تحريريه كودك سالم
دامنه احساسات كودكان در چند ماه اول زندگی بسیار محدود است، اما فقط در عرض چند سال، احساسات آنها به سرعت رشد میكند. اگر چه درك صحیحی از آنها نخواهند داشت، ولی میتوانند به راحتی آنها را نگهداری كنند و والدین موظفند به كودك خود كمك كنند تا واكنش مناسبی به این احساسات نشان دهند.
سه ماهه اول زندگی
اگر نوزاد تنها یك مهارت و احساس داشته باشد كه در این سنین بتواند به راحتی آن را ابراز كند، آن احساس گریه كردن است. به طور كلی كودكان دو احساس اصلی ناراحتی و خوشحالی را درك میكنند.
«مشخصه یك كودك ناراضی و ناراحت، اشك و فریاد است و او با گریه كردن میگوید:: «كمك كنید تا من به آرامش برسم». در این مواقع وقتی كه او را در آغوش میگیرید و به او لبخند میزنید، میآموزد هنگامی كه كسی ناراحت است، اطرافیان باید از او دلجویی و با مهربانی و لبخند خود او را آرام كنند و این اولین درس غلبه بر احساسات است.
پس از گریه، خندیدن، دومین شكل بیان احساسات كودك است. لبخند واقعی در حدود شش هفتگی نوزاد آغاز میشود. لبخند آنها درست مانند بزرگسالان و شبیه لبخند مودبانهای است كه هنگام دیدن یك فرد جدید در یك مهمانی به او میزنید. هنگامی كه نوزاد بسیار خوشحال است،
بخشی از مغز كه مسئول احساسات است، به عضلات دستور میدهد كه بخندند.
بعد از سه ماهگی
در حدود سه ماهگی، مهارتهای حركتی كودك بهبود مییابد و علاوه بر چهره، سایر اجزای بدن او نیز خوشحالی را نشان میدهند.
مثلا با دیدن یك اسباببازی، علاوه بر خندیدن، شروع به دست و پا زدن میكند. حس خوبی و بدی در او به شكل عمیقتری نمایان و مفهوم آن در ذهن كودكك گستردهتر میشود و احساسات جدیدی همچون كنجكاوی و تعجب را درك میكند. او دیگر در تمام طول روز فقط به یك نقطه خیره نمیماند و تمایل به دیدن چیزهای جدید دارد.
با كنجكاوی به دنبال مادرش میگردد و او را جستجو میكند. در این مرحله، علاوه بر افزایش مهارتهای فیزیكی، مهارتهای شناختی او نیز افزایش مییابند.
رشد هوش عاطفی كودك باعث میشود از موفقیت احساس شادی و از شكست احساس سرخوردگی كند. كه كودكان به هدف فكر میكنند. وقتی یك كودك هشت ماهه را از دستیابی به اسباببازی كه برای او جالب است، محروم میكنیم، احساس شكست و ناراحتی میكند.
او هدفی دارد كه دلش نمیخواهد هیچ كس مانع رسیدن به آن هدف شود.
ترس
ترس یكی دیگر از احساسات است كه كودك قبل از یكسالگی متوجه آن میشود و اولین واكنشی است كه در برابر افراد غریبه از خود نشان میدهد.
ترس و اضطراب، احساسات جدید و یكی دیگر از نشانههای تفكر بالا در كودك هستند. وقتی كه كودك یكساله میشود، حس هیجان را دركك میكند. مثلا هنگام بالا یا پایین رفتن از پلهها نگران سلامتی خودش است؛ اما از سویی تمایلی به كمك دیگران ندارد. در سنین دو تا سه سالگی سرخوردگی را تجربه میكند.
البته این احساس، حس جدیدی نیست و یك لایه اضافه شده به نسخه بچگی خواهد بود. در این سنین، كودك در صورت عدم موفقیت در انجام كاری، با گریه كردن و كمك خواستن از دیگران سعی میكند به خواسته خود برسد.
او در این سنین نمیداند چگونه احساسات شدید خود را كنترل كند. زمانی كه انگشت شما بین در گیر میكند و در با شدت به آن كوبیده میشود، چه احساسی دارید، درد، خشم و حتی ترس به ناگاه به سراغ شما میآید؛ ولی میدانید كه درد خیلی سریع فروكش خواهد كرد؛ بنابراین نیازی به ترس نیست و كم كم خشم شما نیز كاهش مییابد.
ولی كودكان از آنجا كه به این بینش و منطق نرسیدهاند، نمیتوانند احساسات و عواطف خود را نادیده بگیرند، زیرا توجهی برای آن ندارند. در این مواقع از واكنش والدین خود به این توجیه میرسند؛ به همین دلیل است كه وقتی كودكی به زمین میافتد، در اغلب موارد، اولین واكنش او نگاه كردن به چهره مادر است كه دریابد آیا در چهره او عصبانیت و یا خشم و ناراحتی وجود دارد یا خیر. او با توجه به این مرجع عاطفی، یاد میگیرد كه در شرایط مناسب، پاسخ مناسب و واكنش صحیح از خود نشان دهد. كودكان نوپا بسیار خودآگاهند.
حس خودآگاهی
زمانی كه روی بینی یك كودك هجده ماهه یك پوشش قرمز رنگ میگذارید و یا روی آنرا رنگی میكنید و او را جلوی آینه قرار میدهید، سعی میكند آنرا از روی بینی خود بردارد.
این حس خودآگاهی كودك، احساسات جدید دیگری، از جمله خجالت را به همراه میآورد. وقتی كه كودك دو سالهه شما در مهد كودك كار اشتباهی انجام میدهد و دیگران به او میخندند، او متوجه این حس میشود. جنبه مثبت این مسئله، درك جدید عاطفی از غرور است و كودك غرور را تجربه خواهد كرد.
اما اینكه فرزند شما این احساسات جدید را تجربه و درك میكند، به معنای آن نیست كه میتواند آنها را متمایز و نامگذاری هم بكند. در سه سالگی، كودك هنوز احساسات خود را با چهار كلمه «خوب و خوشحال» یا «بد و ناراحت» بیان میكند و وقتی عكسی را به او نشان میدهید كه كسی با غرور در آن ایستاده است، او فقط میگوید خوب است و معنی غرور را درك نمیكند. بهبود توانایی زبانی نیز یكی از دیگر مهارتهاست.
یك كودك سه ساله وقتی والدینش منزل را ترك میكنند و برای خوردن شام بیرون میروند، هیچ استدلال خودآگاهی ندارد و فقط از آنها میخواهد كه نروند؛ چرا كه میداند اگر پدر و مادرش نباشند، احساس ناراحتی خواهد كرد.
چگونه احساسات والدین بر كودكان تاثیر میگذارد
هنگامی كه كودك متوجه فرد و یا موقعیتی میشود كه قبلا آنرا تجربه نكرده است و نمیداند چه واكنشی باید از خود نشان دهد، برای پاسخ به این سوال به حس و غریزه اولیه خود رجوع میكند.
كودكان نه تنها از روی چهره، شخصیت شما را تفسیر میكنند، بلكه از روی درجه حرارت پوست،، نوع تنفس و نبض احساس شما را به خود تشخیص داده و در برابر آن واكنش نشان میدهند.
اگر شما روز پر استرسی داشتهاید، كودك آنرا از طریق تنش موجود در ماهیچههایتان تشخیص میدهد. بنابراین هنگامی كه فقط با نگاه از كودك خود میخواهید كاری را انجام ندهد و به او نه میگویید، به راحتی آن را از حالت چهره و طرز نگاه شما تشخیص میدهد. البته واكنش كودكان به رفتار و خلق و خوی آنها نیز بستگی دارد.
بسیار حساس و برخی دیگر انعطافپذیر و راحت هستند؛ اما با آموزش دادن به آنها به راحتی میتوان نوع واكنش و رفتار آنها را تغییر داد.
كودكان احساسات و نیازهای مختلفی دارند. بعضی بسیار شلوغ و شیطانند و برخی دیگر بسیار آرام و متین.
رشد عواطف در سنین مختلف
سه ماهه اول زندگی
تجربه شادی و لبخند
توقف گریه هنگامی كه مادر او را در آغوش میگیرد و یا با او صحبت میكند
لذت بردن و نشان دادن شادی با حركات دست و پا
چهار تا هفت ماهگی
افزایش انواع حالت چهره در برقراری ارتباط و احساسات
خوشحالی با مهربانی و نوازش پدر و مادر و ناراحتی با اخم و ناراحتی آنها
خلق و خو و رفتار عاملی مهم در واكنش كودكان
هفت تا دوازده ماهگی
خنده بیشتر و گریه كمتر، آگاهی اجتماعی، درك اتفاقات و رفتار انسانها
نشان دادن ترس و اضطراب در مواجهه با موارد ناشناس
برای برقراری ارتباط احساسی، از لبخند، گریه و اشك استفاده میكند
یك تا دو سالگی
نیاز شدید به استقلال
حس كنجكاوی
احساس سرخوردگی در صورت عدم موفقیت و شكست
حس غرور
دو تا سه سالگی
خشونت رفتار، همچون لگد زدن و گاز گرفتن
كنترل كم عواطف
اصرار بر خواستههای خود