گفتگو : رضا حسینمردی
تحریریه زندگی آنلاین : خانم دکتر آویسا طبیب در خانوادهای فرهنگی سال 1346 در مشهد متولد شد و تحصیلات متوسطه و دانشگاهی خود را تا پایان دوران تخصص کودکان در مشهد پشت سر گذاشت.
وی جهت ادامه تحصیل، سال 1376 از مشهد به تهران آمد و تحصیلات خود را در رشته فوق تخصص قلب کودکان در مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران ادامه داد و درنهایت سال 1379 از رشته فوق تخصصی قلب کودکان دانشآموخته شد.
دوره هجدهماهه مراقبتهای پس از جراحی قلب کودکان را در سالهای 1383 -1381 در فرانسه گذراند و در سال 1387 دوره دوماهه اکوکاردیوگرافی جنین را در آمریکا پشت سر گذاشت. اکنون دو دهه از آغاز فعالیتهای علمی و آموزشی وی در مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی میگذرد.
وی علت گرایش خود را برای تحصیل در رشته پزشکی، علاقه ذاتی به فیزیولوژی بدن انسان و موضوعات مرتبط با آن، همچنین وجود معلمان و خانوادهای که در این مسیر او را تشویق میکردند، میداند. او میگوید: شاید هم تا حدی علت گرایش من به رشته پزشکی، حرفه آبا و اجدادی خانواده پدریام باشد؛ پدربزرگ پدرم و پدر و عموی ایشان و تعدادی از نوادگان خانواده، طبیب (پزشک و دندانپزشک) بودند. پدر و مادرم هر دو کارمند دولت و مادرم فرهنگی بود. هر دو توجه ویژهای به تحصیل من و خواهرم داشتند و اصلیترین دغدغه پدر و مادرم تربیت و موفقیت در تحصیل من و خواهرم بود. خانواده مشوق اصلی ما برای ادامه تحصیل در عرصه پزشکی بودند، خواهرم به سمت رشته فیزیوتراپی گرایش پیدا کرد و اکنون نیز مشغول کار در مسیر موردعلاقه اصلی خود، هنر نقاشی است.
در دوران مدرسه معلمان بسیار خوبی داشتم که راهنما و مشوق من در کسب علم و دانش بودند و همچنین دوستان نابی داشتم که باهم بزرگ شدیم و درس خواندیم و وارد دانشگاه شدیم و این دوستیهای ناب و خالص همچنان پابرجاست
این مطالب مقدمهای بود از زبان این بانوی پرتلاش و موفق کشورمان در عرصه علم، دانش و خدمت به انسانها؛ در ادامه گفتگویی صمیمی از طرف مجله دنیای زنان ترتیب دادیم که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم.
بیشتربخوانید:
مخاطرات رادیولوژی و سونوگرافی در بارداری
خانم دکتر طبیب، لطفاً در خصوص مسیری که برای اعتلا و تکامل علمی و تخصصی طی کردید، بیشتر برای خوانندگان مجله دنیای زنان بفرمایید.
سال 1365 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه مشهد شدم و دوره پزشکی عمومی را در سال 1372 به اتمام رساندم. طی این دوران گرایش خاصی به حیطه بیماریهای کودکان داشتم. طبق برنامههای آموزشی دوران تخصص کودکان، در بخشهای مربوط به بیماریهای مختلف کودکان، برنامه آموزشی و گردش کاری داشتیم و در میان بخشهای مختلف من به مراقبتهای ویژه بیماریهای قلب کودکان علاقه و گرایش بیشتری داشتم.
تا سال 76 که دانشآموخته تخصص کودکان شدم هنوز دوره فوق تخصص مراقبتهای ویژه در کشور راهاندازی نشده بود. به همین خاطر با توجه به علاقهام در رشته فوق تخصص قلب کودکان ادامه مسیر تحصیل دادم. بدین ترتیب پس از موفقیت در آزمون مربوطه در سال 1376 وارد رشته فوق تخصصی قلب کودکان در بزرگترین و معتبرترین مرکز آموزشی قلب کشور یعنی مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران شدم و تا سال 1379 مشغول تحصیل در این رشته بودم.
پس از اتمام دوره فوق تخصصی تلاش کردم درزمینهٔ مراقبتهای ویژه قلبی دانشم را تکمیل کنم. بدین ترتیب در سال 1381 برای گذراندن دوره مراقبتهای ویژه بعد از جراحی قلب عازم فرانسه شدم و پس از اتمام دوره 18 ماهه به مرکز قلب و عروق شهید رجایی بازگشتم.
