نگاهش بر عقربههای ساعت خشک ميشود. هنوز نیامده. درواقع دیر کرده. سرویسی که قرار بود یک ساعت پیش آنجا باشد اما دوباره تاخیر را از واژهای نام آشنا، به فعل زندگیاش بدل کرده. خیلی وقت است که دیگر بهانههایش توجیه پذیرند. تمام دیر رسیدنها و گاه نرسیدنهایش. مردم او را درک ميکنند و خیلی وقتها چنان حمایت اش ميکنند که خود نیز شگفت زده آن همه محبت ميشود. محبتهایی که گاه بوی ترحم ميگیرند اما بودنشان بهتر از نبودنشان است. صد افسوس که مسئولان به اندازه مردم حال و هوای او را نه ميدیدند و نه درک ميکردند. شاید هم او و امثال او را در کوران دستورات و ابلاغیهها فراموش کرده اند. شاید هم توان پاسخگویی به نیازهایشان را ندارند. از همه بدتر شهر است که نگاهش حمایت گرایانه نیست. گاهی با او و دوستان اش لج ميکند. مثلا همین دیروز که ميخواست از روی یک جوی آب باریک رد شود؛ چنان لجبازیاش گرفت که آخر سر چرخش را پنچر کرد. یا آن روز که ميخواست برود سینما اما پلهها شروع به دهن کجی کردند و حسرت بر دل اش گذاشتند. یک بازی برد و باخت که باخت اش از آن اوست و بردش از آن شهر و مبلماناش. نه آنکه از قصد و غرض باشد، نه! طبیعتاش چنین است. اصلا لجباز بار آمده. فرقی هم نميکند یکی از شهرهای شمالی کشور باشد یا جنوب، غرب یا شرق، هر کجا باشد دست آخر شهر است و لجباز. بیشک مسئولان نتوانستهاند به خوبی تربیتاش کنند تا با او و امثال او مهربانتر باشد، دوست باشد. شاید هم تقصیر خود اوست که مهر معلولیت بر پیشانی اش داغ شده و همچون زخمی کهنه، روز و شب سنگدلانه بر شانههایش سنگینی ميکند.
رنج معلولان از نبود امکانات است نه بی توجهیها
یحیی سخنگویی *
اگر نگاه موشکافانه ای به آمار معلولیت کشور در دو سال گذشته بیندازیم در ميیابیم که جمعیت ناتوانان حرکتی از 10 درصد به 15درصد افزایش یافته است و روز به روز نیز در حال رشد است. این افزایش جمعیت در حالی رخ ميدهد که امکانات سازمان بهزیستی پاسخگوی نیاز جامعه هدف کنونی نیست و از همین رو سطح کیفی و کمی خدماتی که از سوی سازمان بهزیستی در حال ارائه به معلولان کشور است رو به کاهش گذاشته است. از همین رو است که سازمان بهزیستی در سه سال اخیر طرح نگهداری معلولان در کنار خانوادهها را مطرح کرده و بر تحقق آن پافشاری دارد. زیرا معتقدیم با اجرا و تحقق این طرح، هم سلامت روحی و روانی معلولان تضمین ميشود و هم هدفمند سازی تخصیص بودجهها. کارشناسان این طرح نیز معتقدند وقتی فرد معلول در کنار سایر اعضای خانواده نگهداری ميشود، مجموعه بهزیستی نیز ميتواند نقش نظارتی خود را به خوبی ایفا کند و با رصد و شناسایی ضعفها، گام موثری در ارائه خدمات بردارد. در این صورت در کنار تامین سلامت جسمی معلولان شاهد آن خواهیم بود که بهداشت روانی این قشر آسیب دیده حرکتی کشور نیز بیش از پیش تامین شود. در حال حاضر نیز طرح توانبخشی مبتنی بر خانواده از استانهای محروم شروع شده و در آینده به شهرهای بزرگ نیز تسری ميیابد به طوریکه در راستای اجرای این طرح، ماهانه یکصد هزار تومان به خانوادههایی که افراد معلول خود را نگهداری ميکنند، پرداخت ميشود. یکی دیگر از اقدامات انجام شده از سوی سازمان بهزیستی کشور، ترخیص معلولان خودکفا از مراکز نگهداری نیز بوده به طوریکه بهزیستی موظف است تا 60 درصد از یارانه پرداختی مراکز را به خانوادههای این معلولان جهت نگهداری فردی که دارای ناتوانی حرکتی است پرداخت کند.
معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور
364 روز دیده نشدن در سایه شهرنشینی
همین که روزهای تقویم به 12 آذرماه ميرسد، ناگهان نگاه شهر و ساکنان و مسئولان به سمت زنان و مردان معلولی ميرود که در 364 روز دیگر سال نیز شهروندند و حقوق شهروندی دارند اما چه خواسته و چه ناخواسته، فراموش ميشوند. شهروندانی که توان شان در مسیر زندگی به ناتوانی بدل شده و امروز در گروه آسیب دیدگان حرکتی دسته بندی ميشوند اما نه شهر آماده ارائه خدمات به آنان است و نه مسئولان. روز به روز نیز بر شمارشان افزوده ميشود. گواه این افزایش نیز آمار معاونت امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور است به طوریکه براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، 15درصد از افراد هر جامعه معلول هستند که در ایران این آمار به بیش از 12 میلیون نفر ميرسد. 12 میلیون نفری که سه درصدشان دارای معلولیتهای بسیار شدید هستند و نیازمند مراقبتهای پزشکی خاص. شاید همین جمعیت نسبتا زیاد معلولان کشور است که مسئولان سازمان بهزیستی را بر آن داشت تا در مهرماه سال جاری اعلام کنند «امکانات ویژه معلولان سازمان بهزیستی محدود است و متقاضی زیاد. پس حتی اگر امکانات این سازمان 10 برابر وضعیت کنونی شود نیز همچنان قدرت پاسخگویی به نیاز جامعه معلولان کشور وجود ندارد.» این اظهار ناتوانی در حالی مطرح ميشود که هم اکنون بیش از یک هزار و 800 مرکز توانبخشی در سراسر کشور توسط حدود یکصد هزار نفر از جامعه هدف بهزیستی در حال بهره برداری است اما با توجه به آمار رو به رشد جمعیت معلولان این امکانات تنها تا پایان سال ميتواند به 3درصد جامعه معلولان که نیاز به مراقبتهای پزشکی ویژه دارند امكانات ارائه دهد و مابقی ناتوانان حرکتی نیز محروم از دریافت خدمات باقی خواهند ماند.
اصلاح قوانین بیمه تامین اجتماعی، خواستهای به حق اما فراموش شده
10 سال از تصویب قانون جامع حمایت از معلولان میگذرد؛ قانونی که قرار بود توانمندسازی معلولان را به عنوان یکی از اصولیترین استراتژیها در راستای حفظ و تقویت کرامت انسانی به اجرا بگذارد اما حدود چهار سال است که ستاد پيگيري اصلاح قوانين بيمه تأمين اجتماعي معلولان كشور در تلاش است تا این قانون جامع را اصلاح کند. قانونی که اگر اصلاح شود بیش از 80درصد موانع بر سر راه معلولان کشور برداشته ميشود. بر اساس ماده هفت این قانون، سهم معلولان از استخدامهای کشور 3درصد است آماری که امروز به 1 درصد هم نميرسد و همین تحقق نیافتن آن مانعی شده بر سر راه امرار و معاش ناتوانان حرکتی کشور به طوریکه نه بیمه تامین اجتماعی متناسب با وضعیت و شرایط جسمی معلولان اعمال ميشود و نه دولت گام موثری در جهت رفع مشکلات اقتصادی این گروه از جامعه برمیدارد. یکی دیگر از پیشنهادات ستاد پیگیری اصلاح قوانين بيمه تامين اجتماعي معلولان كشور، زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار گرفتن تمام معلولان بالای 18 سال با حداقل تعرفه نسبت به سایر اقشار بیمه شده خاص بوده که هنوز تحقق نیافته است. همچنین دستاندرکاران این ستاد پیشنهاد دادهاند تا تمام معلولان شاغل در بخش دولتی یا غیردولتی و کارفرمایانی که در محل کسب و کار خود این افراد را مشروط بر عقد قراردادی با مدت زمان بیشتر از یک سال استخدام کرده اند نیز از پرداخت مالیات و حق بیمه معاف شوند. اما مهم ترین پیشنهاد ستاد پيگيري اصلاح قوانين بيمه تامين اجتماعي معلولان كشور آن است که تمامی معلولان شاغل در دستگاههای دولتی و غیردولتی، بدون در نظر گرفتن شرط سنی جزء قوانین بیمه ای مشاغل سخت و زیان آور محسوب گردند و با 15 سال سابقه خدمت یا پرداخت حق بیمه با افزودن 15 سال سنوات ارفاقی تا پوشش 30 سال خدمت بدون سقف سنی با لزوم پرداخت سنوات از بودجه عمومی کشور بازنشسته شوند. معلولان خفیف و متوسط هم بدون در نظر گرفتن شرایط سنی با 20 سال سابقه خدمت با پرداخت حق بیمه با افزودن 10 سال سنوات از بودجه عمومی کشور بازنشسته شوند. البته هنوز نه قانون جامع حمایت از معلولان اصلاح شده و نه سهم 3درصدی استخدامها. ازهمین رو است که همچنان بزرگترین مشکل معلولان کشور، اشتغال و بیمه تامین اجتماعی است. در حالیکه اگر مشکل اشتغال و بیمه تامین اجتماعی معلولان حل شود، حدود 80 درصد موانع زندگی آنان بر طرف خواهد شد.
معضل کنونی معلولان، بی کاری است
کامران عاروان *
مهم ترین مشکل معلولان کشور بیکاری است به طوریکه در حال حاضر نرخ بیکاری در معلولان دورقمی شده و بر اساس آمارهای رسمی، به 40 درصد رسیده است. بیکاری که با تحصیلات عالی معلولان در تضاد است و ناتوانی این گروه از جامعه را بیش از پیش به رخ شان ميکشد. هم اکنون حدود 30 هزار دانشجوی معلول در دانشگاههای سراسر کشور در حال تحصیل اند و پس از مدتی متقاضی شغل هستند. شغلی که بر اساس قوانین حمایتی باید آماده باشد اما از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی به افراد توانمند تخصیص ميیابد. ماحصل این بی عدالتی نیز گرایش معلولان کشور به مشاغل کاذب همچون دست فروشی است که تنها آسیبهای اجتماعی را در پی دارد. از همین رو معتقدم اگر قوانین درباره اشتغال معلولان ضمانت اجرایی داشته باشند و به اجرا درآیند، مشکلات اقتصادی بیش از 6میلیون شهروندی که دچار ناتوانی حرکتی اند اما جویای کار و درآمد، برطرف ميشود. اخیرا وزارت نفت قانون سه درصدی تخصیص سهم اشتغال را در حین برگزاری آزمونهای ورودی در قبال معلولان به اجرا درآورد. پیش تر نیز سازمان بهزیستی، وزارت ارشاد و قوه قضائیه در استخدامهای خود معلولان را در نظر گرفتند. از همین رو امیدوارم در آینده نزدیک در تمامی آزمونهای ورودی معلولان نیز دیده شوند زیرا زمانی که فرد معلول شغلی نداشته باشد، نمیتواند به استقلال فردی دست یابد و قادر به تشکیل زندگی نخواهد بود و نمیتواند نیازهای اولیه اش را به عنوان یک شهروند برطرف کند. مسئه مهمی که در دراز مدت خود موجب ایجاد آسیبهای روحی، روانی و گاه جسمی جبران ناپذیر ميشود.
سرپرست جامعه معلولان کشور
تهران هم شهر مناسبی برای معلولان نیست
بی شک در هر کشوری، وضعیت ارائه خدمات چه از بعد کیفی و چه کمی، در پایتخت از شرایط بهتری برخوردار است اما در خصوص تهران این مهم صدق نميکند. به طوریکه در تهران نیز همچون سایر کلانشهرهای کشور شاهد آن هستیم که کمتر از ۲۴ درصد معابر شهری برای عبورو مرور معلولان مناسب سازی شده اند و مابقی یا ناایمن هستند یا غیرقابل تردد. آنهم در حالیکه در شورای شهر تهران هر ساله بخشی از بودجههای مصوب به مناسب سازی معابر برای شهروندان ناتوان حرکتی تخصیص ميیابد. این بدین معناست که معابر، علایم راهنمایی و رانندگی، مبلمان شهری، حمل و نقل زمینی، هوایی و ریلی از جمله مواردی هستند که هم از سوی دولت و هم شهرداریها، باید برای دسترسی آسان معلولان به سازی و مناسبسازی شوند. البته در سالهای اخیر شهرداریهای سراسر کشور نسبت به تجهیز برخی پلهای عابر پیاده به سیستم پله برقی اقدام کردهاند، اما تعداد این پلها به قدری کم است که به نظر ميرسد هیچ مناسب سازی انجام نشده چراکه هنوز تعداد زیادی از پلهای عابر به همان شیوه قدیمی یعنی بدون پله برقی و با تعداد پلههای فراوان در شهرها دست نخورده باقیماندهاند و امکان تردد آسان و ایمن را نه برای معلولان بلکه برای بسیاری از شهروندان سالم نیز غیرممکن ميکنند.آن هم در حالیکه کنوانسیون 2006 حمایت از معلولان میگوید: «ما هیچ حق جدیدی برای معلولان قرار ندادهایم، بلکه فقط قصد داریم تبعیضها را از بین ببریم». یعنی شهر را در دسترس بیشتر برای استفاده همه عموم چه توانمندان و چه ناتوانان حرکتی قرار دهیم. قانونی که امروز در لابه لای ساخت و سازهای کلان و نوسازی خانههای قدیمی به دست فراموشی سپرده شده و روز به روز معلولان را مغمومتر ميکند. به ویژه اگر قصد تحصیل یا اشتغال داشته باشند و آرزوی استقلال شخصی را در سر بپرورانند.