تحریریه زندگی آنلاین : بهراستی توصیف عظمت هلهله و غریو شادی از دودمان رسالت را بهخاطر اینکه امام رضا (ع) دارای خواهری شده که سالها قبل در خبرهای غیبی به وجود او مژده داده شده بود، نمیتوان ترسیم کرد.
پدر بزرگوار حضرت معصومه سلام الله علیها امام هفتم شیعیان حضرت موسیبن جعفر علیهما السلام است که او را ابوالحسن اول نیز میگویند، و از القاب مشهور آن حضرت کاظم، باب الحوائج و صالح میباشد.
مادر حضرت معصومه (س)
آنطور که از شواهد و قرائن و بعضی از روایات استفاده میشود، مادر حضرت معصومه (س) همان مادر امام رضا (ع) است. برای مادر حضرت رضا (ع) نامهای متعددی ذکر کردهاند، مانند: خیزران، امالبنین، نجمه و… روایت شده پس از آنکه حضرت رضا (ع) از او متولد شد، به او"طاهره" گفتند.
بررسی و شرح کوتاه زندگانی
در بعضی از مدارک فوق، سال ولادت حضرت معصومه 183 ذکر شده، که صحیح چنان که در مستدرک سفینه آمده 173 است، زیرا با توجه به این که امام کاظم (ع) در 25 رجب سال 183 هـ. ق. در زندان هارون در بغداد به شهادت رسید، و کمترین مدت زندانش، چهار سال بود، در این مدت از خانوادهاش که در مدینه ساکن بودند، دور بود، بنابراین ممکن نیست ولادت حضرت معصومه (س) در سال 183 رخ داده باشد، و ظاهراً در این شماره اشتباه شده و بهجای 173، 183 نوشته شده است.
ازاینرو محقق کاوشگر، مرحوم عمادزاده اصفهانی، بدون ابهام مینویسد: حضرت معصومه (س) در مدینه در ماه ذیقعده سال 173 متولد شد، و در ربیع الثانی سال 201 (در قم) دیده از جهان فرو بست.
تاریخ وفات و شهادت حضرت معصومه (س)
مدارک متعددی وجود دارد که حضرت معصومه در سال 201 هـ. ق. در قم وفات نموده است چنان که در کاشیکاریهای اطراف حرم که از قرنها پیش به جای مانده مرقوم شده است، ولی در مورد روز و ماه وفات آن حضرت، اختلاف است، که تا سه قول گفته شده است:
1 ـ طبق پارهای از مدارک، دهم ربیع الثانی بوده است.
2 ـ مطابق بعضی از مدارک، دوازدهم ربیع الثانی بوده است.
3 ـ و بر اساس مدرک دیگر، هشتم شعبان بوده است.
هیچیک از این سه قول، آنگونه که باید، مورد اطمینان نیست.
ولی همان گونه که بعضی از بزرگان گفتهاند: انصاف این است که برای جمع بین دو قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بزرگبانوی دو عالم جهان، سه روز (10 و 11 و 12 ماه ربیع الثانی) را بهعنوان سوگواری معصومیه، مراسم سوگواری برقرار کرد، چنان که در سالهای اخیر مسئولین و دست اندرکاران آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) همین کار را شروع نموده، و این سنت خوب به جریان افتاده است، و این سه روز بهعنوان ایام معصومیه، جا افتاده است، به امید آنکه در این ایام در آستانه مقدسه قم، و در سایر مساجد و محافل، از آن بانوی باعظمت، تجلیل شایان گردد، و خاطره زندگی درخشان آن شفیعه روز جزا، تجدید شود.
از آنچه در بالا خاطرنشان شد نتیجه میگیریم که سن حضرت معصومه هنگام وفات، در حدود 28 سال بوده است (از سال 173 تا 201 هـ. ق.) پس اینکه در زبان عوام، آن حضرت بهعنوان 18 تا 23 ساله، معروف شده، مدرک و سند محکمی ندارد.
چرا حضرت معصومه (س) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش میآید که با توجه به اینکه سنت ازدواج مستحب مؤکد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم (ص) فرمود:
مابُنِیَ فِی الْاِسْلامِ بَناءٌ اَحَبَّ اِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ اَعَزَّ مِنَ التَزویجِ؛
در اسلام در پیشگاه خدا بنایی برپا نشده که محبوبتر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد.