پس از بازگشت، بهعنوان پزشک مسئول آی سی یو جراحی قلب کودکان شروع بکار کردم و علاوه بر ارائه خدمات درمانی به بیماران، برنامه آموزشی مراقبتهای ویژه قلبی را برای دستیاران قلب کودکان آغاز کردم.
ازآنجاییکه تشخیص زودرس و درمان بهموقع بیماریهای مادرزادی قلب باعث نتایج بهتر درمانی و کاهش مرگومیر میشود، پس از مدتی فعالیت در آی سی یو، به فکر فراگیری اکوکاردیوگرافی جنین و تشخیص قبل از تولد بیماریهای مادرزادی قلب افتادم تا بهاینترتیب بتوانیم بااطلاع از وضعیت قلبی جنین، در صورت وجود بیماری، شرایط موردنیاز را در بدو تولد مهیا کرده و بهاینترتیب حداکثر شانس بهبودی را در اختیار نوزاد بیمار قرار دهیم.
با توجه به اینکه در آن زمان، این دانش هنوز در کشور تقریباً ناشناخته بود، در سال 1387 برای گذراندن یک دوره آموزشی دوماهه قلب جنین عازم آمریکا شدم.
پس از بازگشت و ادامه فعالیت در مرکز قلب شهید رجایی همچنان پزشک مسئول بخش مراقبتهای ویژه بودم و امر درمان بیماران و آموزش دستیاران در آن بخش به عهده من بود و همزمان انجام اکوکاردیوگرافی جنین و آموزش این دانش جدید به دستیاران را نیز بر عهده داشتم.
این شرایط کاری تا سال 1391 ادامه داشت و حقیقتاً این ایام از مهمترین و سنگینترین ایام کاری من بود. صبحها از ساعت 7 شروع بکار میکردم و برای پایان کارم ساعت مشخصی نبود و در اکثر روزها بیش از 12 ساعت در بیمارستان حضور داشتم.
خوشبختانه با پیوستن همکاران جوان و توانمند به مرکز قلب رجایی و تقسیمکارها و مسئولیتها، توانستم از سال 91 فعالیتهای علمی خودم را درزمینهٔ اکوکاردیوگرافی متمرکز کنم و دانش خودم را در این زمینه ارتقا بدهم. در حال حاضر حیطه تخصصی کارم انجام اکوکاردیوگرافی جنین و اکو از طریق مری در حین اعمال جراحی قلب و مداخلات قلبی و اکوی تشخیصی از روی قفسه سینه هست و ضمن ارائه خدمات درمانی به بیماران، آموزش این مهارتها را به دستیاران فوق تخصصی نیز به عهدهدارم.
بیشتر بخوانید:
تعیین جنسیت جنین قبل از سونوگرافی
علائمی که نشان می دهد دوقلو باردارید!
در مورد دورهای که در فرانسه گذراندید بیشتر بگویید. کدام مرکز بودید و چگونه گذشت؟
در پائیز 1379 در آغاز شروع به کارم در مرکز قلب رجایی، ریاست مرکز جناب آقای دکتر نوحی که همیشه ایدههای خوبی برای توسعه دانش و راهاندازی رشتههای جدید داشتند، به من پیشنهاد دادند که در رشته مراقبتهای ویژه قلب ادامه تحصیل بدهم.
من از طرف بیمارستان برای گذراندن این دوره به دفتر فرهنگی سفارت فرانسه معرفی شدم. بعد از گذراندن دوره فشرده یکساله یادگیری زبان فرانسه در سال 2002(1381) به همراه یک گروه از پزشکان متخصص ایرانی جهت گذراندن دورههای تکمیلی مختلف، عازم شهرهای مختلف فرانسه شدیم.
من دوره مراقبتهای ویژه بعد از جراحی قلب را در بیمارستان Marie Lannelongue که مرکز فوق تخصصی بیماریهای قلب و ریه و پیوند قلب و ریه در حومه پاریس بود، گذراندم. بدین ترتیب قرارداد کاری 6 ماهه با بیمارستان منعقد کردم. در این مدت من در پانسیون بیمارستان زندگی میکردم؛ احساس بیگانگی با اطرافیان و محیط زندگی و دلتنگی برای خانواده و کشورم درطی این 18 ماه هرلحظه با من بود ولی شوق بازگشت و اجرا نمودن آموزشها و تجربههایی که در این دوره آموخته بودم به من انگیزه و انرژی میداد. علیرغم پیشنهاد ادامه حضور در آن مرکز، من دوست داشتم به ایران برگردم و به مردم کشور خودم خدمت کنم. میخواستم مقولهای در رشته قلب کودکان که تا آن زمان در ایران روی آن کار نشده بود را در کشور راهاندازی کنم. گرچه مطالب علمی مربوطه در کتابهای مرجع وجود داشت ولی تا آن زمان، متخصصی که تجربه عملی کار در بخشهای مراقبت ویژه جراحی قلب کودکان در خارج از کشور را داشته باشد، در ایران نداشتیم، تا بتواند تجربههای عملی مراکز پیشرفته را به دانشجویان انتقال دهد.
چگونه این دانش را به همکاران و دانشجویان در بیمارستان قلب رجایی انتقال دادید؟
با حمایتهای ریاست مرکز قلب رجایی و گروه قلب کودکان بیمارستان پس از بازگشت بهعنوان رئیس آی سی یو جراحی قلب کودکان شروع به کار کردم و بلافاصله برنامههای آموزشی برای دستیاران و پرستاران بخش را شروع کردم که با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.
نتیجه این آموزشها، تأثیر چشمگیر در کیفیت مراقبتهای ویژه بعد از عمل بود، طول مدت اقامت بیماران در آی سی یو و میزان بروز عفونتهای پس از عمل با اجرای پروتکلهای جدید، رو به کاهش گذاشت و بهاینترتیب توانستیم با ترخیص سریعتر بیماران از آی سی یو، تعداد عملهای جراحی را افزایش بدهیم و مدت انتظار بیماران در لیست انتظار عمل را کوتاهتر کنیم.
به لطف خداوند و همت همکاران جدیدی که بهتدریج وارد این رشته شدند، سیر پیشرونده ارتقاء عملکرد در آی سی یوها ادامه یافته و در حال حاضر خدمات ارائهشده در آی سی یوهای جراحی قلب کودکان مرکز رجایی در سطح مراکز پیشرفته دنیا هست و نوزادان نارس با وزن کمتر از 2 کیلوگرم که مبتلابه بیماریهای مهم قلبی هستند و تحت جراحیهای قلب باز قرار گرفتهاند با موفقیت در این بخشها تحت مراقبت ویژه قرار گرفته و با حال عمومی خوب به آغوش مادر خود برمیگردند.
در مورد اکوی قلب جنین و راهاندازی آن در کشور بیشتر توضیح دهید، تأثیر آن در بیماریهای مادرزادی قلب چیست؟
خوشبختانه با اجرای برنامههای آموزشی برای پزشکان و اطلاعرسانیهای انجامشده از طریق رسانههای مختلف برای عموم جامعه در 10 سال گذشته، در حال حاضر دانش قلب جنین و اکوی جنین به موضوعی کاملاً شناختهشده در کشور تبدیلشده و اکثر خانمهای باردار همانند سونوگرافی با این مقوله نیز آشنا شدهاند. اکثر همکاران فوق تخصص قلب کودکان نیز به ارائه این خدمت مسلط هستند و در حال حاضر در اکثر شهرهای کشور و کلیه مراکز استانها امکان انجام اکوکاردیوگرافی جنین وجود دارد.
در مورد اینکه تأثیر فتال اکو در بیماریهای مادرزادی قلب چیست، باید گفت که این روش عمدتاً جنبه تشخیصی دارد و کاربردهای درمانی آن در دوره جنینی بسیار محدود است.
اکثر بیماریهای مهم قلبی را میتوان در دوران جنینی با فتال اکو تشخیص داد ولی بیماریهای خفیف قلبی، ممکن است در دوره جنینی به علت کوچکی قلب، قابلمشاهده و تشخیص نباشند. بهوسیله اکوی قلب جنین در دوران بارداری، ما میتوانیم در صورت وجود بیماری مهم و جدی آن را تشخیص دهیم و تصمیمگیری و اقدامات لازم بر اساس آن را برنامهریزی کنیم.
در صورت تشخیص بیماری قلبی چهکاری میتوان برای جنین کرد؟ آیا میتوان بیماری را در دوره جنینی درمان نمود؟
اقدامات ما در دوره جنینی، اغلب جنبه تشخیصی دارد و اجرای برنامههای درمانی عمدتاً به بعد از تولد نوزاد موکول میشود. اغلب بیماریهای مهم ساختمان قلب نیازی به مداخله درمانی در دوران جنینی ندارند ولی بیماریهای خاصی در قلب وجود دارند که میتوانند باعث اختلال در رشد قلب و عملکرد عضله آن در دوران جنینی بشوند که با مرگومیر و عوارض بالا در دوره جنینی و پس از تولد همراه میباشند، شایعترین این بیماریها تنگی شدید دریچه آئورت و دریچه شریان ریوی است. در حال حاضر امکان رفع نسبی این تنگیها در دوران جنینی در مرکز تحقیقات بیماریهای مادر و جنین دانشگاه علوم پزشکی شیراز مهیا شده و جنینهایی که نیاز به مداخله قلبی دارند از سراسر کشور به این مرکز معرفی میشوند. در این روش بهوسیله کاتترهای مخصوص از روی سطح شکم مادر وارد رحم و سپس از روی قفسه سینه جنین وارد قلب میشوند و با استفاده از بالون مخصوص، تنگی دریچه بهطور نسبی رفع میشود تا جریان خون در حفرات قلب افزایشیافته و رشد بهتر حفرات قلب در دوره جنینی صورت گیرد.
البته اغلب این جنینهای بیمار بعد از تولد نیازمند مداخلات بعدی هستند. ولی انجام این اقدامات مداخلهای اولیه و ضروری در دوران جنینی با تکنیکهای فوق تخصصی و دقیق، برای ادامه حیات جنین و تکامل بهتر قلب او بسیار کمککننده است.
یکی دیگر از کاربردهای اکوکاردیوگرافی جنین بررسی و تشخیص اختلالات ضربان قلب جنین و پیگیری نتایج درمان است؛ جنینهایی که دچار نامنظمی ضربان قلب میشوند، برای انجام اکو ارجاع میشوند، بعد از تشخیص نوع و شدت نامنظمی درصورتیکه نیاز به درمان باشد دارو به مادر تجویز میشود تا از طریق جفت به جنین رسیده و نامنظمی را کنترل کامل یا نسبی نماید. البته لازم به ذکر هست که در اغلب موارد نامنظمیهای ضربان قلب جنین نیاز به درمان ندارند و نامنظمی ضربان خوشخیم بوده و عارضهای ایجاد نمیکند و خودبهخود رفع میشود.
درمجموع بررسی قلب جنین که از روی شکم مادر باردار انجام میشود برای بررسی ساختمانهای اساسی قلب و تشخیص بیماریهای جدی قلبی است. ما هنگام اکوی قلب جنین به دنبال بیماریهای خفیف قلبی نمیگردیم بلکه به دنبال تشخیص بیماریهایی هستیم که نیاز به اقدامات اورژانس در بدو تولد و یا ختم بارداری دارند.
وجود سوراخ در دیواره بین دو بطن که از شایعترین ضایعات قلب محسوب میشود اگر اندازه آن متوسط تا بزرگ باشد، قابلتشخیص است ولی سوراخهای کوچک را اغلب نمیتوان از طریق اکوی جنینی تشخیص داد.
چه افرادی در معرض خطر تولد نوزادان مبتلابه بیماری قلبی هستند؟
همانطور که قبلاً اشاره کردم تقریباً 1درصد نوزادان زنده متولدشده، مبتلابه بیماری مادرزادی قلبی هستند که البته بیماری میتواند خفیف یا مهم باشد. وقوع بیماری در خانوادههایی که عوامل خطر برای ابتلا به بیماری مادرزادی قلب را دارند، شایعتر است ولی در خانوادههایی که هیچ عامل خطری برای بروز ناهنجاری در قلب جنین وجود ندارد نیزممکن است این بیماری رخ دهد.
در رأس گروههای پرخطر خانوادههایی هستند که سابقه ابتلای فرزند قبلی داشتهاند یا در بستگان نزدیک، تولد نوزادی با مشکل قلبی رخداده است و یا اینکه خود مادر و یا پدر مبتلابه بیماری مادرزادی قلب باشند. این گروهها باید حتماً برای اکوی قلب جنین در زمان مناسب مراجعه کنند.
آیا ابتلا مادران باردار به بیماریهای زمینهای روی بروز بیماری قلبی در جنین تأثیری دارد؟
بله، برخی بیماریهای زمینهای مادر و داروهایی که مصرف میکند میتواند منجر به افزایش شانس بروز بیماریهای مادرزادی قلب بشود. در رأس این بیماریها میتوان دیابت را نام برد. شیوع بیماریهای مادرزادی قلب در جنینهای مادران دیابتی 7 تا 8 برابر مادرانی است که دیابت ندارند. ما برای اکوی قلب این جنینها برنامهریزی دقیقی داریم هم برای بررسی ساختمان قلب در 18 هفتگی و هم در طول حاملگی تا پایان آن برای بررسی ضخامت عضله قلب، چون اگر کنترل قند خون مادر بهخوبی انجام نشود، عضله قلب جنین دچار مشکل خواهد شد و ضخامت بیشازحد طبیعی پیدا خواهد کرد.
