Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 11 آبان 1403 - 04:06

19
آذر
آسيه؛ همسر فرعون

آسيه؛ همسر فرعون

كليك كنيد.

آسيه همان بانويي است كه در احاديث اسلامي يكي از چهار زن شاخص جهان به شمار آمده است. اين چهار زن شاخص، يكي از آنها مريم است؛ مريم تنها زني است كه به نام، در قرآن از او ياد شده، آنهم نه در يك مورد، بلكه در سي و چهار مورد و در 12 سوره. اما زنان ديگر، بدون نامند و قرآن مجيد به ذكر اوصاف آنها پرداخته است.
در سوره تحريم، خداوند متعال پس از بيان بعضي از بدرفتاري‌هاي برخي از زنان پيامبر بزرگ اسلام،- كه در بعضي از روايات منطبق بر عايشه و حفصه شده- چهار زن را به عنوان مثل و نمونه ذكر مي‌كند. از اين چهار زن، دو تن آنها همسران نوح و لوط- دو پيامبر الهي- هستند كه خداوند از شوهران آنها به عنوان مردان صالح و از آنها به عنوان زناني خائن ياد نموده و خاطرنشان كرده است كه همسري پيامبران براي آنها سودي نداشته و سرانجام آنها اين شد كه به آنها گفته شد: «ادخلا النّار مع الدّاخلين» با آنها كه داخل جهنم مي‌شوند، داخل شويد. (التحريم/ 10)
و اما دو زن ديگر، يكي از آنها همسر فرعون است.
در شرح حال يوكابد، مادر موسي به مختصري از حالات اين بانوي قهرمان، اشاره شد. او همان بود كه پس از رهايي موسي از امواج رود نيل، به فرعون پيشنهاد كرد كه طفل را به فرزندي بپذيرند و از كشتن او خودداري كنند. مي‌توان گفت: آسيه مادر دوم موسي است. او در پرورش موسي و نجات جانش نقشي حساس برعهده داشت. در سه مرحله، آسيه خدماتي چشمگير براي حفظ جان موسي انجام داد: يكي در مرحله‌اي كه موسي را از صندوق بيرون آوردند. دوم در مرحله‌اي كه تلاش كرد تا مادر موسي به عنوان دايه پذيرفته شود و سوم در آن مرحله‌اي كه موسي ريش فرعون را كند يا بر سرش چوب نواخت.
اين خدمات را آسيه تا وقتي مي‌توانست انجام دهد كه فرعون از راز دلش آگاهي نيافته بود. فرعون گمان مي‌كرد كه ملكه كاخ‌نشين مصر شيفته تجملات و شهوات و زرق و برق دنياي مادي است و در گمراهي و ضلال، همراه و در ظلم و ستم به مستضعفان مصرو بني‌اسرائيل، همكار اوست. اما او كه پيامبرزاده‌اي بود، زني برجسته و برگزيده و پناهگاه اهل ايمن و يار و ياور ايشان است و در همه حال، اهداف عاليه خود را دنبال مي‌كند كه انسان بايد چنان تواني داشته باشد كه در شرايط حساس، مذهب خود را مكتوم بدارد. اما زندگي زير يك سقف، با مردي كه خود را مسندنشين ربوبيت معرفي مي‌كند، آنهم براي زني كه ايمانش خالص و پارسايي و تقوايش در ميان زنان معاصر بي‌نظير است، كار آساني نيست و سرانجام رازش فاش شد.
بعضي گفته‌اند: ايمانش به موسي هنگامي بود كه وي بر ساحران دربار فرعوني غالب شد و آنها ايمان آوردند. اما شايد ظهور ايمانش در چنين زماني بود، نه ايمان آوردنش. زيرا در بعضي از روايات آمده است كه او براي يك چشم به هم زدن هم كفر نورزيده است.
شايد هم ظهور ايمانش به خواست و اراده خويش بوده است. زيرا قرآن مجيد نيايش او را از زبان خودش اينگونه نقل مي‌كند:
«ربّ ابن لي عندك بيتاً في‌الجنّه و نجّني من فرعون و عمله و نجّني من القوم الظّالمين» پروردگارا! برايم خانه‌اي در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمكار رهايي بخش. (التحريم/ 11)
در اينجا آسيه، سه دعا دارد:
يكي قرار گرفتن در جوار رحمت و قرب حق. زيرا خانه‌اي كه در بهشت نزد خدا براي كسب بنا شود، جز جوار رحمت حق نخواهد بود.
