نویسنده: محمود سعید
تحریریه زندگی آنلاین : بیش از پنج درصد ازدواجها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است که رقمی بیش از 28 هزار کودک دختر را در هر سال شامل میشود
نکته مهم در خصوص کودکهمسری این است که اگر چنین ازدواجهایی به طلاق منجر شوند، آسیبهای آن شاید ملموس باشد اما در صورت تداوم، آثار زیانبار آن بهخوبی قابل ردیابی نیست
افراد با بلوغ جسمی، در تلاش خواهند بود که نیازهای جنسی و حتی عاطفی خود را پوشش دهند و در صورت فراهم نبودن مسیر مشروع، مسیرهای نامشروع را در پیش خواهند گرفت
بیشتر بخوانید:
سن ازدواج، شرایط نـکاح، اقسام نـکاح
جامعه ایرانی در خصوص سن ازدواج، با دو مشکل عمده مواجه است: ازدواجهای زودهنگام و مواجهه با پدیده کودکهمسری و ازدواجهای دیرهنگام. یک سوال بنیادین که اغلب افراد درگیر با جوانها و نوجوانها میپرسند، این است که سن مطلوب برای ازدواج، چه سنی است؟ طبیعی است که این سن برای پسران و دختران، سنهای متفاوتی است اما بخشی از ازدواجها در ایران، در سنین خاصی رخ میدهد که خارج از پذیرش عرف تلقی میشود. طی دهههای اخیر، دولتها هم تلاش داشتهاند که آمار ازدواج را افزایش داده و آمار طلاق را پایین بیاورند اما بهنظر میرسد چالشهای بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد که مانع از تحقق چنین هدفگذاریهای اجتماعی کلان میشود. مشکلات مربوط به اشتغال، هزینههای زندگی (بهویژه در شهرهای بزرگ)، تغییر در ارزشها، تهیه مسکن و سایر مسائل، همه و همه میتواند بر سن ازدواج تاثیر بگذارد. هرچند درصد ناچیزی از افراد هم هستند که علیرغم داشتن همه شرایط برای ازدواج یا دستکم بخش زیادی از شرایط، برای ازدواج اقدام نمیکنند؛ اما این طیف از افراد بهدلیل کم بودن تعدادشان، زیاد در معرض تحلیل نیستند؛ اما همین افراد هم گاهی بهعنوان الگوهایی برای جوانان تلقی میشوند و افزایش این طیف، میانگین سنی ازدواج در جامعه بالاتر نیز میرود.
از زبان آمار...
در آمار مربوط به سال ۱۳۹۴ در ایران بیشترین ازدواج پسران مابین ۲۰ تا ۲۴ سال و ازدواج دختران از سن ۱۵ تا ۱۹ سال انجام میشود و حدود ۸۴ درصد ازدواجها برای مردان در سنین ۲۰ تا ۳۴ سالگی و حدود ۷۹ درصد برای زنان در سنین ۱۵ تا ۲۹ سالگی ثبت شده است. در واقع ۸۶ درصد از مردان در سن ۲۰ تا ۳۴ سالگی ازدواج میکنند و ۸۵ درصد از زنان در سنین ۱۵ تا ۲۹ سالگی در کشور ازدواج میکنند. آمارها و شاخصهای متعددی، از موفقتر بودن ازدواجهای صورتگرفته در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی حکایت دارند، براساس آمارهایی که بهدست آمده، بهترین ازدواجها در بین سنین ۲۰ تا ۲۴ رخ میدهد و با بالا رفتن سن ازدواج، تعداد طلاق در زنان از شش به ۲۲٫۵ درصد و در مردان از ۵٫۶ به ۳۲ درصد افزایش یافتهاست. آمار و ارقام همچنین بیانگر این است که ازدواج زنان و مردان در ایران در گستره سنی ۳۵ـ۱۲ سال برای زنان و۴۰ـ۱۵ سال برای مردان در نوسان است. جمعیت مجردان قطعی که بین ۳۰ تا ۶۵ سال را شامل میشود یک میلیون و ۲۲۰ هزار نفر است و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، ۲۳ میلیون نفر هرگز ازدواج نکردهاند.