مادرانی که مبتلابه بیماریهای سیستم ایمنی هستند مثل لوپوس هم جزء آن دسته افرادی به شمار میروند که اکوی قلب جنین آنان باید جدی گرفته شود چون به دلیل وجود آنتیبادیهای خاصی در خون برخی از این مادران، ممکن است اختلالاتی در ضربان قلب جنین ایجاد شود. بنابراین لازم است این مادران از هفته 16-17 حاملگی تا هفته 28 تحت نظر بوده و توسط اکوکاردیوگرافیهای دورهای، عملکرد سیستم هدایتی قلب جنین بررسی شود.
مادرانی که بیماریهای عصبی دارند و داروهای اعصاب و ضد تشنج مصرف میکنند و مادرانی که در سونوگرافی که برایشان انجام میشود هرگونه ضایعهای غیر قلبی در جنین مشاهدهشده باشد، مثلاً مایعی که اطراف جنین را فراگرفته یعنی مایع آمنیوتیک بیشتر یا کمتر از حد معمول شده باشد و یا جنین دچار ورم شده و داخل شکمش آب جمع شده باشد و یا دچار شکاف کام باشد و یا مشکلات کلیوی، گوارشی یا مغزی و ... داشته باشد، این موارد باید حتماً جهت انجام اکوکاردیوگرافی جنین به فوق تخصص قلب کودکان ارجاع شوند چون این مشکلات میتوانند با بیماریهای قلبی همراه باشند.
آیا ازدواج در سنین بالا و بارداری در این سنین خطرآفرین است؟
هر چه سن مادر بالاتر باشد سن تخمکها بیشتر و پیرتر هستند. طبیعی است که وقتی سن ازدواج و حاملگی بالا باشد به خاطر وجود تخمکهای مسنتر برای لقاح احتمال وجود اختلالات مختلف در جنین بیشتر میشود. تخمکهای بهتر و با قابلیتهای بالاتر و جوانتر در سنین جوانی طی سیکل قاعدگی ماهانه از بدن خارجشده و از چرخه لقاح حذف میشوند بنابراین ناهنجاریهای مختلف جنین با افزایش سن مادر شانس وقوع بیشتری خواهند داشت.
از طرفی وقتی سن ازدواج بالا میرود احتمال ناباروری هم بیشتر میشود و بنابراین استفاده از دارودرمانی یا روشهای کمکی حاملگی (IVF) در سن بالا کاربرد بیشتری داشته و در این روشهای باروری احتمال بروز ناهنجاریهای قلبی افزایش مییابد. اگر امکان ازدواج و بارداری در سنین کمتر از 35 سالگی وجود داشته باشد، قاعدتاً شاهد تولد نوزادان سالمتری خواهیم بود.
نقش یک متخصص زنان در کنار تخصص شما چیست؟
خانمها برای اینکه فرزند سالمی داشته باشند باید دچار بارداری ناخواسته نشوند بلکه با یک بارداری از پیش تصمیمگیری شده، طبق برنامهریزی و آگاهانه اقدام کنند. حتماً قبل از بارداری با متخصص زنان خود مشورت کنند و آزمایشها و چکاپهای لازم را انجام دهند. همکاران متخصص زنان در صورت لزوم در زمان بارداری، آنان را برای بررسیهای بیشتر به ما ارجاع خواهند داد. مادران باردار اگر دیابت یا فشارخون دارند باید قبل از بارداری بهدقت بیماری را کنترل کنند. اگر بیماریهای روماتیسمی و التهابی دارند (مثل لوپوس) باید حتماً قبل از بارداری بیماری تحت کنترل دقیق قرار گیرد اگر کمخونی و یا هر عفونتی دارند باید قبل از بارداری برطرف شود. نکته مهم مصرف قرص اسیدفولیک است که جزو خانواده ویتامینهای گروه B است که باید با دستور پزشک متخصص زنان از 3 ماه قبل از بارداری مصرف آن شروع شود. ثابتشده که کمبود اسیدفولیک در بروز بیماریهای مادرزادی در جنین نقش دارد.
چه زمانی از کارهای خودتان راضی و خوشحال میشوید؟
درواقع هرزمانی که قلب جنین یا کودکی را بررسی میکنم و از صحت و سلامت آن به والدین اطلاع میدهم و آنان را از نگرانی رها میکنم، بسیار خوشحال میشوم.
در مواردی که اقدامات درمانی پیچیدهای را با کمک یک گروه تخصصی با موفقیت برای بیماری انجام میدهیم و یا با یک همکاری تیمی ضایعه قلبی را بدون نیاز به جراحی قلب بازو از طریق اقدامات داخل قلبی (اینترونشن) برطرف میکنیم، بهعنوان فردی از یک گروه موفق شادی وصفنشدنی را در وجودم حس میکنم.
دیدن کودکانی که بعد از درمان بیماریهای سخت و پیچیده، با حال عمومی خوب برای چکاپ و معاینات بعدی، بهصورت دورهای مراجعه میکنند برایم بسیار خوشحالکننده است. دیدن نوزاد بیماری که به یک نوجوان برومند تبدیلشده و با عشق و امید، به زندگی طبیعی مشغول هست، برایم بسیار زیبا و انرژیبخش هست.
بااینهمه مشغله فرصت تفریح و همراهی با خانوادهدارید؟
متأسفانه با مشغله و مسئولیت فعلی نمیتوانم آنطور که میخواهم برای خودم و خانواده وقت بگذارم. ولی امیدوارم در آینده با مدیریت بهتر برنامه کاریام، بتونم وقتهای آزادتری برای خودم و خانواده ایجاد کنم.
در مورد برنامه جاری زندگی مسئولیتهای اداره منزل بین من و همسرم تقسیمشده است. طبیعی است که وقتی به منزل میرسیم هر دو خستهایم و در این فرصت کوتاه هر دو به همدیگر برای انجام امور منزل کمک میکنیم.
در مورد مناسبتها مثل تولد سالگرد ازدواج و اعیاد، مقید به برگزاری جشنهای بزرگ و ردوبدل کردن هدیه نیستیم، اما مناسبتها را هرگز فراموش نمیکنیم وسعی میکنیم با برگزاری دورهمیهای کوچک و صمیمی خاطرههای شیرین را همیشه زنده نگهداریم.
در مورد همسرتان هم بفرمایید.
همسرم پزشک هستند. ایشان نیز درگذشته در مرکز رجایی مشغول بکار بودهاند. خوشبختانه ایشان درک بسیار خوبی از شرایط کاری من و مسئولیتهای آن دارند. البته همسرم نیز بهشدت درگیر امور کاری و مسئولیتی خودشان هستند؛ و من هم متقابلاً شرایط ایشان را درک میکنم.
زمانهایی که حضور من در منزل کمرنگ است و یا مشغله کاری دارم همراهی بسیار خوبی با من دارند. ایشان همیشه مشوق من در مسیر پیشرفت بودهاند و درواقع همسرم یکی از عوامل موفقیت و پیشرفت من در سالهای بعد از ازدواجم بودهاند.
امروز مهمترین آرزو یا عامل شادی شما در زندگی حرفهای چیست؟
علاقه و اولویت اصلی من همیشه آموزش پزشکی بوده و در حال حاضر هم چیزی که من را خیلی خوشحال میکند این هست که دانشآموختگان و فراگیران مرکز ما که پس از پایان دوران آموزشی وارد جامعه میشوند بتوانند با دانش و مهارت کافی به بیماران ارائه خدمت کنند. وقتی نتیجه تلاش و ممارست 30 ساله خودم را در دانشآموختگی و توانمندی پزشکانی میبینم که افراد برجستهی علمی کشور هستند و خدمات مهم و باکیفیت و نتیجه عالی به بیماران ارائه میکنند، بسیار خوشحال میشوم و احساس رضایت دارم و حس میکنم به آرزویم رسیدهام.
در پایان این گفتگو لطفاً بفرمایید، بیشتر مدیون چه کسانی در طول زندگی هستید؟
مدیون پدر و مادرم بابت همه راهنماییها، حمایتها و تشویقهای ایشان.
مدیون معلمهای خوبی که از ابتدای دوران تحصیل با شیوههای جذاب آموزشی من را به تحصیل علاقهمند کردند.
مدیون استادانی که به من آموختند و من را در انتخاب راه صحیح راهنمایی و حمایت کردند.
مدیون همسرم که با همه دشواریهای کاری، همیشه حامی و مشوق من بودهاند.