دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
پیامبر اکرم (ص) در طول زندگی خود همسران متعددی را به عقد درآورد.
در دوران حاضر که روند تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به سمت استقلال اقتصادی، ارتقاء حقوق و افزایش نقش زنان در جامعه پیش میرود چنین پدیدهای موردایراد و انتقاد قرار دارد.
بسیاری از زنان عصر ما استقلال اقتصادی و مشارکت در تأمین مخارج خانواده، شرکت در حرکتهای اجتماعی و سیاسی و حتی نظامی و انتظامی، ابراز نظر و اظهار وجود را بر گوشهنشینی در خانه ترجیح میدهند و حتی آنها که هنوز نقش مادری و تربیت فرزند و پشتیبانی همسر را مهمترین نقش یک زن میپندارند آن را به معنی غفلت از نقش اجتماعی خود در بیرون از خانه نمیدانند بنابراین طبیعی است که تعدد زوجات و سایر شئون زندگی قبیلگی که سبک رایج زندگی عصر نزول قرآن بود را برنتابند و چرایی رفتار شخصیتهای آن دوران بهویژه شخصی همچون پیامبر اسلام که مؤسس دین رحمت، منادی آزادی بشر و مبلغ حقوق و آزادی انسانها بود را جویا شوند.
برای پاسخ به این سؤال و نیز برای تبیین عنوان این سلسله مباحث (زن وزنان در قرآن) اشاره به چند نکته لازم است.
هم این نکات عبارتند از:
یک: سبک زندگی مردم عصر نزول قرآن
دو: نخستین ازدواج پیامبر (چگونگی و چرایی)
سه: ازدواجهای بعدی پیامبر (چگونگی و چرایی)
چهار: جایگاه زنان پیامبر در قرآن (حقوق، تکالیف و ویژگیها)
در شماره حاضر به دو نکته نخست و در مقالههای بعدی به نکته سوم و چهارم خواهیم پرداخت.
یک: سبک زندگی مردم عصر نزول قرآن
زندگی مردم عصر نزول بر پایه نظام قبیلگی شکلگرفته بود. ارزشها و ضد ارزشهای زندگی انسانها همه در رابطه با مصالح قبیله تعریف میشد.
بنابراین روابط اقتصادی و سیاسی قبیله شکل زندگی اقتصادی و عملکرد اجتماعی افراد اعم از زن ومرد را تعیین میکرد در زندگی قبیلهای عصر نزول، نقش زنان در فرایند تولید، امورات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و استقلال آنان در اداره زندگی بسیار پایین بود.
بنابراین بسیار طبیعی مینمود که هر مرد عهدهدار امورات اقتصادی و معیشتی زنان متعدد (از مادر بیوه و خواهر در خانهمانده خود گرفته تا همسر، همسران و گاه خانواده بیسرپرست مانده افراد قبیله) باشد.
چنین وضعیتی در آن زمانه، امری کاملاً رایج، مقبول و هماهنگ با نظام اقتصادی و اوضاع اجتماعی جامعه بود.
به همین دلیل در هیچ کجای تاریخ زمان پیامبر ( تا آنجا که را قم این سطور اطلاع دارد) تعدد ازواج پیامبر مورد اعتراض یا اشکال اصحاب و مردم زمانه نشد و اصولاً سبک زندگی آن دوره بهجز این را برنمیتافت.
امنیت راهها و حتی درون شهرها و روستاها به یک زن اجازه نمیداد که مستقلاً در حیطه اقتصاد یا مسائل اجتماعی شرکت جوید.
معدود زنانی که در آن دوران به نام ونانی رسیدند مدیون حمایت همسر و قبیله خویش بودند.
حضور کمرنگ زن در امور اجتماعی – سیاسی باعث شد تا حضور زن در ادبیات و فرهنگ عربی نیز زیر تسلط نگاه مردانه قرار بگیرد و درنتیجه در تمام آداب و رسوم، قراردادهای اجتماعی، روابط اقتصادی و حتی شعر و شاعری و خطابه به زن بهعنوان نفر دوم نگاه شود.
ناتوانی جسمی زن باعث میشد تا از نیروی زنان در امور سخت جنگی و سفرهای بیابانی که در جامعه قبیلگی عربی از رایجترین مسائل بود استفاده نشود و بلکه برعکس، حضور ووجود ایشان مایه شکست و علت خاری قبایل دانسته میشد و این باعث میشد تا جایگاه زن به عنصری خار و فرومایه در دید عرب جاهلی تبدل شود.
محرومیت زن از اغلب حقوق اجتماعی، نگاه تحقیرآمیز به زن در روابط اجتماعی و در آثار ادبی، فروش زن و به ارث رسیدن او پس از مرگ همسر، زندهبهگور کردن دختران و دهها خصیصه منفی دیگر که همگی جایگاه زن را نشانه گرفته بود از مواردی بود که در زندگی مردم زمان نزول قرآن رایج بود.
بهتر است بدانیم که شبیه همین اوضاع، البته باکمی کاستی و بیشی، در سایر سرزمینهای آن دوران وجود داشت.