بیشتر بخوانید:
ازدواج؛ آمادگی می خواهد
یک مسیر سنگلاخ!
شاید اولین مشکل در خصوص سن ازدواج، پدیده کودکهمسری باشد که در شمارههای پیشین ماهنامه دنیای زنان، بهتفصیل در این خصوص مطالبی منتشر شده است. طبق برخی از تعاریف جهانی، ازدواج کودکان یا کودکهمسری نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی میشود. عموما عبارت «کودکهمسری» (گاهی این پدیده ذیل کودکآزاری تعریف میشود) در مورد کودکان دختری بهکار میرود که با مردان بزرگسال بهخاطر اجبار حاصل از سنتهای قومی یا مشکلات اقتصادی خانواده، ازدواج میکنند. اگرچه نمیتوان بهطور قطعی از سن خاصی برای ازدواج سخن گفت، اما بهنظر میرسد ازدواج در برخی از سنین بسیار پایین و قبل از رسیدن به بلوغ فکری، جسمی و عاطفی، میتواند ناهنجاریهای روانی و آسیبهای اجتماعی را پدید آورد. بهعبارتی دیگر، ظهور و بروز برخی از ناهنجاریهای اجتماعی، ناشی از عدم درک متقابل طرفین ازدواج از همدیگر باشد که این عدم درک متقابل از مسائل مختلفی ناشی میشود که یکی از این عوامل بسیار تاثیرگذار و پربسامد، نداشتن قدرت درک، ارزیابی و تحلیل کنشها و واکنشهای روانی و رفتاری است. هرچند در این بین، عدهای هم هستند که اعتقاد دارند، ازدواج در سنین پایین موجب میشود که میزان انحرافهای اجتماعی، بهشدت کاهش یابد.
چرا کودکهمسری؟
کم نیستند خانوادههایی که بدون ثبت رسمی ازدواج، دخترانشان را به عقد مردی بزرگسال در میآورند. گفته میشود بیش از پنج درصد ازدواجها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است که رقمی بیش از 28 هزار کودک دختر را در هر سال شامل میشود. بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان هم در استانهای سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجانشرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران ثبت شده است. ازدواج اجباری کودکان مسئلهای است که در بسیاری از کشورها نیز ریشه تاریخی دارد. حتی در برخی کشورها، هنوز هم ازدواج دختران 9 ساله امری عادی تلقی میشود؛ بنابراین ریشههای این مسئله در اعماق باور برخی جوامع محلی رسوخ کرده که حل آن مستلزم اصلاح دیدگاه مردم نسبت به این رفتار است. همسرگزینی برای یک کودک، نامش ازدواج نیست، بلکه نوعی تحمیل است؛ چرا که کودک به امری واداشته میشود که به آن علاقه و حتی آگاهی ندارد. بیشک اگر کودک در شرایط نامطلوبی رشد کند، در اغلب مواقع، خواه ناخواه به سمت ناهنجاری کشیده خواهد شد. داشتن خانواده فقیر، حضور والدین معتاد و ... از جمله عواملی است که به پدیده «کودکهمسری» دامن زده است و قطعا این نوع از ازدواجها تبعات بسیار زیانبازی بههمراه دارد.
بیشتر بخوانید:
بدترین و بهترین سن برای ازدواج!
