رضایت زناشویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادی و خوشی در زندگی زناشویی محاسبه ميکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد.
ازدواج مبنای شکل گیری خانواده است که خود جز مهمترين اتفاقاتی است که در طی زندگی فرد رخ ميدهد . ازدواج یعنی پیوند زندگی مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبي هر یک در جهت تکامل شخصیت دو طرف. ازدواج بعنوان پيچيدهترين نوع رابطه انساني واجد چنان توان بالقوه ای در آزادسازی احساسات است که در کمتر روابط بین فردی ديگر میتوان نظیرآن را یافت.
رضایت زناشویی، یک جنبه ی بسی مهم در روابط زوجین هست و نقش مهمی در تندرستی سلیس- شناختی زوجین اجرا ميکند . تندرستی سلیس شناختی بانوان هم میتواند تحتتأثیر مؤلفه های مهمی زیرا رضایت زناشویی و خشنودی جنسی قرار گیرد.
تعریف رضایت زناشویی:
انطباق رفتارهای زناشویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت ديگر رضایت زناشویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ارضای نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت زناشویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادی و خوشی در زندگی زناشویی محاسبه ميکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد. رضایت زناشویی بر ميزان رضایت بین زوج ها اشاره ميکند ، که این امر به مفهوم ميزان رضایتی هست که زوجین در روابط خویش آنرا حس ميکنند .
رابطه ی زناشویی در زندگی مثل هر رابطه ی دیگری داری جنبه های مثبت و منفی میباشد . یکی از مهم ترين شاخصه های تعيين کننده موفقیت در ازدواج رضایت زناشویی هست، بنابراین پژوهش حاضر با هدف عرضه ی یک مدل عالی بر اساس رابطه ی متغیرهای مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعي با رضایت زناشویی و میانجی گری الگوهای ارتباطی زوجین انجام گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متاهل شهر کرمانشاه بود. نمونه ای به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 603 نفر انتخاب شد وشرکت کنندگان به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، الگوهای ارتباطی، مثلث عشق، تمایز یافتگی خود، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعي جواب دادند.
نتیجه نشان داد بین مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعي با رضایت زناشویی والگوهای ارتباطی زوجین رابطه وجود دارد . نتایج برازش مدل پیشنهادی حاکی از آن بود که این مدل از برازش لازم براي پيش بيني رضایت زناشویی بهره مند بود. طبق نتیجه پژوهش حاضر میتوان گفت که ابعاد عشق، تمایز یافتگی خویش، علاقه اجتماعي و سبک زندگی معنوی زمانی باعث رضایت زناشویی می شوندکه الگوی ارتباطی توقع- کنارهگیري کم تر در بین زوجین باشد.
ارضای نیازهای فیزیولوژیکی( مسکن، خوراک، پوشاک)، معمولاً با پول امکان پذیر ميشود . آن چه پول میتواند بخرد، ارضا کننده نیازهای فیزیولوژیکی است، نه خود پول و پول میتواند موجب ارضای نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و حتی اجتماعي شود.
همچنین ، باتوجه به نظریة مازلو میتوان گفت رضایت اشخاص در گرو تامين نیازهای مالی و مادی آن ها است. همچنین به تامين اقتصادی و کفایت اقتصادی بعنوان تعيين کنندة اصلی در رضایت زناشویی و طلاق می نگرند. زوج هایی که به دنبال طلاق هستند، مشکلات و شکایات مالی را قویاً بعنوان مسأله ای عمده طرح ميکنند .
بر اساس نظریة همسان همسری، اکثر اشخاص همواره براي ازدواج خویش رغبت به انتخاب شخصی را دارند که همسان و شبیه به یکدیگر باشند، به دلیل آن که مطابق با این نظریه، همسانی اشخاص در بسياري از جهات سبب ماندگاری و پایداری آن ازدواج ميشود و همينطور افزایش رضایت از زندگی زناشویی را هم به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان طبیعتاً مایل هست همسری برگزیند که بیش تر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو شخص نه تنها آنها را بسوی یکدیگر جذّب ميکند ، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر ميکند .
پژوهش های بسياري هم مؤید این امر است که هر چه ميزان همسانی زوجین از جنبه های گوناگون بیش تر باشد، ميزان رضایت زناشویی بیش تری حاصل ميشود . مطابق با این نظریه، ميزان رضایت از زندگی زناشویی در هر یک از مراحل و چرخه های زندگی متفاوت است، در واقع ميزان رضایت مندی زناشویی در طی مدت زندگی زناشویی از یک منحنیU شکل تبعیت ميکند . به طوری که هر چه از سال های نخست ازدواج می گذرد از ميزان رضایت مندی هم کم ميشود .
در سال های نخست ازدواج رضایت به نحو چشمگیری بالاست و بعد با به دنیا امدن فرزند این رضایت تنزل پیدا ميکند ، در سال های نوجوانی فرزندان و نیمه های زندگی هم چنان سطح رضایت پائین هست و زمانی دوباره رضایت افزایش می یابد که تمامی فرزندان خانه را ترک نموده و زوجین به دوره میان سالی و پیری خویش نزديک شده اند.
در واقع مطابق با این نظریه می بینیم که هر چه از سال های نخست ازدواج که می گذرد، ميزان رضایت مندی تقلیل می یابد. زوجین در هر یک از مرحله های زندگی خویش با تغییراتی روبرو میشوند که چنانچه نتوانند راهکارهای مناسبی براي روبرو با این تغييرات اتخاد کنند، این امر بر روابط با همسر تأثیرات سو و مخربی بر جای می گذارد.
با توجه به نتایج حاصل شده و رابطه مثبت و منفی متغیرها میتوان به زوجین درخصوص افزایش صمیمیت و رابطه آن با رضایت زناشویی و عملکرد مناسب جنسی، کنترل و شناخت هیجان ها و خصوصیت های شخصیتی همسر، راهکارهای مؤثر و مطلوبی را ارائه کرد تا از این طريق رضایت زناشویی را در زوجین افزایش داد.
منبع: بیتوته