اوضاع زنان ایرانی، رومی و هندی که سه تمدن بزرگ در آن روزگار به شمار میآمدند اگرچه در نگاه کلی بهتر از وضع او در میان اعراب بود اما در پارهای از امور از وضع زن عرب هم پایینتر بود.
توضیح بیشتر دراینباره را بهوقت دیگری احاله میکنیم.
بدیهی است تغییر بنیانهای اقتصادی اجتماعی چنین جامعه سخت، زمانبر و نیازمند زمینهسازی فرهنگی و آموزش شهروندان است و نمیتوان انتظار داشت در یک دوره کوتاه چندساله همه آنها را اصلاح کرد.
خصوصاً اینکه اصولاً ورود پیامبر به مسائل اجتماعی در دوران حضور در مکه امکانپذیر نبود و تنها فرصت ورود به مسائل اجتماعی – سیاسی دوران حضور در مدینه بود که متأسفانه درگیریهای متعدد با قبایل مختلف این فرصت را به حداقل رسانید.
دو: ازدواج اول پیامبر
اولین ازدواج پیامبر در سن 25 سالگی آن حضرت اتفاق افتاد. چگونگی این اتفاق نکات زیبایی دارد که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.
اولین ازدواج پیامبر با بانوی ثروتمندی به نام خدیجه بنت خویلد صورت گرفت. بنا به نظر مشهور، سن خدیجه در زمان ازدواج با پیامبر 40 سال بود.
وی پیش از آن دو بار ازدواجکرده و از همسران قبلی خود فرزندانی در خانه داشت. پیشنهاد ابتدایی این ازدواج از سوی خدیجه مطرح شد.
او بود که از مدتها قبل محمد را زیر نظر داشت و مراقب رفتار و کردارش بود. مدتی بود محمد جوان بهعنوان کارگزار خدیجه عهدهدار مدیریت کاروان تجاری و مباشر مالی او در سفرها شده بود.
او برای فروش مالالتجاره سفرهایی به شام و نواحی دیگر انجام داد. پس از هر سفر خدیجه پس از گرفتن گزارش مالی سفر از مباشر خویش، از سایر کارگران و خدمه درباره رفتار مدیر کاروان سوالاتی مینمود.
خدمه کاروان چیزی جز اخلاق نیکو و امانتداری گزارش نمیکردند و همین پرسوجوها باعث شد تا اندکاندک بانوی ثروتمند مکه شیفته محمد شود.
این شیفتگی بهتدریج جای خود را به محبتی عمیق داد که سرتاسر قلب خدیجه را فراگرفته بود و وی را بر آن داشت تا درباره ازدواج با محمد با نزدیکان خود مشورت نماید و پس از کسب نظر مثبت آنها از طریق یکی از همین نزدیکان موضوع با محمد در میان گذاشته شد.
محمد نیز که جز نیکی از بانوی بزرگ قریش ندیده بود نظر مثبت خود را اعلام نمود. رفتوآمد واسطهها کم به نتیجه رسید و مقدمات ازدواج خدیجه و محمد فراهم شد.
این ازدواج در سال 25 عامالفیل در حدود 15 سال پیش از بعثت پیامبر خدا صورت پذیرفت.
مراسم رسمی خواستگاری و عقد با حضور عموی محمد، ابوطالب و پسرعموی خدیجه ورقة بن نوفل، که مردی دانشمند و گریزان از پرستش بتها بود، انجام شد.
پس از خواندن خطبه عقد توسط ابوطالب، پیامبر اسلام از جای برخاست و آماده رفتن شد.
در این هنگام خدیجه به او گفت: «إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک ' بهسوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم.
ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه طولانیترین دوران زندگی متأهلی وی را تشکیل داد. هیچیک از همسران پیامبر تجربه چنین دوره طولانی زندگی مشترک با رسول خدا(ص) را ندارند.
علاوه بر این خدیجه این افتخار را به دست آورد که لقب اولین فرد مسلمان را از آن خود سازد و همچنین نام خویش را بهعنوان یکی از بزرگترین حامیان پیامبر در تاریخ ثبت نماید.
وی تمام ثروت خویش را در اختیار پیامبر قرارداد تا برای تبلیغ دین خدا و پشتیبانی از مسلمانانی که بهواسطه محدودیتها و آزار کفار مکه دچار فقر و مسکنت شده بودند صرف شود.
علاوه بر این، او در محیط خانه نیز با همدلی عاشقانه خود دل رسول خدا(ص) را به انجام مأموریت سترگ خویش گرم میکرد و از نظر عاطفی، وی را در مقابل فشارهای روانی مخالفان حمایت و دلگرمی میداد.
در تمام حوادث تلخ و شیرینی که در دوران زندگی مشترک این دو اتفاق افتاد، خدیجه عاشقانه همراه همسر خویش حضور داشت.
این همدلیها باعث شد تا علیرغم ازدواجهای بعدی، هیچگاه خاطره عشق خدیجه از ذهن پیامبر پاک نشود.
خدیجه در سن 65 سالگی در بیستمین سالگرد زندگی مشترک خود با محمد که اکنون بهعنوان پیامبر خدا شناخته میشد، وی را با مسئولیتی سنگین تنها گذاشت.
رحلت او که براثر بیماری رخ داد در خلال سالهایی بود که مسلمانان مورد بیمهری مردم مکه قرارگرفته و کلیه معاملات اقتصادی با ایشان از سوی سران مکه ممنوع گشته بود.
مرگ خدیجه که به فاصله اندکی بعد از مرگ عبدالمطلب روی داد تأثیر غمباری بر روحیه پیامبر خدا گذاشت تا آنجا که آن سال را « عام الحزن» نام نهاد.
آثار این رابطه عاشقانه دوطرفه تا سالیان دراز بعد از مرگ خدیجه همچنان در روحیه و رفتار پیامبر مشهود بود تا آنجا که گاه باعث برانگیختگی حسادت همسران وی میگردید.
عایشه میگوید: هر وقت پیغمبر خدا (ص) یاد خدیجه میافتاد، ملول و گرفته میشد و برای او آمرزش میطلبید.
روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسولالله، خداوند بهجای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد! (منظور عایشه خودش بود) پیامبر برآشفت و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومیگردانیدند، او به من روی میکرد؛ و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند، به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد.
در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود.
او سه پسر به نامهای قاسم و عبدالله و طاهر که همگی در کودکی جان سپردند و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، امکلثوم و فاطمه زهرا برای پیامبر به دنیا آورد.
بهغیراز فاطمه که بدون شک فرزند این زوج است، در انتساب سایر دختران خدیجه به پیامبر بین محققان شیعه و سنی اختلافنظر است.
پارهای از محققان که عموماً از تاریخ نویسان شیعه هستند بقیه دختران را حاصل زندگی خدیجه با همسران قبلی وی و برخی نیز ایشان را خواهرزادگان خدیجه (از خواهرش هاله بنت خویلد)میدانند که بهعنوان فرزندخوانده تحت تکفل او و محمد بزرگ شدند.
زید بن حارثه فرزندخوانده دیگر پیامبر از شخصیتهای مشهور صدر اسلام به شمار میآید.
پس از جنگ بدر و اسارت برخی از سپاهیان قریش، طبق قوانین جنگی، اهل مکه برای آزادی اسرای خود مجبور به پرداخت فدیه شدند.
یکی از اسرای قریش ابوالعاص بن ربیع بود. همسر او زینب دختر خدیجه بود که علیرغم گرایش به اسلام در مکه زندگی میکرد.
زینب برای آزادی همسر خود گردنبندی که از مادرش خدیجه به ارث برده بود را برای پیامبر فرستاد.
چون چشم پیامبر (ص) بر آن افتاد، متاثر شد و پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و از او پیمان گرفت که زینب را آزاد گذارد.
ابوالعاص پس از بازگشت به مکه، زینب را همراه با یاران پیامبر(ص) به مدینه فرستاد.
در روایات اسلامی از شأن و مقام این بانوی بزرگ سخن فراروان به میان آمده است. مطابق با روایت مشهوری که از پیامبر نقلشده است خدیجه به همراه مریم، فاطمه و آسیه برترین زنان عالم هستند.
آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در «حجون» واقع است.
قبرستان حَجون، قدیمیترین قبرستان شهر مکه که به آن قبرستان ابوطالب نیز گفته می شود.
به جز خدیجه، عبدالمطلب، ابوطالب، یاسر و سمیه و برخی دیگر از شخصیت های صدر اسلام در همین مکان مدفون شدهاند.
این قبرستان از مکانهای زیارتی حجاج، بهویژه شیعیان است و تا چندی پیش بروی قبر خدیجه (عکس سمت چپ) و دیگر شخصیتهای اسلامی گنبد و سازههایی موجود بود و قبر هر یک از شخصیتهای مذکور به سبب سنگقبرها معلوم بود.
در سالهای اخیر، عمارت ها و ساختمانهای این منطقه بسان سایر مکانهای زیارتی توسط وهابیان از بین رفته و تبدیل به وضع فعلی (عکس سمت راست) شده است.
بیتردید اگر محمد جوان، بسان بسیاری از مردان دیگر در سر سودای شهوت و در دل میل به هوسهای دنیایی داشت چنین زندگی را انتخاب نمیکرد و اینگونه بر آن وفادار نمیماند.
فراموش نکنیم که وی از همان ابتدا میتوانست در کنار خدیجه همسران دیگری نیز داشته باشد بدون اینکه از سوی جامعه و خانواده خود بازخورد منفی ببیند.
در مقاله بعد به معرفی دیگر همسران پیامبر، فلسفه و چگونگی ازدواج آن حضرت با ایشان و جایگاه همسران پیامبر در قرآن خواهیم پرداخت.
عزیزانی که در پی پاسخ سؤال ابتدای مقاله هستند را به مطالعه مطالب مقالههای بعدی دعوت میکنم.