نیز فرمود: اَلنِکاحُ سُنَّتِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی؛ ازدواج سنت و برنامه من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست.
در عصر امام باقر (ع) بانویی بهخاطر ریاضت و کسب فضیلت، ازدواج نمیکرد، امام باقر (ع) به او فرمود: اگر در ترک ازدواج، فضیلتی به دست میآمد، حضرت فاطمه (ع) سزاوارتر از تو بود، که بهخاطر کسب فضایل اخلاقی، ازدواج نکند، زیرا هیچ بانویی در کسب کمالات، از فاطمه (ع) پیشی نگرفته است.
پاسخ: در پاسخ به این سؤال دو مطلب گفته شده که هرکدام، یا یکی از آنها، دلیل شایستهای است که موجب ترک ازدواج حضرت معصومه (س) شده است:
1 ـ دختران امام کاظم (ع) بهویژه حضرت معصومه (س) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو مناسب خود نیافتند، تا با او ازدواج کنند، امام کاظم (ع) فرموده بودند تا با مورد سفارش معصومین و مشورت برادرشان حضرت رضا (ع) ازدواج کنند. این سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است، که باید برای آنها همسر مناسبی باشد. با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا (ع)، اگر خداوند متعال علی (ع) را نمیآفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر و همتای مناسبی برای فاطمه (س) پیدا نمیشد.
2 ـ ترس و وحشت حکومت پر از خفقان و اختناق هارون، بهگونهای بود که کسی جرأت نمیکرد با دختران امام کاظم (ع) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد میشد، به این ترتیب، حضرت معصومه (س) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرفنظر کردند. در ضمن نباید این مطلب را از نظر دور داشت که امام کاظم (ع) در زندان بهسر میبرد، و اطلاع امام رضا (ع) از آینده (در مورد شهادت پدر، و هجرت اجباری او به خراسان) شاید دلیل دیگری برای ترک ازدواج حضرت معصومه (ع) باشد. و این نیز از مصائب و رنجهای روزگار نسبت به خاندان نبوت است، که ستمگران کینهتوز، با ایجاد شرایط نامساعد، آنها را از مواهب زندگی، محروم ساختند و باعث هجرت عظیم حضرت معصومه (س) از حجاز به ایران شدند.
علت مهاجرت حضرت معصومه به ایران
مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامهها و پیامهای بسیار، حضرت رضا (ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، بهسوی خراسان آمد. یک سال بعد (سال 201) حضرت معصومه بهشوق دیدار برادرش حضرت رضا (ع) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنیدار و عظیم حضرت معصومه برای حمایت از ولایت امام علیبن موسی الرضا (ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر بهصورت سفر برای دیدار برادر عنوان میشد.
ساوه در مسیر هجرت
در مورد هجرت آن حضرت از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است.ولی دراینباره بهترین و اصیلترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد میکنند، آنچه "حسنبن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم" بهگفته علامه مجلسی در بحار الانوار، و محدث قمی در سفینة البحار دراینباره نظر میدهد، چنین است: حضرت رضا (ع) بهدعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد (ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران همراه حضرت معصومه بوده) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه (س) بیمار شد، آن حضرت پرسید: از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند، به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسیبن خزرجبن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا (ع) بود، وارد شد.
اما روایت صحیحتر این است: چون خبر ورود آن بانوی باعظمت حضرت فاطمه معصومه (س) به آلسعد رسید، همگی بهاتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسیبن خزرج به کاروان حضرت معصومه رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذایریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.
آری، خاطر حضرت معصومه خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از غم و اندوه با این جهان وداع گفت.در این چند روزی که حضرت معصومه در قم بود از فراق برادر میگریست و محزون و غمگین بود، در سرای موسیبن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجرههایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد باشکوهی ساختهاند. اینک آنجا بهنام مدرسه ستیه در محله میدان میر قم، معروف میباشد.
