کوبانی یا عینالعرب تا به حال شجاعت و شهامت زناناش را اینطور سهمگین، انباشته و متمرکز لمس نکرده بود. نزدیک به پانصد زن، پیر و جوان، خانهدار و کارمند به یکباره با حمله داعش به کوبانی- شهری در استان حلب سوریه- خانه و کاشانه را یه یکباره ترک کردند، بندهای پوتینهای سربازی خود را سفت بستند، لباس پلنگی رزم به تن کردند و راهی جبهههای جنگ شدند؛ جنگ با ماشین کشتار تکفیریهایی که حتی بسیاری از مردان عراق و سوریه از آنها فراریاند و حتی واهمه دارند از اینکه از فاصلهای دور با آنها بجنگند. زنان کوبانی، همان پیشمرگههایی که تصاویرشان به وقت آمادگی برای رزم با داعش انسان را یاد فیلمهای جنگی که قهرمان داستانش زنی زیبارو و دلربا است میاندازد، به قلب دشمن زدند تا کاشانهشان را، کوبانی را از وجود وحشیهای تکفیری پاک کنند. اخبار حمله داعش به کوبانی زمانی سر زبانها افتاد و اهمیتی چند برابر پیدا کرد که جهان فهمید 500 زن کرد، در قالب گروهان زنان «پیشمرگه» به سرگردی یک «سرگرد» به نام بانو «ناهید احمد» برای مبارزه با داعش به منطقه جنگی اعزام شدهاند. زنان کرد سراسر زندگیشان در طول تاریخ رنگ و نقشی اسطورهای و افسانهای داشتهاست. در «DNA» شان عناصر شجاعت و شهامت رخنه کرده و این خصیصه تاریخی نسل به نسل از مادر کرد به دختر کرد منتقل شده است. این عنصر شهامت در زنان پیشمرگه کوبانی از کجا آمده؟ اصلا پیشمرگهها چه کسانی هستند؟
ارتشی آماده برای شهادت
کردهای سوریه میگویند پیشمرگه معنای روشنی دارد، نیاز نیست برای آن به کتاب معنای لغت مراجعه کرد و کتوب قطور تاریخی را ورق زد. پیشمرگه کسیاست که پیش از همه به سوی مرگ میرود تا دیگران که پشت سر او حرکت میکنند زنده بمانند. پیشمرگه جانش را میفروشد و به جای آن برای دیگری جان میخرد. پیشمرگه ارتشی برای شهادت است.
این معنایی سنتیاست که کردهای سوریه برای تعریف پیشمرگههایشان از آن استفاده میکنند. در فرهنگ ما ایرانیها هم پیشمرگه واژه ناملموسی نیست. زمان پادشاهان قدیم در این پادشاهان برای خود پیشمرگه داشتند. آنها باید قبل از اینکه شاه غذای خود را ميخورد آنرا میچشیدند تا ثابت شود غذای پادشاه زهری ندارد که موجب مرگش شود.
در تاریخ سیاسی کردستان، سازمانهای سیاسی مختلفی از جمله حزب دموکرات کردستان عراق و احزاب فعال دیگر، نیروهای مسلح خود را با نام «پیشمرگ» سازمان دادهاند. این نیروهای مسلح واحدی 500 نفره از زنان مبارز کرد هم دارند. این 500 زن وابسته به نیروهای پیشمرگ در چارچوب یگان ویژه شهر سلیمانیه عراق فعالیت میکنند و آموزشهای نظامی آنها در برگیرنده عبور از مناطق صعبالعبور، نفوذ به مواضع دشمن، کسب اطلاعات از نیروهای دشمن، نصب کمین و همچنین استفاده از انواع مختلف سلاحها نظیر خمپارهاندازها و رگبارها میشود.
ما برای زنان مبارزه میکنیم
سرگرد «ناهید احمد» فرمانده این نیروهای زن پیشمرگه است و جزئیاتی از فعالیتهای این زنان و نوع مبارزهشان با داعش را عنوان کرده است. او گفته که آنها آمادهاند تا در صورت نیاز به هر منطقهای اعزام شوند همانطور که هر از چندگاهی در درگیریها با نیروهای داعش مشارکت میکنند.احمد همچنین تاکید کرده که سن این زنان مبارز بین 18 تا 45 سال بوده و برخی از آنها متاهل هستند. یگان ویژه نیروهای زنان پیشمرگ در 11 نوامبر 1996 بنا به درخواست رهبران حزب اتحاد ملی کردستان تنها با حضور 16 نیروی زن تاسیس شد. برای ناهید به عنوان یک پیشمرگه جوان استفاده از اسلحه تنها چیزی نیست که نیاز به آموزش آن دارد. گردان زنان پیشمرگه در کنار حفاظت از سرزمین خود، مبارزه ویژه خود را نیز پیش میبرند. مبارزه با ذهنیات و روحیات عقب مانده موجود در جامعه یکی از اصلیترین اقدامات آنهاست. آنها در منطقهای که غالبا جرایم ناموسی امری عادی است، به زنانی که توسط خانوادهایشان مورد بدرفتاری و تهدید قرار میگیرند، پناه ميدهند.اگر توافق با خانوادههایشان ممکن نشود آنها را به پناهگاه ویژه زنان میبرند تا هم رازشان محفوظ بماند و هم از تلافیجویی مصون بمانند.ناهید توضیح میدهد:«مبارزه برای آزادی زنان بخشی از تلاش من است. این زنان از هیچ حقی برخوردار نیستند. نه خانه ای دارند و نه راه بازگشت. من معتقدم که چنین بی عدالتی با آنها که از سوی شوهران، پدران و برادرانشان روا داشته ميشود، یک نوع بی عدالتی از سوی تمام جامعه است.» زنان پیشمرگه همچنین به اغلب محرومان زن کمک ميکنند. گاهی وقتها با منابع خودشان. دراین مواقع آنها برای زنان مجردی که مثلا در یک دهکده در چند مایلی اردوگاه زندگی ميکنند، مقداری کالا ميبرند. ناهید میگوید: «ما به عنوان سرباز وظیفه مان حفظ سرزمینمان است. اما به عنوان پیشمرگه مامور حفظ مردم هم هستیم.»
اگر چه صلح در روستاهای کردستان عراق تثبیت شده است، اما شبح گذشته هر گز از ذهنش پاک نمی شود. ناهید در این باره میگوید: «ما نگرانیم که جنگ از هرسوی کردستان سر برسد. میدانید که تنش بین سنی و شیعی در سراسر عراق وجود دارد و دستهای پنهانی از کشورهای همسایه تلاش میکنند در امور داخلی عراق دخالت کنند. ما از این نگرانیم و ميترسیم. پیشمرگه بودن فقط در کلام نیست. ما همیشه از این میترسیم که وضع بدتر شود و جنگ داخلی در گیرد. ما آمادگی داریم تا برای حفظ و ارامش و امنیت تلاش کنیم و بجنگیم.»پیامی که ناهید میخواهد به نسل جدید زنان پیشمرگه برساند، آگاهی به حقوق و مسئولیت های آنها در سرزمینی است که به نظر او هنوز آیندهاش باید مشخص شود. ناهید رویایی دارد. «رویای من همیشه داشتن کشوری آزاد و مستقل است که مارا نجات دهد. به عنوان یک پیشمرگه من برا ی تبدیل شدن به یک دولت تلاش وتبلیغ ميکنم. من یک سرباز مدافع صلح هستم، دوست دارم پشت میز مذاکره بنشینم و راه حل هایی را از طریق دیپلماسی جستجو کنم. اما گر کسی آنرا به خطر اندازند، من از خودم دفاع خواهم کرد ودر راه صلح اگر نا گزیر باشم جانم را برای آن فدا ميکنم.»پیشمرگههای زن که چندی پیش در مقابل داعش جنگیدند به جهان نشان دادند که زنان تنها از آن جنبه به زندگی زنانه و عادی خود میپردازند که فوریتی برای نمایش قدرتهایشان وجود ندارد. آنها نشان دادند اگر فوریتی نظیر حمله دشمن خارجی پیش بیاید میتوانند شانه به شانه مردان، و حتی پیشاپیش آنها به میدان جنگ بروند. داستان زندگی یکی از پیشمرگههای زن را در صفحه بعد بخوانید.