Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 19:27

20
بهمن
ناآشنایی دو سوم زنان ایران با حروف الفبا

ناآشنایی دو سوم زنان ایران با حروف الفبا

تصور کنید قابل به خواندن و نوشتن نباشید. ندانید روی تابلوهای شهرتان چه نوشته، کتاب درس فرزندتان چه به او یاد می‌دهد......

تصور کنید قابل به خواندن و نوشتن نباشید. ندانید روی تابلوهای شهرتان چه نوشته، کتاب درس فرزندتان چه به او یاد می‌دهد. مدرک فارغ‌التحصیلی فرزندتان چه از مدرسه و چه از دانشگاه را نتوانید بخوانید و دست آخر اگر بخواهید به تنهایی به منزل یکی از دوستان و اقوام بروید، برای پیدا کردن یک آدرس ساده، مجبور شوید از هر عابر پیاده‌ای سوال کنید و کاغذ به دست در خیابان‌‌‌ها سرگردان شوید. این وضع و حال بیش از 3 میلیون و 500 هزار ایرانی بین 10 تا 49 سال است که جامعه اصلی الزام سواد کشور را تشکیل مي‌‌‌دهند. زنان و مردانی که قادر به خواندن 32 حرف الفبای فارسی نیستند و نمی توانند نام خود یا اعضای خانواده شان را بر روی کاغذ بنویسند. بی‌سوادانی که سهم عمده شان را زنان تشکیل داده‌اند، حدود دو سوم، که یا به دلیل نبود امکانات، محرومیت‌‌‌ها و محدودیت‌‌‌های مکانی و زمانی و مالی فرصت آموختن خواندن و نوشتن را نیافتند یا عقاید سختگیرانه و تعصب مآبانه، که سواد را برای زن امری بیهوده و گاه زیاده‌خواهی تصور مي‌‌‌کند. با آغاز به کار سازمان سوادآموزی در دی‌ماه سال ۱۳۵۸ آن هم به فرمان حضرت امام خمینی (ره) که فرمودند همه ایران مدرسه شود، نهضت آموزش خواندن و نوشتن به افراد بزرگسال و کودکان فاقد سواد در سراسر ایران آغاز شد. طرحی که باتداوم انجام برنامه‌‌‌های مدون سوادآموزی، توانست حجم قابل توجهی از زنان و مردان بي‌‌سواد آن روزها را قادر به خواندن و نوشتن کند. گرچه این سازمان دربرهه‌ای اززمان، به دلیل کاهش حجم قابل توجهی از آمار بي‌‌سوادی در کشور در آستانه انحلال قرار گرفت اما با توجه به تاکید مقام معظم رهبری و نگاه علمی جامعه ایران، ادامه فعالیت‌های این مجموعه به وزارت آموزش و پرورش محول شد و امروز شاهد آن هستیم که طرح‌‌‌های تشویقی جدیدی برای افزایش سرانه سواد ایران تهیه و تدوین شده به ویژه در حوزه زنان که رکن مهم خانواده‌‌‌های ایرانی و اسلامی هستند. به همین بهانه به سراغ خدیجه رسولی، مشاور رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در حوزه زنان و خانواده رفتیم تا از وضعیت بی‌سوادی و آموزش هنر خواندن و نوشتن در میان زنان کشورمان با خبر شویم. در ادامه بخشی از این گپ و گفت را مي‌‌‌خوانید؛

35 سال عملکرد سازمان نهضت سواد آموزی به ویژه برای زنان در آینه تاریخ و آمار چگونه ارزیابی مي‌‌‌شود؟

پیش از انقلاب اسلامی، در سال 1345، براساس جمعیت 6 سال به بالا، نرخ باسوادی زنان 17.4 درصد بوده و در سال 1355 به 35.5 درصد افزایش یافته. نکته حائز اهمیت آن است که این روند رو به رشد به ترتیب در سال‌‌‌های 1365 به 52.1 درصد، سال 1370 به 67.1 درصد، سال 1375 به 74.2 درصد، سال 1385 به 80.3 درصد و در سال 90 نیز که آخرین ارزیابی نرخ بی‌سوادی درکشورمان با انجام سرشماری نفوس و مسکن انجام شده به 82.1 درصد رسیده است.پس اگر بخواهیم عملکرد 35 ساله سازمان را ارزیابی کنیم باید بگویم در سال 1355 آمار زنان باسواد در مقایسه با مردانی که قادر به خواندن و نوشتن بودند، 5.9 درصد بوده در حالیکه زنان 35درصد جمعیت کشور را تشکیل مي‌دادند. یعنی جمعیت مردان در سال 1355 حدود 24درصد بیشتر از زنان فرصت تحصیل به دست آورده بودند. فاصله آماری سواد مردان نسبت به زنان در سال 1375 با کاهش چشمگیری همراه مي‌‌‌شود و به حدود 10درصد مي‌‌‌رسد. در بحث زنان روستایی نیز در قبل از انقلاب در سال 1355 حدود 83 درصد بي‌‌سواد بودند که بعد از انقلاب این آمار در سال 1375 با کاهش 38 درصدی مواجه مي‌‌‌شود و در سال 90 نیز بار دیگر با کاهش حدود 20 درصدی همراه مي‌‌‌شود. روند کاهش نرخ بي‌‌سوادی به قدری ادامه مي‌‌‌یابد که در سال 1390 زنان از مردان در کسب علم و دانش پیشی مي‌‌‌گیرند و امروز شاهد آن هستیم که حجم بالایی از ظرفیت‌‌‌های دانشگاه‌‌‌ها را دختران به خود اختصاص داده اند. این بدین معناست که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نرخ بي‌‌سواد در زنان در پایین ترین حد قرار داشته و در 35 سال گذشته هر پنج سال به طور میانگین حدود 10درصد رشد ثابت داشته است. از همین رو است که امروز شاهد آن هستیم که در کلانشهرها و شهرهای ایران، زنان کمی به چشم مي‌‌‌خوردند که قادر به خواندن و نوشتن نیستند، هرچند که هنوز در استان‌‌‌های محروم شاهد ادامه روند بي‌‌سوادی در بین زنان هستیم و دو سوم آمار بي‌‌سوادی کشور به این گروه تعلق دارد به ویژه زنان روستایی بالای 50 سال که از محرومیت‌‌‌های بیشتری رنج مي‌‌‌کشند.

این رشد آماری حاكی از آن است که زنان رغبت بیشتری در مقایسه به مردان در بحث آموختن هنر خواندن و نوشتن دارند؟

آمارها نشان مي‌دهدكه آمار مراجعه زنان به نهضت سواد آموزی در مقایسه با مردان حدود دوبرابر بیشتر بوده است. در خصوص علت این اشتیاق، این فرض وجود دارد که مردان بي‌‌سواد به دلیل اشتغال، کمبود وقت و خستگی حاصل از کار مایل به تحصیل نبودند. ضمن آنکه نرخ بي‌‌سوادی مردان به طور معمول 20درصد کمتر از زنان است. ولی نکته جالب این است که میزان قبولی زنان در آزمون‌‌‌های نهایی همواره بیشتر از مردان بوده است.

در این طرح فراگیر محور که به صورت چهره به چهره اجرا مي‌‌‌شود، ممکن است فردی ادعا کند که بي‌‌سواد است؟

خیر به هیچ وجه. فرد بي‌‌سواد در این طرح توسط یک سامانه شناسایی مي‌‌‌شود. به طوریکه بر اساس اطلاعات کد ملی و بررسی ابتدا تائید مي‌‌‌شود که فرد تاکنون در هیچ امتحانی شرکت نکرده و بي‌‌سواد است. سپس به آموزش یاران معرفی تا تحت تعلیم قرار بگیرد و سپس با قبولی در امتحانات از چرخه بي‌‌سوادی کشور خارج شود. نکته قابل توجه آن است که در تمام دنیا، برای اینکه فردی باسواد شود باید هزینه ای پرداخت کند اما در ایران با دستور امام خمینی(ره) آموزش بي‌‌سوادان نه تنها به صورت رایگان انجام مي‌‌‌شود بلکه به فردی که یک بي‌‌سواد را از چرخه آماری بي‌‌سوادی کشور خارج کند، در سراسر کشور به طور میانگین حدود 650 هزار تومان و در پایتخت حدود 700 هزار تومان هزینه کارکرد پرداخت مي‌‌‌شود.

تاکنون چه تعداد از بي‌‌سوادان کشور تحت پوشش آموزش فراگیر محور به صورت چهره به چهره توان خواندن و نوشتن کسب کرده اند؟

بر اساس آمارها در سال گذشته 357 هزار نفر در مجموع دوره‌‌‌های سوادآموزی تحت آموزش قرار گرفته‌‌‌اند که 81درصد به زنان تعلق یافته و 19 درصد به مردان. ضمن آنکه این طرح در سال 1392 نیز حدود 62 درصد در مناطق روستایی و 37درصد در مناطق شهری به اجرا در آمده است.

وقتی حرف از بي‌‌سوادی زده مي‌‌‌شود در بیشتر مواقع نگاه‌‌‌ها به سمت استان‌‌‌هایی که دچار محرومیت نسبی هستند دوخته مي‌‌‌شود. آیا این گفته‌‌‌ها صحت دارد؟
بلی. در خصوص ناتوانی زنان در خواندن و نوشتن باید بگویم که استان‌‌‌های سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خوزستان دارای بیشترین آمار بي‌‌سوادی‌‌‌اند اما این را نیز باید در نظر بگیریم که شتاب آماری این استان‌‌‌ها در کاهش آمار بي‌‌سوادی چشمگیر است و حتی دو برابر سایر استان‌‌‌هاست.

