دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مریم، مهم ترین بانوی قرآن و تنها بانویی است که با نام کوچک در این کتاب الهی یاد شده است.
او تنها زنی است که ثبت عنوان یک سوره کامل قرآن به نام خود را در افتخارات خویش دارد. و از همه بالاتر او زنی است که در قرآن به عنوان اسوه زنان عالم معرفی شده است.
افتخارات او به این جا ختم نمیشود. مریم به عنوان زن برگزیده از میان زنان عالم، مخاطب فرشتگان الهی، دریافت کننده هدایا و غذاهای آسمانی، و... در قرآن مورد تمجید قرار گرفته است.
این فضایل باعث شده است تا هیچ انسان مونثی فکر رقابت با وی را در سر نپروراند.
داستان زندگی مریم در سورههای آل عمران و سوره مریم ذکر شده است. البته اشارات دیگری در سایر سورهها نیز به او شده است اما اکثرا این آیات درباره عیسی (ع) است و نام مریم به تبع آسم فرزندش ذکر شده است.
پیش از این (در هنگام معرفی حنه)، به ماجرای تولد مریم و عهد و نذری که حنه، مادر مریم، با خدا بسته بود اشاره نمودیم.
در سوره آل عمران آمده است که حنه، سالها در آتش عشق فرزند میسوخت و در این مدت بارها از خداوند فرزندی را طلب کرده بود تا نشاط بخش خانه ساکت و روشنگر اجاق خاموششان باشد.
در یکی از نوبتها پس از عجز ولابه به درگاه خدا، نذر کرد که اگر خدا به وی فرزندی عطا کند، او را در راه خدا آزاد بگذارد تا در خدمت معبد یهودیان باشد.
هنگامی که نوزاد خود را دختر یافت، از وفای به نذر خویش چشم نپوشید و از اوان نوجوانی، مریم را برای خدمت به معبد به نزد بزرگان قوم یهود در هیکل سلیمان آورد.
بزرگان یهود، پس از اما واگرهایی که برای پذیرش یک دختر به عنوان خادم معبد به راه انداختند سرانجام به حضور مریم در معبد رضایت دادند.
اما لازم بود شخصی عهده دار آمور او باشد. آنها برای انتخاب سرپرست مریم بین خود قرعه انداختند و قرعه به نام زکریا، شوهر خاله مریم، افتاد و از آن پس دختر حنه در کنار خدمت به معبد از فیوضات پیامبر خدا زکریا بهره مند گردید.
زکریا نیز که نشانههای بزرگی و نورانیت را درپیشانی فرزند خواهر زن خویش میدید از سرپرستی این نوجوان بسیار شادمان بود.
گاه گاه از وی سرکشی مینمود واحوال او را جویا میشد. در ظاهر چنین مینمود که او برای احوالجویی و رفع مشکلات این دختر به وی سر میزند اما واقع مطلب آن بود که زکریا از حالات معنوی مریم در شگفت بود و برای بهره بری معنوی به نزد وی میرفت.
براساس نقل قرآن، هر بار که به سراغ او میرفت غذا و میوه جات تازه و مرغوب به نزد او حاضر میدید.
میوههایی که در آن فصل و آن منطقه نایاب بود و چون از مریم سوال میکرد که این غذاها از کجا به تو میرسد مریم پاسخ میداد:
«این از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مىدهد» (آل عمران، 37)
این جا بود که زکریا، که از نداشتن فرزند و ترس از دست بری عموزادگانش در ارث ومیراث خود بیمناک بود، آرزو کرد که ای کاش فرزندی به نورانیت و پاکی و عظمت مریم در خانه داشت.
لذا دست به دعا برد و از خدا نسلی پاک آرزو نمود. (آل عمران، 38) دعای زکریا پذیرفته شد و خداوند فرزندی به نام یحیی به وی عطا کرد. یحیی که خود نیز از پیامبران الهی بود نقش مهمی در نهضت الهی عیسی (ع) بازی کرد که در جای خود باید به آن پرداخت.
به فرموده قرآن، مریم مخاطب فرشتگان الهی بود و پیامهای معنوی خاصی را در یافت مینمود. مهم ترین دیرافتهای ملکوتی وی از فرشتگان الهی دو نشان افتخاری بود که به وی عطا شد.
اولین تاج افتخار ارتقاء وی به مقام سروری زنان عالم بود. در قرآن، این قضیه این گونه بیان شده است:
«و [یاد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم، خداوند تو را برگزیده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است» (آل عمران، 42)
اعطای این مقام چیزی از وظایف عبادی مریم نکاست. خداوند از طریق فرشتگان خویش به وی امر کرد که پیوسته ملازم نماز و عبادت خدا باش، در مقابل عظمت الهی سر سجود پایین آور و همراه با رکوع کنندگان رکوع نما و ملازم نماز و عبادت خدا باش (آل عمران، 43)
دومین بشارتی که به مریم داده شد، بشارت فرزندی بود که سخن خدا، آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربان درگاه الهی خواهد بود.
کودکی که در گاهواره با مردمان سخن خواهد گفت، آنها را به راه خدا خواهد خواند و انسان شایسته ای خواهد بود. مریم که هنوز ازدواج نکرده بود و دست هیچ مردی به وی نرسیده بود با تعجب پرسید:
«پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟»
پاسخ شنید: «چنین است [كار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مىآفریند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مىگوید: «باش»؛ پس مىباشد (آل عمران، 47)
زکریا نیز شبیه همین سوال را پیش تر پرسیده بود. او نیز هنگام دریافت بشارت تولد یحیی، شگفت زده پرسید: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود؟ در حالى كه پیرىِ من بالا گرفته است و زنم «نازا» است»
فرشتگان در پاسخ وی گفتند: «كار پروردگار چنین است. خدا هر چه بخواهد مىكند» (مریم،9)
تفاوت اندکی میان دو جمله «خدا هرچه بخواهد میکند» و «خدا هر چه بخواهد خلق می¬کند» وجود دارد.
این تفاوت به ظاهر کوچک در پاسخ سوال پیرمردی کهنسال و دوشیزه ای جوان، اوج ادب قرآنی هنگام اشاره به آمور خاص را نشان می¬دهد.
ادامه داستان مریم و ماجرای تولد عیسی (ع) در آیات 16 تا 33 سوره مریم به زیبایی بیان شده است. این ماجرا از زمانی آغاز میشود که مریم از اطرافیان خود دوری گزیده وبه مکانی در حومه شرقی شهر رفته بود.
آن جا بود که فرشته الهی به شکل بشری خوش اندام در مقابل وی تمثل یافت. مریم، وحشت زده گفت: «اگر خدا ترس هستی (نزدیک من نیا) که من از تو به خدای بخشنده خود پناه برده ام»(مریم،18)
فرستاده الهی به وی گفت: (نترس) من فقط فرستاده پروردگار توام، و به سوی تو آمدهام تا به تو پسرى پاكیزه ببخشم.» (مریم، 19)
مریم ناباورانه گفت: «چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسیده و بدكار نبودهام؟» (مریم،20)
پاسخ شنید: «خدای تو چنین گفته است كه این (گونه) کارها بر من آسان است. تا او (عیسی) را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم.» (21)
این جا بود که مریم علائم وضع حمل را در بدن خویش مشاهده کرد. پس از ترس مردم و زبان تند آنها و چشمان پر قضاوتشان به مكان دورافتادهاى پناه جست. (22)
شدت درد رفته رفته زیاد شد تا حدی که او را به سوى تنه درخت خرمایى كشانید. او که هم درد زایمان را تحمل میکرد و هم از دهشت حرف مردم و قضاوت ایشان در هراس بود، همراه با ناله، پیش خود زمزمه کرد: «اى كاش، پیش از این مرده بودم و یكسره فراموش شده بودم.» (مریم،33)
رفته رفته درد شدید شد و اندکی بعد چشمان او به جمال زیبای نوزادش روشن شد. انبوهی از درد کاسته شد و انبوهی بیشتر از اضطراب و نگرانی برجان او نشست.
«حرف مردم» چه میشود؟ طبیعی است، دختری پاک نهاد چون مریم، بیش از هر چیز، نگران قضاوت مردم نسبت به عصمت و پاکدامنی خود باشد.
در این هنگام، چشمه رحمت الهی جوشید و تقدیر بر آن شد تا دعای مریم به استحابت برسد و نگرانیهای او رفع شود. نخستین نشانه وضعیت جدید، جوشش آب تازه از زیر پای مریم بود و ندایی که در گوش مریم طنین افکن شد:
«ای مریم، غم مدار، پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است. پس تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] آن را تکان بده، تا بر تو خرماى تازه فرو ریزد.» (مریم، 25)
درد بدن رو به کاستی نهاد، اما اضطراب و دهشت دختر داستان هنوز تمام نشده بود. ندای دیگری در گوش جان او وزید و با خود طمأنینه و آرامشی بر جان مریم برقرار کرد: «ای مریم، اگر با مردم مواجه شدی در مقابل سخنان طعنه آمیز ایشان سکوت اختیار کن و به آنها بفهمان که روزه سکوت گرفته ای!»(مریم، 26) ما خود پاسخ مردم را خواهیم داد.
آرامش بر مریم مستولی شد، گامهای لرزانش استقامت یافت و در حالی که طفل نوزاد خود را در آغوش داشت وارد شهر شد.
همشهریان و اهل محل که وی را میشناختند با دیدن نوزادی در آغوش مریم، زبان به شماتت و استهزاء و توبیخ وتوهین گشودند:
ای دختر هارون، تو کاری بسیار شنیع انجام دادهای! از تو، تو یی که در خاندان عمران، راهب بزرگ یهود به دنیا آمدهای، از تو، توئی که مادرت به عبادت شهره است، انتظار نداشتیم! از تو که خادم عبادتگاه ما بودی جز پاکی توقعی نداشتیم! تو چگونه راضی شدی که دامن عصمت خویش آلوده سازی (مریم،28)
مریم که از قبل برای پاسخ دهی آموزشهای لازم را دیده بود، مردم را با اشاره به فرزند خود حوالت داد.
انگار با زبان بی زبانی میگوید: من که از پس تهمتها و سخنان ناروای شما بر نمیآیم بیایید از خود این طفل بپرسید، او به پاکی من شهادت خواهد داد. تعجب مردم هر لحظه زیاد تر میشد.
در این هنگام، طفل نوزاد لب به سخن گشود وبا گویش خود یکی از بزرگترین معجزات الهی در طول تاریخ را رقم زد:
«منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است. و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است. و مرا به نیکوکاری به مادرم سفارش نمود. او مرا زورگو و نافرمان قرار نداده است» (مریم، 32)
موضع مردم به نفع مریم تغییر کرد. در یک لحظه، دختری که تا چند دقیقه پیش در مظان اتهام بی عفتی قرار داشت تبدیل به یک قدیسه شد و خداوند این چنین تائیدات خویش را به مریم نشان داد.
داستان مریم در این جا به اتمام میرسد اما تمجیدات الهی از این بانوی بزرگ به این جا ختم نمیشود.
در جای دیگری از قرآن، خداوند از مریم و فرزندش به عنوان دو نشانه الهی برای مردم جهان یاد میکند (انبیاء، 91) واز این بالاتر، در سوره تحریم، از مریم به عنوان اسوهای برای مومنین یاد میکند:
و مریم دختِ عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت، در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصدیق كرد و از فرمانبرداران بود (تحریم، 12)
از نکات قابل توجه در مورد مریم آن است که، رسیدن به مقام برترین بانوی عالم نه تنها از تکالیف مریم نکاست بلکه منتهی به نزول دستور الهی به تشدید عبادات وشرکت در مراسم عبادت جمعی در معبد شد.
«اى مریم، فرمانبرِ پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوعكنندگان ركوع نما. (آل عمران،43)
مبحث دیگری که با موضوع مریم در قرآن مطرح است اعتقاد برخی از مسیحیان به الوهیت مریم وپرستش وی است.
قرآن مسیحیان را به دلیل آنچه اعتقاد به الوهیت عیسی و مادرش میخواند توبیخ نموده است و ضمن تاکید بر صداقت و پاکی مریم (ع)، بر جنبه انسانی و زندگی عادی بشری او وفرزندش تاکید مینماید. (مائده، 75) از توبیخ مذکور چنین بر میآید که قبایل مسیحی معاصر نزول قرآن علاوه بر خداوند تعالی برای عیسی (ع) و مادرش نیز مقام خدایی قایل بودند و به سه گانه خدای پدر، خدای پسر (عیسی) و مریم باور داشتند.
این در حالی است که در حال حاضر مسیحیان در تثلیث خود به جای مریم روح القدس را به عنوان ضلع پرستش خود قرار دادهاند.
قرآن درباره ادامه زندگی مریم (ع) توضیحی نداده است اما در عهد جدید (کتاب مقدس مسیحیان) اشاراتی به حضور مریم در زمان نبوت عیسی (ع) و نیز در مراسم تصلیب او و حضور بر سر قبر او شده است.
قرآن مجید قتل عیسی (ع) و تصلیب او را بر نمیتابد و معتقد است فرد دیگری که شبیه عیسی (ع) بود اشتباهاً به جای وی به صلیب بسته شد و خداوند عیسی (ع) را به آسمانها بالا برد. (نساء، 157)
در منابع روایی اسلامی به زوایای دیگری از زندگی مریم اشاره شده است. مهم ترین موضوعی که در متون روایی اسلامی در مورد مریم (ع) به چشم میخورد مربوط به جایگاه معنوی او در مقایسه با حضرت فاطمه (س) میباشد.
بر اساس روایات مذکور، مریم (ع) سرور زنان دوران خود بود. اما فاطمه (س) سرور همه زنان عالم از ابتدا تا انتها، در دنیا و در آخرت میباشد.
در روایات دیگری، مریم یکی از چهار زن برتر عالم (در کنار آسیه همسر فرعون، خدیجه همسر پیامبر اسلام و فاطمه دختر آن حضرت) شمرده شده است.