تجربه تلخ اجتماعی
پدیده کودکهمسری با وجود برخورداری از کارکردهایی که در برهههایی از تاریخ اجتماعی انسان چه بسا دارای کارکردهای مناسبی نیز بوده است، اما با پیشرفت و تحولات اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه اقتصادی و صنعتی جوامع و نوسازی و مدرنیزاسیون آنها، امروزه آثار و تبعات آسیبشناختی مهمی را در پی دارد. برای پذیرش مسئولیت اجتماعی و اقتصادی بزرگ و سنگینی همچون همسری (اعم از زن یا شوهر)، پدری و مادری، نهتنها منجر به آسیبپذیری و عدم ماندگاری آنان در این نقشهای اجتماعی شده، بلکه سبب سستی بنیانهای خانواده، وقوع تجربه تلخ اجتماعی، آسیبپذیری جسمی و روحی فرد کودک و در نهایت محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی حاصل از انگ بیهمسری شده است. بهنظر میرسد تمتع و لذتجویی جنسی بیشتر مردان از طراوت و دوشیزگی دختران است که میل به «ناهمسنگزینی» در همسریابی مردان را تقویت کرده و بخش قابل توجهی از دختران واقع در سنین کودکی، تحصیل و رشد جسمی و ذهنی را به همسری مردان بزرگسال درمیآورد. از دیگر دلایل کودکهمسری میتوان به اطاعتپذیری بیشتر و محض دختران از پسران یا زنان از مردان که ناشی از اندیشه و تجربه محدود و کمتر دختران نسبت به پسران اشاره کرد که آثار زیانبار این مسائل در آینده مشهود خواهد شد.
بیماریهای جنسی ناشی از کودکهمسری
شاید یکی از ابتداییترین مسائل خطرناک و مورد بحث در خصوص کودکهمسری، موضوع سلامت جسمی و جنسی دخترانی باشد که در سنین پایین ازدواج به آنها تحمیل میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد که دختران در سنین پایین، بیشتر در معرض بیماریهای مقاربتی قرار دارند. طبق آمار، احتمال آلودگی به ویروس ایدز در دختران بیشتر از پسران است. همچنین بیشترین آمار ابتلای دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است. در حالیکه بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین، در صورتیکه دختران در سن کم ازدواج کنند و همسرشان آلوده به ویروس ایدز یا دیگر بیماریهای مقاربتی باشد، احتمال آلوده شدن بیشتر است. انواع خاصی از ویروس HPV یا پاپیلومای انسانی میتوانند گونههای مختلفی از سرطان بهخصوص سرطان دهانه رحم را ایجاد کنند. دلایل شایع ابتلا به سرطان دهانه رحم، «ازدواج با همسری که در گذشته شرکای جنسی متعددی داشته»، «ازدواج کردن در کودکی»، «سطح وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین و دسترسی کم به خدمات مراقبت بهداشتی» است. عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کردهاند و این عوارض بیشتر آنها را در خطر مرگ قرار میدهد.
بیشتر بخوانید:
عواقب دلبستگی به مرد متاهل
روان متلاشیشده
مورد مهم دیگری که از پیامدهای کودکهمسری عنوان شده، آسیبهای روانی و عاطفی است. نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اگر چنین ازدواجهایی به طلاق منجر شوند، آسیبهای آن شاید قابل فهم و ملموس باشد اما در صورت تداوم چنین ازدواجهایی، آثار زیانبار آن بهخوبی قابل ردیابی نیست. فقدان بهرهمندی از مزیت همسرگزینی اختیاری، در بلندمدت میتواند صدمات جبرانناپذیر روانی به فرد وارد کند. اغلب تحقیقات در زمینه کودکهمسری نشان میدهد که بخشی از خیانت به همسر در سایه کودکهمسری پدید آمده است. از سوی دیگر غالبا در پدیده کودکهمسری، دختران بعد از ازدواج دیگر نمیتوانند بهخوبی ادامه تحصیل بدهند و بنابراین صدماتی نیز از این باب متوجه این افراد میشود. اسماعیل ریاحی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص کودکهمسری اعتقاد دارد: «بحث محرومیت از تحصیل یكی از این پیامدها است. اینكه دختران در سنین پایین ازدواج میكنند قاعدتا از تحصیل محروم میشوند. از اینرو این دختران فرصتهای اندكی برای اشتغال و درآمدزایی دارند و لذا این دختران در صورتی كه همسرانشان فوت یا متاركه كنند در برابر فقر آسیبپذیرتر میشوند و بحث زنانهشدن فقر مطرح میشود. از سوی دیگر، كیفیت زناشویی در اینگونه ازدواجها پایین است و رضایت زناشویی كاهش پیدا میكند.»
دلایل ازدواج دیرهنگام
در کنار پدیده زیانبار ازدواجهای زودهنگام و پدیده کودکهمسری، موضوع ازدواجهای دیرهنگام نیز مطرح میشود. این پدیده هم در بین پسران و هم در بین دختران دیده میشود که البته دلایل هر کدام از اینها در بسیاری از موارد، متفاوت از همدیگر است. دلایل متعددی برای اجتناب از ازدواج یا ازدواجهای دیرهنگام مطرح شده است. بهعنوان مثال فرار از مسئولیتپذیری، ترس از ازدواج، ترس از طلاق، واهمه داشتن از خیانت و مسائلی از این دست، میتواند باعث شود که یک فرد جسارت ورود به عرصه ازدواج را نداشته باشد. البته این مسائل، منهای چالشهای مالی است و در این بحث بهدنبال ارزیابی رفتار کسانی هستیم که بهرغم داشتن موقعیت مناسب اقتصادی، از ازدواج میپرهیزند. دکتر حسین باهر، روانشناس اجتماعی در این خصوص معتقد است: «گرایش به جامعهگریزی، تنوعطلبی جوانان، مسئولیتگریزی، ترس از طلاق و شکست در زندگی آینده، ترس از خیانت همسر، رواج مردسالاری و زنسالاری و رقابت بین آنها، مهمترین دلایل اجتماعی هستند که تمایل جوانان را به ازدواج کاهش میدهند. اعتیاد برخی از جوانان به مواد مخدر نیز موجب ترس بسیاری از دختران از ازدواج میشود. در گذشته دیر ازدواج کردن امر ناپسندی بود اما امروزه این موضوع به یک امر بسیار عادی در جامعه تبدیل شده است.»
بیشتر بخوانید:
در سایتهای همسریابی چه میگذرد؟
آثار کوتاهمدت و بلندمدت ازدواج دیرهنگام
تبعات زیادی میتواند از ازدواجهای دیرهنگام، گریبانگیر جامعه شود. این آثار منفی میتواند خود را در کوتاهمدت و بلندمدت نشان دهد و دایره آسیبها را در نگاهی کلانتر، به کل جامعه تعمیم دهد. عدم رغبت به ازدواج بخش زیادی از جمعیت، باعث کاهش میزان زاد و ولد در جامعه میشود که این امر در بلندمدت میتواند روی ترکیب جمعیتی یک کشور آثار شومی برجای بگذارد. همچنین پدید آمدن ولنگاریهای اجتماعی و شیوع انواع ازدواجهای غیررسمی که از آنها با عنوان ازدواج سفید یاد میشود، از دیگر آثار ازدواجهای دیرهنگام است. طبیعی است که افراد با بلوغ جسمی، در تلاش خواهند بود که نیازهای جنسی و حتی عاطفی خود را پوشش دهند و در صورت فراهم نبودن مسیر مشروع، مسیرهای نامشروع را در پیش خواهند گرفت. احمد ترابی، روانشناس، در خصوص اثرات منفی و مخرب در ازدواج دیرهنگام اعتقاد دارد: «اثرات روانشناختی در سطح فردی یکی از تاثیرات تاخیر در ازدواج است که در توضیح این مسئله میتوان گفت تاخیر در ازدواج میتواند معضلاتی در محیط خانوادگی در پی داشته باشد، بهعنوان مثال کاهش حمایتهای مختلف از نظر مالی، عاطفی، شناختی، انگیزشی که بهدلیل به هنگام نبودن ازدواج فرد هیچگونه رغبت و اشتیاقی بین اعضای خانواده در این امر وجود ندارد.»