ماجرای ورود حضرت معصومه (س) به قم در روایات دیگر
امام کاظم (ع) وقتی که زندانی شد، به فرزندش امام رضا (ع) وصیت کرد تا سرپرستی دخترانش (که خواهران حضرت رضا (ع) باشند) را عهدهدار گردد، و به آنها سفارش کرد، که در همه امور از برادرشان حضرت رضا (ع) اطاعت کنند. حضرت معصومه هنگام شهادت پدر (که در سال 183 هـ. ق. رخ داد) ده سال داشت و بخش مهمی از دوران کودکیاش را با روزگار تلخ فراق پدر (که در زندان بهسر میبرد) گذراند.
حضرت معصومه (س) در پناه برادرش زندگی میکرد، زیرا پدرش در زندان بود، هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بدون برادر زندگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شد، تصمیم گرفت بهخاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را بهقصد خراسان ترک کرد، و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نائل گردد، ولی در ساوه بیمار گردید... .
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشتهاند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، ازاینرو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه در این جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمهاش زینب (س) بهوقتی که بدنهای پاره پاره آن 23 نفر را دید، بهشدت غمگین گشته بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.
و در روایت دیگر آمده: هارونبن موسیبن جعفر (ع) همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه (ع) بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهلبیت (ع) به کاروانی که در حال غذاخوردن بودند، حمله کردند و آنها را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند.
نقل شده در غذای حضرت معصومه (ع) زهر ریختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته بستری شد، و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.
ماجرای دفن جنازه حضرت معصومه (س)
زمینی که آستانه حضرت معصومه (س) در آن واقع است، با بلان نام داشته، و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملکهای موسیبن خزرج بوده است، این زمین را موسیبن خزرج که هم مهماندار حضرت معصومه بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد.
آلسعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه (س) قرار دهند.
پس از آنکه جنازه مطهر آن بیبی بزرگوار را غسل داده کفن نمودند، آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آلسعد گفتوگو شد که چهکسی داخل قبر شده جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی بهنام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود، داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. چون بهسراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقابدار پیدا شدند، همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه (س) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده جنازه را دفن کردند، آنگاه بیرون آمده رفتند، و کسی نفهمید که آنها چهکسی بودند.
آنگاه موسیبن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم (ع) وارد قم گردید و قبهای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. بعد از مدتی اممحمد دختر موسی پسر امام جواد (ع) وفات کرد، جنازه او را کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند.
مدتی بعد، میمونه خواهر اممحمد وفات کرد، او را نیز کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند و قبهای جداگانه روی قبر آن دو بانو، بنا نمودند.
سپس بریهیه دختر موسیبن امام جواد (ع) وفات نمود، او را نیز در آنجا به خاک سپردند. مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که کنار مرقد مطهر حضرت معصومه (س) مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد (ع)، اماسحاق کنیز محمدبن موسی مبرقع، و امحبیب کنیز محمدبن احمدبن موسی مبرقع (184). بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان، و منسوبین به امامان (ع) کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شدهاند. ازاینرو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه (س) را زیارت میکنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد: "اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ یا بَناتِ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد".
زیارتنامه مخصوص
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت مصعومه (ع)، زیارتنامه ای است که به خصوص از امام معصوم (ع) برای او نقل شده است
علامه مجلسی (ره) از بعضی از کتب زیارات، از علی بن ابراهیم، و او از پدرش، و او از سعد اشعری قمی نقل میکند که گفت در محضر امام رضا (ع) بودم، به من فرمود:”ای سعد از برای ما در نزد شما (در قم) قبری وجود دارد: سعد عرض کرد: قربانت گردم آیا مقصود شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) است؟ امام رضا (ع) فرمود: “نَعَمْ مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهٌ؛ آری کسی که با معرفت به شأن او، او را زیارت کند، بهشت برای او است.”
سپس حضرت رضا (ع) چگونگی زیارت مرقد مطهر حضرت مصعومه (ع) را برای سعد، چنین بیان کرد، وقتی کنار قبرش رفتی در نزد بالای سر آن حضرت رو به قبله بایست و 34 مرتبه اللهُ اکبرُ و 33 بار سْبًحانُ اللهِ و 33 بار الحمدللهِ بگو، آنگاه بگو: اَلسُلامْ علی آدم صفوة الله. تا آخر زیارت که چنین دستوری در مورد زیارتهای دیگر دیده نشده است.