استفاده از الكل و مواد مخدر موجب تغییر خلق و خو و رفتار فرد میشود و او را ضعیف میكند؛ به طوری كه كمتر میتواند در برابر رفتارهای خشونتآمیز مقاومت كند و زود عصبانی میشود.
اختلالات روانی: افسردگی، اختلالات شخصیتی و تمام انواع اختلالات اضطرابی میتوانند بر توانایی والدین برای مراقبت از فرزندان خود تأثیرگذار باشند.
نظامهای مذهبی: بسیاری از مردان فكر میكنند كه نسبت به زنان حق بیشتری دارند و حقوق والدین بر فرزندان مطلق است. این نگرش و دید اشتباه نیز ممكن است باعث كودك آزاری شود.
نقش تماشاگران: پژوهش در علوم اجتماعی نشان داده است كه یكی از عواملی كه رفتار این افراد را تشویق میكند. سكوت شخص آزار دیده است اگر از روشهای فیزیكی و یا اجتماعی با فرد، مقابله كند، ادامه رفتار خشونتآمیز را كاهش میدهد و یا به طور كل حذف میكند.
تأثیرآزار و اذیت و سؤاستفاده روی كودكان
آزار و اذیت و سوءاستفاده از افراد بر تمام ابعاد انسانی تأثیر میگذارد؛ از جمله:
فیزیكی: علاوه بر نتایج مستقیم این رفتارها كه موجب شكستگی استخوان و با پارگی اندامهای داخلی و ... میشود، به طور غیرمستقیم روی رشد كودك تأثیر گذاشته و مانع رشد فیزیكی و منجر به عقب ماندگی ذهنی او میشود. سوء تغذیه كودكان نیز میتواند منجر به كمبود ویتامینها و مواد غذایی و یا نرمی استخوان در آنها شود. تكرار ضربه و كتك خوردن در بزرگسالان و كودكان باعث تغییر شكل مغز و بافتهای عصبی میشود و اغلب كودكان پس از مدتی دچار عقبماندگی ذهنی میشوند.
شناختی و عاطفی: بیشتر افراد آزاردیده بعد از مدتی نمیتوانند فرق رفتارهای خوب و بد را تشخیص دهند. و فرق رفتار طبیعی و غیرطبیعی را نمیدانند؛ زیرا آنقدر رفتارهای بد را تحمل كردهاند كه قدرت تشخیص از آنها سلب شده است.
اجتماعی و تحصیلی: آزار، اذیت، سوءاستفاده عواقب و تأثیرات شدیدی در مسائل آموزشی، اجتماعی و عملكرد شغلی دارد. كودكانی كه مورد آزار قرار گرفتهاند، علاوه بر دردجسمی، درد روحی هم دارند. آنها نمیتوانند در مدرسه تمركز كنند و به تبع آن از سایر دوستان و همكلاسیهای خود عقب میمانند. این كودكان اغلب نمیتوانند دوستان خود را حفظ كنند.
آزار بزرگسالان
در سال 1970 میلادی جنبشی از زنان در آمریكا تشكیل شد كه به مبارزه علیه خشونتهای خانگی و دیگر انواع سوءاستفاده از بزرگسالان پرداختند و اعتقاد داشتند باید با رفتارهای توهین آمیز سوءاستفادهكنندهها مقابله شود. اما از آن سال تا امروز، همچنان زنان بیش از مردان مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. خشونت خانگی: خشونت خانگی، به آزار و اذیت فیزكی، عاطفی و جنسی همسر یا شریك زندگی گفته میشود.
مطالعات انجام شده نشان میدهد كه ضرب و جرح همسر بیشتر در طبقات متوسط وجود دارد. در اواخر دهه 1980 در پژوهشی اعلام شد كه همسرآزاری در میان زوجهای همجنسگرا نیز دیده میشود. تخمین زده میشود كه چهار میلیون نفر از زنان در ایالات متحده آمریكا توسط همسرانشان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و بیشتر قاتلین زنها، همسرانشان هستند تا افراد غریبه و زنها بیشتر توسط همسرشان كشته میشوند. خشونت خانگی، اغلب به شخصی كه آسیبپذیرتر است، حمله میشود.
مردانی كه زنان خود را اذیت و آزار میكنند، مطمئناً با كودكان خود نیز چنین رفتاری خواهند داشت. این افراد حتی از حیوانات نیز سوءاستفاده كرده و آنها را آزار میدهند. سوءاستفاده از سالمند: سوءاستفاده از سالمند در دو دهه اخیر به موضوع مهمی تبدیل شده است. از آنجا كه افراد مسن نیاز به مراقبت بیشتری دارند، اغلب با فرزندان ارشد خود و یا با پرستار زندگی میكنند. مراقبت از افراد مسن كاری بسیار پرتنش است؛ بهخصوص اگر دچار زوال عقل شده باشند.
اذیت و آزار سالمند شامل، حمله و یا ضربه فیزیكی، منع غذا و یا دارو، بستن آنها به صندلی و یا تخت، قطع ارتباط با دوستان و خانواده، نبردن به حمام و دستشویی و ... میشود. آزار و سوءاستفاده به دلیل روابط حرفهای: بزرگسالان و كودكان میتوانند توسط پزشكان، درمانگرها و ... مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. بیشتر این نوع سوءاستفادهها به دلیل قدرت اجتماعی و قدرت تحصیلی فرد سوءاستفاده كننده صورت میگیرد و بیش از 85 درصد مربوط به بیماران زن و پزشكان مرد است.
در حال حاضر، ادامه مزاحمت و تكرار آن و آزار فرد دیگری به هر وسیله فیزیكی و یا الكترونیكی در 50 كشور مختلف جرم محسوب میشود كه بیشتر این موارد از نوع خشونتهای خانگی است (مردها به زنانشان حمله میكنند و آنها را آزار میدهند).
زورگویی در محل كار: زورگویی در محل كار نیز به عنوان یكی از سوءاستفادههای فردی شناخته میشود؛ اما نباید آن را با آزار و اذیت جنسی و یا تبعیض نژادی اشتباه گرفت. زورگویی در كار مربوط به سوءاستفاده و آزار كلامی افراد میشود؛ مثل دخالت در كار، در اختیار قرار ندادن وسایل مورد نیاز كار، لمس افراد در موقعیتهای غیرجنسی، تعرض به فضای شخصی آنها. بیشتر از 81 درصد این زورگویی توسط رئیس و یا مدیر در دفاتر كار اعمال میشود و زنان بیشترین قربانیان هستند.