Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 - 06:20

19
آذر
ضرورت و اهميّت تشكيل خانواده

ضرورت و اهميّت تشكيل خانواده

كليك كنيد.

اگر لازم باشد كه انسان، براي رسيدن به كمال از يك نردبان چندپله‌اي صعود كند، به‌طور حتم اولين پله اين نردبان تشكيل خانواده است.
در محيط خانواده‌اي كه بر اساس معيارهاي اسلامي تشكيل شده باشد، آرامش و ‌آسايش جسم و جان انسان تأمين مي‌گردد و در صفا و صميميت و همفكري و همدردي و هماهنگي آن، زنگارهاي پريشاني و خستگي‌هاي عصبي و جسمي زدوده مي‌شود و دو انسان مي‌توانند با تعاون و تعاضد و يكي شدن، نيرومندتر و مستحكم‌تر شوند.
انسان نياز دراد كه خود را از تهاجم شهوات و آلودگي‌ها و هرزگي‌ها حفظ كند و براي رفع نياز جنسي به انحراف و فساد كشانده نشود و عمري را باپاكدامني و عفت سپري سازد.
زن و مرد طوري آفريده شده‌اند كه بايد در حوزه جذب و انجذاب يكديگر قرار گيرند و عميقاً مجذوب يكديگر شوند و تمام عمر را در كنار هم بگذرانند و هيچ عاملي نتواند آنها را از يكديگر جدا گرداند.
سعادت زن و مرد، اين است كه از سنت‌هاي آفرينش خارج نشوند و تحت تأثير جذبه‌هاي سطحي و زودگذر قرار نگيرند و در پي آن گونه جاذبه‌اي باشند كه تمام وجود آنها را به يكديگر پيوند دهد و آنها را در اعماق جان و دل، متحد سازد.
زن و مرد، طالب اين هستند كه با مشاهده ثمره وجود خويش، خود را بر مسند پرافتخار مادري و پدري بنگرند و مسؤوليت تربيت انسان‌هايي صالح و ارزشمند را برعهده گيرند و از اين رهگذر، به وجود خويشتن، امتداد بخشند.
فرزند، جلوه وحدت پدرو مادر است. زن و مرد بايد بدانند كه با ازدواج، داراي روح واحدي شده‌اند در دو پيكر! درست است كه ژ‌ن‌هاي والدين، بعضي به صورت «بارز» اثر خود را بيشتر نشان مي‌دهند و بعضي به صورت «مكتوم» اثر خود را كمتر، ولي به هر حال، فرزند،‌ آميزه‌اي است كه پاره تن هر دوي آنهاست و زمينه‌هاي وجودي آنها را در خود ذخيره دارد و از هيچ‌يك جدا نيست.
عاشقان دلداده‌اي كه در ادبيات نظم و نثر ما جايي براي خود باز كرده‌اند، از اين جهت روشنگري‌هاي بسيار كرده‌اند؛ به عنوان نمونه، مجنون مي‌گويد:
من كيم؟ ليلي و ليلي كيست؟ من
هر دو يك روحيم، اندر دو بدن!
ظاهراً اينها را ديوانه مي‌نامند، اما فرق است ميان ديوانه عشق و ديوانه‌هاي ديگر!
لاف خرد مزن بر ديوانه‌اي حكيم
ديوانگان وادي عشقند موشكاف
چنين جاذبه عميقي است كه نه تنها زن و شوهر را در فراز و نشيب زندگي و حوادث و مصايب، از خطر طلاق و جدايي و متاركه، حفظ مي‌كند، بلكه همواره بر استحكام رشته وحدت آنها مي‌افزايد و اگر روزي به مقتضاي سنت غيرقابل تغيير آفرينش، دست اجل ميان جسم آنها جدايي افكند، باز پيوند روحي آنها استوار مي‌ماند و در نتيجه، مسؤوليت‌هاي مشترك را ديگري «يك تنه» بر عهده مي‌گيرد و اينجاست كه فرزندان از يتيمي، چندان لطمه‌اي نمي‌بينند و آن‌گونه كه بايد و شايد، از رشد و تعليم و تربيت، برخوردار مي‌شوند.
 سيدرضي كه يكي از علما و ادباي بزرگ و گردآورنده سخنان مولا در نهج‌البلاغه است، در سنين كودكي يتيم شد، اما مادر، چنان در تعليم و تربيت او و برادرِ بزرگوارش سيدمرتضي همت گماشت كه هر دو سرآمد علماي عصر خود شدند و به همين جهت در رثاي وي گفت:
اگر همه مادرها مانند تو نيكوكار بودند، كودكان از وجود پدر، بي‌نياز مي‌شدند.