بارها گفته شده زنان عشایر بالاترین نرخ بي‌‌سوادی کشور را دارند. چرا همیشه این گروه از زنان قربانی محدودیت‌‌‌ها و نبود امکانات شده اند؟

زنان عشایر به دلیل محرومیت‌‌‌ها و پراکندگی اسکان به ویژه در مناطق صعب العبور از بالاترین میزان بي‌‌سوادی برخوردارند. ضمن آنکه هنوز برخی از زنان و دختران گرفتار تفکرات قومی و قبیله ای و عشیره ای هستند و همین نگاه‌‌‌های متعصبانه نیز فرصت آموختن را از آنان مي‌‌‌گیرد. البته معتقدم بازماندگی از تحصیل در بین زنان و حتی دختران جوان به دلایل گوناگون دیگری نیز ربط دارد همچون ضعف‌‌‌های نظام آموزشی، فقر اقتصادی، فقر اجتماعی و دسترسی به امکانات. اما آموزش و پرورش در تلاش است با طراحی بسته‌‌‌های آموزشی تشویقی همه شهروندان را به آموختن ترغیب کند تا در آینده نه چندان دور شاهد ریشه کنی بي‌‌سوادی در کشور باشیم. چراکه زیبنده ایران نیست هنوز بخشی از جمعیت کشورش گرفتار بي‌‌سوادی باشد.

بر اساس دستور امام خمینی(ره) تمامی سازمان‌‌‌ها مکلف به همکاری با نهضت سوادآموزی هستند. آیا تاکنون این مهم تحقق یافته است؟
تا حدودی بلی. برای ریشه کنی بي‌‌سوادی در ایران به ویژه در بین زنان تاکنون تفاهم نامه‌‌‌هایی با سایر دستگاه‌‌‌ها و سازمان‌‌‌هایی که مي‌‌‌توانند ما را در این امر مهم یاری کنند امضا کرده ایم. همچون سازمان آموزش فنی و حرفه ای تا در مسیر توان افزایی زنان روستایی و عشایر در اقتصاد خانواده گام‌‌‌های اثرگذاری برداریم. همچنین با سازمان امور عشایر نیز تفاهم نامه ای امضا شده تا برای شتاب بخشی به خدمات دهی آموزشی به زنان استان‌‌‌هایی همچون لرستان و کهکیلویه و بویراحمد و دیگر شهرهایی که عشایر را در دل خود جای داده اند، با توان بیشتری طرح‌‌‌های سوادآموزی را اجرا کنیم. 

  در سالهای اخیر شاهد تغییر روش‌‌‌های سنتی سوادآموزی بوده‌ایم. آیا این تغییرات دلیل خاصی داشته‌اند؟

هم اکنون گسترش فرصت یادگیری و ارائه آموزش‌‌‌های برخوردار از کیفیت، در گروه هدف 10 تا 49 سال نهضت سواد آموزی، با اولویت قرار دادن مناطق محروم و افراد آسیب پذیر، با مشکلات ویژه‌ای مواجه است. به طوریکه در اوایل انقلاب نرخ بي‌‌سوادی در کشور بالا بود اما پراکندگی افراد در کمترین حد ممکن قرار داشت اما امروز شاهد آن هستیم که نرخ بي‌‌سوادی به کمترین میزان رسیده اما افراد بي‌‌سواد به صورت پراکنده در کشور زندگی مي‌‌‌کنند. از همین رو در سه سال اخیر روند آموزش از شیوه برگزاری کلاس‌‌‌های آموزشی همگانی به آموزش فرد به فرد تغییر کرده و روش آموزش نیز از کلاس محوری به فراگیر محور یا فرد محور تغییر يافته است.

بر اساس آمارهای سال 1390، جمع کل باسوادان غیرمحصل بالای 6 سال کشور بر اساس سرشماری‌‌‌ها، 40 میلیون و 122 هزار و 236 نفر بوده است. این آمار امروز به صورتی است که 20 درصد جمعیت کنونی بالای 16 سال کشور، بي‌‌سوادند. از همین رو رتبه ایران سه سال پیش در زمینه این آمار بین کشورهای منطقه خاورمیانه، در ردیف پانزدهم قرار گرفته و از نظر شاخص‌‌‌های سواد در بین 136 کشور جهانی نیز رتبه 86 را کسب کرده است.
 

تعداد بازديد: 672 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز