البته در این میان بیمارانی هم هستند كه به طب سوزنی مقاوم بوده و پاسخ اندكی به درمان میدهند. طی آزمایشی بر روی موشها، نشان داده شد كه در بعضی از آنها به طور ژنتیكی گیرنده آندورفینی وجود ندارد و لذا پاسخ آنها به آندورفینها نیز بسیار كم بود. در مطالعه حاضر نیز بعضی از بیماران پاسخ مورد انتظار را به طب سوزنی ندادند كه ممكن است با همین تئوری قابل توجیه باشد؛ اما به نظر میرسد در صورت ادامه جلسات درمانی طب سوزنی، میتوان از فواید جریانهای كم فركانس، بهره بیشتری برد.
در آزمایشی كه برینك هاوس و همكاران (2005) انجام دادند، 294 بیمار دچار استئوآرتریت زانو به دو گروه تقسیم شدند: گروه درمانی كه برای آنها طب سوزنی در نقاط آكوپانكچر انجام شد و گروه كنترل كه سوزنها در نقاط غیرآكوپانكچری یا فقط در زیر پوست آنها قرار داده شد. تمام بیماران به مدت هشت هفته و در مجموع دوازده جلسه 30 دقیقهای تحت بررسی قرار گرفتند. به همه آنها اجازه مصرف داروهای ضد درد استروئیدی داده شد.
پس از پایان درمان، به طور میانگین در گروه درمانی 50 درصد و در گروه كنترل 28 درصد در نمرات ایندكس WOMAC (WOMAC Index Scores) كاهش وجود داشت. همچنین در گروه درمانی، تمام خرده مقیاسها از جمله: درد، خشكی مفصل و عملكرد فیزیكی به طور بارزی بهبود پیدا كرده بود.
آنها آكوپانكچر را به عنوان درمانی چندجانبه در درمان استئوآرتریت زانو در نظر گرفتند؛ اما در آزمایشی كه 52 هفته بعد بر روی همین بیماران انجام شد، هیچ اختلافی بین بیماران دو گروه وجود نداشت. به عبارت دیگر، تمام فواید حاصل از آكوپانكچر به طور بارزی كاهش پیدا كرده بود.
آنها در مجموع به این نتیجه رسیدند كه اگر طی این فاصله طولانی، بیماران تحت درمان نگهدارنده آكوپانكچر (حتی فقط یك بار در هر ماه) قرار میگرفتند، ممكن بود نتایج حاصل از درمان حفظ شود. در این مطالعه نیز سه هفته پس از پایان درمان از اثرات ضددردی طب سوزنی كاسته شده بود كه ممكن است با توجه به نتایج این مطالعه قابل توجیه باشد.
در مطالعه دیگری كه در دانشگاه آمستردام بر روی 95 بیمار دچار استئوآرتریت زانو انجام شد، بیماران در دو گروه درمانی تحت آكوپانكچر و دیكلوفناك در گروه كنترل تحت درمان با آكوپانكچر نما و دیكلوفناك قرار گرفتند. پس از شش هفته درمان، نمرات ایندكس WOMAC در گروه درمانی بیشتر كاهش یافت و در بین خرده مقیاسهای آن نیز فعالیتهای عملكردی نسبت به بقیه بهبود بیشتری داشت.
علاوه بر این، در گروه درمانی بهبود قابل ملاحظهای در توانایی فیزیكی و عملكرد روانی دیده شد. البته در سه بیمار تحت درمان با آكوپانكچر، كبودشدگی گزارش شد. در این مطالعه نیز بهبود عملكرد مفصلی زانو (خشكی صبحگاهی) در گروه طب سوزنی نسبت به گروه ایبوپروفن بیشتر بود.
در مجموع به نظر میرسد كه حتی اگر اثر ضددردی طب سوزنی و ایبوپروفن یكسان باشد، باز هم طب سوزنی برتر است، زیرا عوارض جانبی كمتری دارد. بنابراین، میتوان گفت كه طب سوزنی به عنوان یك روش انتخابی برای تسكین بعضی دردهای مزمن از جمله استئوآرتریت زانو میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
از محدودیتهای این مطالعه میتوان به كم بودن تعداد جلسات درمانی گروه تحت درمان با طب سوزنی اشاره كرد. به نظر میرسد، اگر به تعداد جلسات درمانی بیماران افزوده میشد، نتایج بهتری نیز حاصل میگردید. از طرفی، اگر بتوان طب سوزنی را همراه با مدالیتیهای دیگر از جمله فیزیوتراپی و ورزش درمانی به كار برد، نتایج بهتری به دست میآید؛ از اینرو باید مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود.
برای خواندن بخش اول- طب سوزنی و كاهش درد آرتروز زانو- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش دوم- طب سوزنی و كاهش درد آرتروز زانو- اینجا کلیک کنید.