يكم ذيالحجه سالروز ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) است؛ به اين مناسبت درسهاي كوچكي از اين واقعه فرخنده پيش روي شماست.
كمالات بسيار حضرت فاطمه (س) از يك سو و انتسابش به شخص پيامبر از سوي ديگر و نيز شرافت خانوادگي او سبب شد كه بسياري از بزرگان به خواستگاري او بيايند.
تعداد زياي از افراد سرشناس و ثروتمند مكه به خواستگاري فاطمه آمدند و مهريههاي بالايي را به پيامبر پيشنهاد كردند. اما هرگاه سخن از پول و ثروت و مهريههاي بالا براي ازدواج با فاطمه ميشد، پيامبر با عصبانيت درجواب آنها ميفرمودند: آيا شما گمان ميكنيد من بنده پول و ثروتم؟
مسلماً پيامبر در امر ازدواج حضرت فاطمه، در صدد تبيين الگوهاي اسلامي و از بين بردن سنتهاي جاهليت بود كه شخصيت زن را در بالا بردن مهريهاش ميپنداشتند.
پيامبر به تمامي كساني كه با معيارهاي غلط و رسوم جاهليت به خواستگاري فاطمه ميآمدند، جواب رد داد. تا اينكه نوبت به شخصيتي ممتاز كه سالهاي عمرش را در خدمت رسول خدا گذرانده و خود تربيت شده دامن پر فضيلت نبوت بود يعني حضرت علي(ع) رسيد.
ايشان از مال و ثروت دنيا بهرهاي نداشت. اما سراسر وجودش مملو از ايمان به خدا و رفتارش مزين به ارزشهاي الهي بود.
حضرت علي(ع) هنگامي كه به قصد خواستگاري فاطمه نزد پيامبر رفت، در حاليكه سراسر وجودش را حجب و متانتي خاص فرا گرفته بود چنين گفت: اي رسول خدا، تو مرا در كودكي از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتي و در سايه تربيت خود پروردي و در اين پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودي و مرا از سرگرداني رهانيدي، تو در دنيا و آخرت تنها اندوخته من هستي، اكنون كه خداوند مرا به واسطه تو نيرومند ساخته است ميخواهم براي خود ساماني ترتيب دهم و همسري برگزينم. من براي خواستگاري فاطمه آمدهام.
امسلمه ميگويد: هنگامي كه حضرت علي(ع) پيشنهاد خود را مطرح ساخت، چهره رسول خدا از شادماني روشن گشت، سپس بر چهره علي تبسمي زد و فرمود: صبر كن تا از دخترم اجازه بگيرم.
پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از كسب اجازه از حضرت فاطمه(ص) نزد علي آمد و موافقت خود را با اين ازدواج اعلام فرمود.
بدين ترتيب زندگي مشترك حضرت فاطمه (س) و حضرت علي(ع) با عنايت الهي به سادگي و بدور از تشريفات آغاز گرديد. اين بانوي گرامي با دريايي از فضائل اخلاقي و روحي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد و تقدير الهي بر اين امر واقع شد كه او در مقام مادر فرزنداني را تربيت كند كه هر يك از مجريان شايسته احكام الهي كردند.
درسي از شب ازدواج حضرت فاطمه(س)
در شب ازدواج حضرت فاطمه(س) شور و شوق خاصي در شهر مدينه برپا بود. قلب پيامبر به خاطر اين پيوند مقدس مملو از شادي و شعف بود. پيامبر بسياري از اصحاب و به ويژه مستمندان را به ميهماني اين ازدواج فرا خوانده بود.
زنان بسياري گرد آمده بودند تا حضرت زهرا را در اين مراسم مشايعت كرده و به خانه علي(ع) ببرند.
در ميان اين شلوغي و از دحام ناگاه زن فقيري نزد حضرت فاطمه رفت و درخواست كمك نمود. همه باتعجب فاطمه را مينگريستند كه چگونه در چنين زمان حساس و به يادماندني از زندگياش، هر آنچه در پيرامونش ميگذرد را رها كرده و به ياري بندهاي از بندگان خدا ميشتابد حضرت با قلبي مملو از رحمت و رأفت و با نگاهي مهربان به آن زن گفت: بگو چه ميخواهي تا من تو را ياري كنم.
زن با مشاهده چهره مهربان حضرت زهرا و در حالي كه بغض گلويش را ميفشرد چنين گفت: اي دختر رسول خدا، نميخواستم كه در چنين شب بزرگي از زندگيات خاطر تو را آزرده كنم، ولي چه كنم كه ناتواني به گونهاي مرا در سختي قرار داده كه چارهاي جز اين نديدم كه به نزد تو بيايم. اكنون نيازمند به پوشاكي هستم كه خود را با آن بپوشانم.
حضرت زهرا پس از شنيدن سخنان زن به او گفت: قدري صبر كن تا من برگردم.
پس از لحظاتي حضرت فاطمه با لباسي كه براي مراسم عروسياش تهيه شده بود، به سوي زن آمد. حضرت با دستان مهربان خود لباس عروسياش را به زن بخشيد و او را به خدا سپرد. اطرافيان در حالي كه با تعجب بسيار به دختر پيامبر مينگريستند علت اين امر را از او جويا شدند و حضرت در جواب آنان به آيهاي از آيات قرآن استناد كرد و فرمود: لن تنالوا البرحتي تنفقوا مما تحبون
هرگز به مقام نيكوكاران نخواهيد رسيد مگر از آنچه دوست ميداريد در راه خدا انفاق كنيد.
پيامبر پس از اين اتفاق فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و فرمود: خداوند به تو و فاطمه سلام ميرساند و ميفرمايد هرچه فاطمه بخواهد به او ميدهيم.
من با فاطمه (س)، اين موضوع را مطرح كردم و او در جواب من گفت: هيچ چيز جز توفيق خدمت در راه حق نميخواهم و از خداوند طلب ميكنم كه رحمتش هميشه باقي باشد.
زندگي مشترك حضرت فاطمه(س) و همسر باوفايش علي(ع) به سادگي و بدور از تشريفات آغاز شد و اين بانوي گرامي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد.
حضرت با كمال ميل و در حالي كه احساس خوشبختي ميكرد به خانه ساده و بيآلايش علي بن ابيطالب(ع) رفت.
پدر بزرگوارش معني زندگي را به او آموخته بود و به وي تفهيم فرموده بود كه انسانيت، جوهر زندگي است و اهميت ازدواجي كه بر اساس خوي و خصلتهاي اسلامي استوار گردد، به مراتب از زر و زيور دنيا با ارزشتر است.
ايشان به شئون مختلف زندگي عنايتي خاص داشت و با كار و كوشش به رفع نيازمنديهاي منزل ميپرداخت.
زندگي حضرت فاطمه زهرا(س) بخاطر موقعيت حساسي كه خاندان پيامبر داشتند و در راه دعوت اسلام با آزار و اذيت مشركين و منافقين روبرو بودند آكنده از سختي و فشارهاي اقتصادي و اجتماعي بود. اما اين شرايط دشوار، خللي در عزم و اراده ايشان ايجاد نكرد و اين بانوي گرامي با صبر و تحملي خاص به وظايف خود عمل ميفرمود.
در زندگي حضرت عبادت و طاعت پروردگار، انجام وظايف خانواده و همچنين مشاركت در مسائل اجتماعي و سياسي هر يك در جاي خود جلوه اي خاص داشت.
حضرت فاطمه(س) با اينكه مسؤوليت زيادي در خانه بر عهده داشت، اما هيچگاه خود را از مسائل سياسي و اجتماعي دور نگه نداشت، حمايت بيدريغ ايشان از پيامبر اسلام و همچنين امام علي(ع) درخشانترين نقطه زندگيش ميباشد.
حضرت در برخي از غزوات مشاركت داشتند و پيامبر در جنگها مسؤوليت برخي از كارها را به اين بانوي گرامي ميسپردند. ايشان در سختترين شرايط تا آنجا كه مقدور بود پدر و شوهر خود را در جبههها همراهي ميكردند.
حضرت فاطمه(س) با تمام توان، براي تبيين و تبليغ فرهنگ اسلامي و آموزشهاي زندگيساز آن ميكوشيد. پس از رحلت پيامبر نيز حضرت فاطمه(س) در مورد سرنوشت جامعه اسلامي بيتفاوت نماند و در مقابل ظلم و بيعدالتي به شايستگي ايستادگي كرد. خطبهاي كه اين بانوي گرامي پس از رحلت پيامبر در مسجد النبي بيان كردند، نمايانگر شجاعت، شهامت، بينش الهي و آگاهي سياسي و اجتماعي ايشان است. با وجود چنين مسؤوليتهايي ايشان در كنار همسر باوفايش حضرت علي(ع) فرزنداني را تربيت كرد كه هر يك الگويي راستين در ارزشهاي انساني شدند و از آنان نسلي پا به عرصه وجود نهاد كه هنوز بعد از گذشت بيش از هزار سال، سيره آنان در زندگي فراروي تمامي حق جويان و كساني است كه بدنبال ارزشهاي الهي و انساني هستند. ايشان در مسائل علمي تلاش چشمگيري داشتند و بخصوص بانوان را بر علمآموزي و كسب معارف الهي ترغيب ميكردند و ميفرمودند:
جلسه مباحثه و مناظره علمي براي من بسيار ارزشمند است. هر سؤالي كه داريد بگوئيد تا جواب دهم.
نقل شده است كه به واسطه كمالات علمي فراوان حضرت فاطمه(س)، خدمتگذار ايشان زني به نامفضه بر اثر ملازمت و همراهي با اين بانوي گرامي، چنان با معارف قرآن آشنا شده بود كه سالها با استناد به آيات قرآن به سوالات مختلفي كه از سوي مردم مطرح ميشد، پاسخ ميداد.