حضرت سيدالشهدا(ع) كه امام و رهبر مسلمين و براي همه انسان‌ها الگوست، از پديده طبيعيِ دلبستگيِ خانوادگي كه نشاني از كمال انسانيت و انسانيت كامل است، اين‌گونه سخن مي‌گويد:
سوگند كه من خانه‌اي را دوست دارم كه دخترم سكينه و همسرم رباب در آن باشند آنها را دوست مي‌دارم و مال خود را به خاطر آنها بذل مي‌كنم و كسي را نرسد كه مرا عتاب و ملامت كند.
همه اينها از نيازمندي‌هاي انسان است و بدون ترديد، اگر اين نيازمندي‌ها برآروده نشود، انسان، سعادتمند نمي‌شود.
اگر كسي بر اساس معيارهاي اسلامي، اين نيازهاي خود را رفع كند، در راه رسيدن به كمال، گام عمده و مهمي برداشته است. بدون رفع اين نيازها، دينداري نيز مشكل است.
بي‌شك، انسان كامل كسي است كه خود را زير پوشش دين خدا قرار دهد و در ترك و فعل خويش، تابع دستورات دين باشد؛ يعني ترك كند، آنچه را دين نخواسته و انجام دهد آنچه را دين خواسته است.
پيامبر گرامي اسلام(ص) با توجه به اهميت نقش خانواده در دينداري انسان فرمود:
مَنْ تَزوَّجَ أحْرَزَ نِصْفَ ديِنِه فَلْيَتَّقِ اللهَ فيِ النِصْفِ الباقي؛
هركس ازدواج كند، نصف دين خود را حفظ كرده است، بايد در مورد نصف باقي، تقوايِ الهي پيشه كند.
دختران و پسران جواني كه مي‌خواهند پاك بمانند و از راه و رسم دينداري خارج نشوند، سعي مي‌كنند با گريز از تشريفات و بهانه‌هاي پوچ و بر اساس معيارهاي اسلامي، بنيان خانواده را- كه بنياني است محكم و غيرقابل انهدام- به‌وجود آورند.
رهبر عالي‌قدر اسلام(ص) فرمود:
ما بُنِيَ بِناءُ فِي‌الإسْلامِ أحَبُّ إلي اللهِ تَعالي مِنَ التَزْيجِ؛
در اسلام هيچ بنياني پيش خدا محبوب‌تر از بنيان ازدواج نيست.
ازدواج بنيان محبت و عشق است و اگر تابع معيارهاي اسلامي باشد، هرگز سست و متلاشي نمي‌شود. به گفته شاعر:
خلل‌پذير بود هر بنا كه مي‌بيني
مگر بناي محبت كه خالي از خلل است
عزب بودن، براي انسان يك نقض و ازدواج يك كمال است. مگر جز اين است كه به‌واسطه ازدواج بسياري از جنبه‌هاي انساني متجلي مي‌شود و دينداري آسان مي‌گردد؟ مگر نه اين است كه زناشويي- از نظر اسلام- در پيشگاه خدا محبوب‌ترين كارهاست؟ پس چگونه زناشويي كمال و عزوبت نقص نيست؟!
از ديدگاه پيامبر گرامي اسلام، بدترين مردگان، آناني هستند كه با عزوبت بميرند و بيشتر آناني كه گرفتار كيفر دوزخ مي‌شوند، آناني هستند كه با عزوبت (بدون ازدواج) در اين دنيا زيسته‌اند. (بالعكس) دو ركعت نماز افرادي كه ازدواج كرده‌اند از نماز و روزه يك شبانه‌روز آنهايي كه با عزوبت زندگي مي‌كنند، بهتر است.
پيامبر عالي‌قدر اسلام به كثرت افراد امت خويش مباهات مي‌كنند و از پيروان خود مي‌خواهد كه ازدواج كنند و فرزنداني از خود به جاي گذارند. فرزند، تنها براي دنياي انسان مفيد نيست، بلكه در آخرت هم مفيد است. تا آنجا كه:
جنين سقط‌شده، خشمگينانه بر در بهشت توقف مي‌كند و مي‌گويد: تا پدر و مادرم وارد نشوند، وارد نمي‌شوم.
تنها چيزي كه به عنوان مانع بزرگ ازدواج، بر سر راه جوانان قرار دارد، نداشتن پول و درآمد است و بسيارند كه در برابر اين مانع، از بستن پيمان همسري خودداري مي‌كنند، ولي آلوده به گناه نيز نمي‌شوند؛ اما افرادي هم هستند كه نه تنها از آن فضيلت بزرگ محروم مي‌شوند، بلكه آلوده به رذايل هم مي‌گردند.
در اين‌جا بايد توجه داشته باشيم كه بسيارند جواناني كه به خاطر بالا بودن سطح توقعشان، قادر به ازدواج نيستند، اينها اگر از تشريفات و توقعات زايد و غيرلازم چشم بپوشند، هيچ‌گونه مانعي بر سر راهشان نيست و مي‌توانند هر چه زودتر، تشكيل خانواده دهند و خود را از خطرات و مهالك تجرد و عزوبت برهانند و از مزاياي فراوان زندگي خانوادگي برخوردار گردند.
اما آن‌جا كه واقعاً مانع وجود دارد و به عللي جوان قادر به ازدواج نيست، وظيفه دارد كه پاكدامني خود را حفظ كند و به هيچ‌وجه دنبال آلودگي و هرزگي نرود.
در شرايط كنوني مسائلي در جامعه مطرح است كه موجب تأخير ازدواج مي‌شوند: جوان بايد درس بخواند و در يكي از رشته‌هاي فني و علمي به درجه تخصص برسد. بايد دو سالي از عمر خود را در ارتش بگذراند تا هم با فنون نظامي آشنا شود و هم در دفاع از ميهن خود سهمي داشته باشد.
اينها همه مانع ازدواجند، اگر جوان، ازدواج خود را به تأخير بيندازد، براي اينكه بتواند به اين اهداف و مقاصد خود دست بيابد و براي خدمت به اجتماع آماده‌تر شود، كاري است ارزنده و پسنديده.
براي دخترها نيز درس خواندن و آماده شدن براي خدمات اجتماعي امري ضروري و لازم است. جامعه، براي تعليم و تربيت و طبابت و پرستاري و بسياري از كارهاي ديگر به وجود آنها نياز مبرم دارد.
براي سالم ماندن محيط تحصيلي دخترها بهترين راه اين است كه كادر آموزشي و اداري مدارس را خود خانم‌ها تشكيل بدهند و از اختلاط پسر و دختر نيز جلوگيري شود.
در دانشگاه‌ها نيز اگر امكان داشته باشد كه چنين برنامه‌اي پياده شود، بسيار بهتر و مناسب‌تر است؛ اما واضح است كه در شرايط كنوني چنين امكاني نيست و بنابراين، با رعايت قوانين اسلامي در مورد حجاب و پوشش زن، راهي جز اختلاط وجود ندارد. اين را هم بايد توجه داشته باشيم كه: در دانشگاه، دختران و پسران از رشد فكري و آگاهي بيشتري برخوردارند و حتي براي آنها امكان بيشتري براي ازدواج هست و بنابراين، خطر آلودگي، كمتر وجود دارد.
مسلماً در دنياي قديم، اين‌گونه مسائل وجود نداشته و به همين جهت، جوانان مي‌توانستند از همان آغاز بلوغ، ازداوج كنند؛ به علت اين‌كه: علم و صنعت، پيشرفت زيادي نكرده بود و هر انساني با گذشتن مدت كوتاهي، با كاري كه بايد در جامعه انجام دهد، آشنا مي‌شد و رسماً مسؤوليتي را برعهده مي‌گرفت؛ اما در دنياي كنوني به‌واسطه پيشرفت علم و صنعت و توسعه آنها، هر انساني براي آماده شدن، وقت زيادي لازم دارد.
در دنياي قديم، دوره آمادگي كوتاه و دوره پذيرش مسؤوليت؛ طولاني بود و در دنياي امروز، دوره آمادگي طولاني و دوره پذيرش مسؤوليت، كوتاه است و حتي قسمتي از عمر نيز بايد به عنوان دوره بازنشستگي بگذرد.
همين طول دوره آمادگي است كه: باعث تأخير ازدواج شده و اكثر جواناني كه مي‌خواهند براي يك تخصص يا يك نيمه تخصص، خود را آماده كنند، بايد مدتي از دوران پرشر و شور جواني را به تجرد بگذرانند.