دوم نجات يافتن از شخص فرعون و عملش. زيرا همسري چنين مردي مستلزم اين است كه در اعمال زشت و شرم‌آورش شريك باشد و اين، براي زن پاكي چون آسيه، بسيار دردناك است.
سوم نجات يافتن از ستمكاران.
در حقيقت در دعاي دوم سؤالش اين است كه از عضويت در يك جامعه كوچك- يعني خانواده- نجات يابد و در دعاي سوم تقاضايش اين است كه از عضويت در يك جامعه بزرگ- يعني قوم فرعون- كه جامعه‌اي منحط و فاسد و آلوده و منحرف است، نجات يابد.
ممكن است اين نيايش پرسوز و گداز و پرشور را هنگامي بر زبان آورده باشد كه از مشاهده ستمگري‌ها و مستي‌هاي فرعون به تنگ آمده و ديگر تقيّه را براي خود غيرقابل تحمل مي‌ديده است.
تقيّه هميشه واجب نيست، بوده‌اند افرادي كه در يك صحنه، دو گونه عمل كرده‌اند، بعضي تقيّه كرده و خود را نجات داده‌اند و برخي تقيّه را ترك كرده و جان باخته‌اند و پيامبر بزرگ، بر عمل هر دو صحه گذاشته است. چنانكه در قضيه عمار و پدر و مادرش چنين شد. پسر تقيّه كرد و رها شد و پدر و مادر تقيّه كردند و جان باختند.
چه بسا آسيه نيز از تقيه براي خود دو گونه استفاده كرده. آن زمان كه پاسداري از جان پيامبر كليم‌ا... واجب بود، ايمان خود را مكتوم داشت، تا امانت الهي را حفظ كند. ولي آن زمان كه كليم خدا رسالت خود را اعلام كرده و فرعون در برابر او گستاخي‌ها را صد چندان ساخته، لزومي ندارد كه تقيّه كند. مگر سحره دربار، در راه ايمانشان صراحت لهجه نشان ندادند و كشته نشدند؟ در اين صورت، آسيه چرا تقيّه كند؟ آيا اگر او اظهار ايمان كند و قاطعيت به خرج دهد و جان خود را در راه مخالفت با فرعون، از كف دهد، لرزه بر اندام فرعون و حواشي او نمي‌افكند؟ آيا اين جهاد و شهادت، موجب بيداري دل‌هاي خفته نمي‌شود؟
هر چه بود كه آسيه شجاعت كرد. اگر تقيّه برايش مباح بود، شهادت‌طلبي را بر تقيّه ترجيح داد و اگر تقيه را حرام و تكليف خود را در ترك تقيّه مي‌ديد، به وظيفه خود عمل كرد و به همه انسان‌ها، به‌ويژه زنان درس شهامت و شجاعت و حق‌جويي و فداكاري و ايثارگري داد.
به هر حال، يا دعايش مقدمه اظهار ايمان و هشدار به خلق است كه گول نيرنگ‌هاي فرعون و فرعونيان را نخورند و به خداي يكتا روي آورند، يا دعايش به دنبال فاش شدن اسرار قلبي اوست. هر چه هست كه خداوند دعايش را مستجاب مي‌كند و پيكر نحيفش در معرض شكنجه‌ها و مصائب سخت و غيرقابل تحملي قرار مي‌گيرد.
شكنجه‌ها بعد از اين بود كه به او فرصت بازگشت دادند. ابتدا نصيحت كردند، سپس شكنجه‌اش كردند و سرانجام كامش را به شهد ناب شهادت شيرين ساختند. اگرچه جسد نحيفش براي تحمل آن همه شكنجه‌ها بسي كم‌توان بود، اما روح توانايش چنان رشادت و استقامتي نشان داد كه جهان انسانيت را- عموماً- و جنس زن را- خصوصاً- سرفراز و مفتخر كرد.
مي‌گويند: دست‌ها و پاهايش را با ميخ بر زمين كوبيدند و او را در برابر اشعه سوزان خورشيد تابان رها كردند و سپس سنگي عظيم بر جسد نحيفش قرار دادند، تا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها به مرگ تدريجي جان ببازد و به جانان پيوندد!
در برخي از روايات آمده است كه در آن تنگناي طاقت‌فرساي زندگــي، فرشـتگان، همدم و همرازش بودند و خانه‌اي را كه از خدا خواسته بود كه در بهشت برايش بنا كند، به او نشان مي‌دادند.
اگر چنين باشد، او نيز از زنان محدّثه عالم است. همانگونه كه قرآن كريم درباره حضرت مريم به مقام محدّثه بودن تصريح كرده است.

تعداد بازديد: 531 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز