کلام اول: ازدواج؛ ناموس طبیعت؛ دستور بشریت
اشــاره: اینک لحظه پرشکوه پیوند آسمانی از راه رسیده است.
دو رهرو جوان میخواهند بر اساس خواست و رضای خداوند ، دست در دست هم، راه زندگی را به سوی هدف والای آن سیر کنند.
راستی این چه میثاق عمیق و مهمی است!
طبع و غریزه «زوج» میخواهد. روان پرتلاطم، «همسر» میطلبد. روح بیقرار، بدون «او» احساس نقصان و کمبود میکند. خداوند هر یک را بدون دیگری نمیپسندد و پیامبر(ص) ازدواج را سنت خویش و راه رسیدن به رضای الهی و صیانت بخشیدن به نیمی از دین معرفی میکند.
میخواهند بیشتر بدانند تا با هشیاری«بله» بگویند.
شنیدن از این «سید» چقدر مغتم است.
خوشا بحالشان!
هـدف زندگی:
زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از و جود خود و موجودات پیرامونش بای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید.
اصلا ما برای این به دنیا آمدهایم. ما در حالی وارد دنیا ميشویم که از خود اختیاری نداریم.
کودکیم و تحت تاثیر هستیم، اما تدریجا عقل ما رشد میکند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا میکنیم. اینجا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دینا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج میشود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از اینجا زندگی حقیقی آغاز میشود.
ازدواج یک ارزش اسلامی:
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا میکند، یکی از نعمتها و اسرار الهی و یکی از پدیدههای اجتنابناپذیر زندگی بشری است. میشد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و یا مجاز کند و مرد رارها کند تا یکییکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمیکند خود را از این ارزش محروم نموده است.
خداوند اصرار دارد
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فرضیه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعا در زمره واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان میفهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه ماندگار و دارای تاثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.
خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمیآید:
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمیآید، مخصوصا آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش میآید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی میگذراند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست.
مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
سنت پیامبر: ازدواج به موقع
روایت معروفی دایم که پیامبر(ص) فرمودهاند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرمودهاند سنت من؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تاکید بیشتری ورزیده و این تاکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه میکنید این تاکیدی که اسلام بر ازدواج کرده در این مکاتب اجتماعی و فلسفههای رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آمادهاند ازدواج نمایند.
نکاح علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از این طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب میکند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این کار اقدام نماید. ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم(ص) به سنت خودشان تعبیر میکنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسأله تاکید ویژهای شده. چرا؟ به خاطر ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیتهای بعدی.
ازدواج در حال شور و شوق
پیامبر اکرم(ص) اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند- چه دخترها و چه پسرها- البته با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ماهم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب، وقتی ازدوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال میکنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن وشوهر در چنین خانوادهای کاملا با هم صمیمی خواهند بود.
ازدواج در آغاز احساس نیاز
اسلام اصرار دارد بر اینکه این پدیده در اوان خود، هرچه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زودتر بهتر. زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز میکنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولا برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیا جلوی طغیانهای جنسی را میگیرد. لذا میفرماید: «من تزوج احرز نصف دینه». طبق این روایت معلوم میشود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود میبیند از طرف طغیانهای جنسی است که خیلی رقم بالایی است.