قرآن كريم با اينها سخني دارد. اينها اگر بتوانند، بايد ازدواج كنند و اگر نتوانند، بايد راه عفاف و پاكدامني پيش گيرند:
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لايَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّي يُغْنِبَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ؛
آنان كه قادر به ازدواج نيستند، بايد عفاف و پاكدامني پيشه كنند تا خداوند، از فضل خود، آنها را بي‌نياز گرداند.
پاك بودن محيط اجتماع از آلودگي‌ها و هرزگي‌ها، براي پاك ماندن و عفاف اين گونه جوانان، بسيار مؤثر است.
اگر زنان از جلوه‌گري بپرهيزند و در راه عفاف و پوشش، استقامت به خرج دهند، به اين گونه جواناني كه به خاطر گذران دوران آمادگي ناگزيرند ازدواج خود را به تأخير اندازند، كمك فراواني مي‌كنند.
اين گونه جوانان نيز بايد از نگاه‌هاي مكرر و طولاني به جنس مخالف بپرهيزند و حتي با روزه گرفتن و سرگرم شدن به ورزش و مطالعه و فعاليت‌هاي مثبت و اجتماعي، خود را از وساوس شيطاني و تخيلات شهواني، محافظت نمايند.
بدون ترديد، خداوند نيز آنان را كمك مي‌كند و هر چه زودتر اسباب بي‌نيازي‌شان را فراهم مي‌سازد.
شهوت از خوردن بود كم كن ز خور
يا نكاحي كن گريزان شو ز شر
چون بخوردي مي‌كشد سوي حرم
دخل را خرجي ببايد لاجرم
پس نكاح آمد چون لاحول ولا
تا كه ديوت نفكند اندر بلا
چون حريص خوردني زن خواه زود
ورنه آمد گربه و دنبه ربود
اما جامعه و پدران و مادران نيز در مورد اين گونه جوانان وظايفي دارند؛ آنان مي‌توانند با چشم‌پوشي از تشريفات و گرايش به سوي سادگي، براي فرزندان خود وسايل ازدواج را فراهم سازند. جامعه نيز بايد در صدد فراهم كردن امكانات برآيد و نگذارد جواناني به واسطه فشار عزوبت، گرفتار مفاسد و مهالك شوند.
بايد بانك‌هايي باشند كه به جواناني كه دوران تحصيلات دانشگاهي را مي‌گذرانند، وام ازدواج بدهند و بايد مؤسسات خيريه‌اي باشند كه جوانان را براي تشكيل خانواده، ارشاد و كمك كنند.
ما اگر طالب محيط پاك و بي‌آلايش هستيم و اگر مي‌خواهيم جوانانمان به هرزگي و آلودگي كشانده نشوند، بايد از جميع جهات، امكانات خود را در اين راه به كار اندازيم و از هيچ‌گونه سرمايه‌گذاري مادي و معنوي، خودداري نكنيم؛ قرآن كريم نيز ما را به اين امر تشويق كرده است:
وَانْكِحُوا الأيامي مِنْكُمْ وَالصَّالحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إمائِكُمْ إنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَليمٌ؛
به افراد مجرد و غلامان و كنيزاني كه براي ازدواج شايستگي دارند همسر بدهيد، اگر فقير باشند، خداوند‌ ‌آنان را از فضل خود بي‌نياز مي‌سازد و خداوند گشايش‌دهنده و داناست.
امام صادق(ع) فرمود:
مَنْ زَوَّجَ اعزباً كانَ مِمّنْ يَنْظرُ اللهُ يَومَ القيامهِ؛
كسي كه مجردي را همسر بدهد، از كساني است كه خداوند در روز قيامت به نظر لطف به آنها مي‌نگرد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
أفْضَلُ الشفاعاتِ أنْ تشفَعَ بينَ اثْنَيْنِ في نِكاحٍ حتي يجمَعَ اللهُ بينَهُما؛
بهترين وساطت‌ها اين است كه انسان ميان دو كس در راه ازدواج، وساطت نمايد تا خداوند ميان آنها جمع كند.
اگر انسان داراي طرز تفكر توحيدي باشد و قبول كند كه خداوند، مسبب‌الاسباب است و همه چيز به دست اوست، به توصيه‌هايي كه در قرآن و روايات درباره ازدواج و همسر دادن به افراد مجرد شده است، اهميت مي‌دهد و بهانه‌هايي از قبيل: كمي امكانات و مشكلات ازدواج را كم‌اهميت تلقي مي‌كند و با اميد و اتكاي به خداوند، در اين قدم برمي‌دارد.
پيامبر خدا مي‌فرمود:
مَنْ سرَّهُ أنْ يلقَي اللهَ طاهِراً مُطَهَّراً فليلقَهُ بزوجهٍ، وَمنْ تركَ التَزويج مَخافَه العيلهِ فَقدْ أساءَ الظنَّ باللهِ عزّوجلّ؛
كسي كه دوست مي‌دارد خدا را پاك و پاكيزه ديدار كند، بايد ازدواج كند و كسي كه از ترس عائله، از ازدواج خودداري مي‌كند، به خداوند متعال بدگمان است.
در نهاد انسان بعضي از نيروها و استعدادها موجود است كه تنها در موارد نياز و ضرورت به كار مي‌افتد و مي‌تواند به وسيله آنها بر بسياري از مشكلات و دشواري‌ها غلبه كند؛ وانگهي، يك زن و شوهري كه ازدواج آنها بر اساس معيارهاي صحيح انجام گرفته است دو يار و دو مددكار يكديگر و همفكرند و مي‌توانند با همفكري و كمك هم، بر مشكلات اقتصادي غلبه كنند و زندگي مشترك را با خوشبختي ادامه دهند.
اگر انسان متكي و اميدوار به خدا باشد، يقين مي‌كند كه همان خداوند مهربان در تنگناها و گرفتاري‌ها او را ياري و هدايت مي‌كند تا به كشف استعدادها و امكانات توفيق يابد و در نبرد زندگي، فاتح و پيروز گردد.
آنهايي كه ازدواج را همچون قله‌اي بلند مي‌نمايانند كه تنها قهرمان‌هاي برجسته مي‌توانند به تسخير آن توفيق يابند، بزرگ‌ترين صدمه را به عفاف و اخلاق سالم اجتماع وارد مي‌سازند و اجراي سنت مقدس ازداوج را به تأخير مي‌اندازند و جامعه را به فساد مي‌كشانند و ارزش زن را هم پايين مي‌آورند، در حالي كه اسلام كوشيده است ارزش زن را بالا ببرد. امام صادق(ع) فرمود:
اكْثَرُا الخَيْرِ فِي النِساءِ؛
بيشترين خير در زنان است.
هر اندازه قداست ازدواج را در نظر مردم بالا ببريم و سعي كنيم جوانان را با معيارهاي اسلامي آشنا گردانيم، ارزش دارد؛ اما اگر ازدواج را در نظر جوانان، همچون گردنه‌اي صعب‌العبور يا غير قابل عبور جلوه دهيم و به‌طور مرتب بر نيروي گريز از آن بيفزاييم، بايد در انتظار عواقب اجتماعي آن نيز باشيم.
در جامعه‌اي كه گريز از زناشويي شديد باشد، پيوسته بر مراكز فحشا و فساد افزوده مي‌شود و حتي خانواده‌ها نيز در معرض متلاشي شدن هستند. در نتيجه، فرزندان هم از تربيت صحيح، برخوردار نخواهند شد.
بسيار واضح است كه همه اين امور، مانند حلقه‌هاي يك زنجير، به هم ارتباط دارند و هيچ‌كدام جداي از يكديگر نمي‌تواند باشد.
قداست ازدواج، بالا رفتن ارزش زن در جامعه، تربيت صحيح فرزندان، دوام و استحكام خانواده‌ها، به كار افتادن استعدادها و نيروهايي كه به درد خلاقيت و رفع مشكلات مادي و اقتصادي مي‌خورند، از بين رفتن فساد و فحشا، كامگيري صحيح و كامل زوجين در محيط باصفاي خانواده از يكديگر، اميدواري به الطاف خداوندي و خوش‌بيني و ...، همه حلقه‌هاي يك رشته‌اند.
اسلام، جامعه‌‌اي مي‌پسندد كه همه امور فوق، در آن عينيت و تحقق يافته باشد؛ به همين جهت، فلسفه زناشويي را به بهترين وجه، براي پيروان خود طرح مي‌كند و معيارهاي اساسي را ارايه مي‌دهد و به آن قداستي والا مي‌بخشد و ضرورت و اهميت اجراي چنين برنامه مقدسي را از همه شيفتگان مكتب خويش مي‌خواهد.
بديهي است، چنين جامعه‌اي خود مشوق ازدواج است و برنامه‌ها را طوري تنظيم مي‌كند و قوانين را آن چنان تدوين و اعمال مي‌كند كه جوانان، هم بتوانند ترقي كنند و هم پاك و معصوم بمانند و با اشتياق فراوان به استقبال ازدواج بشتابند.

تعداد بازديد: 480 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز