جامعه امروز جهان را جامعه سازمانها تشكيل داده است؛ در صورتي كه در جامعه ديروز، جامعه خانواده بود كه هر كس نياز خويش را در قلمرو روستا يا شهر خود برطرف ميساخت. امروز كاري انجام نميشود، مگر به دست سازماني و كالايي توليد نميشود، مگر در سازماني. توليد، توزيع، گردش پول، آموزش، دفاع، بهداشت، قضاوت، مسكن، پوشاك، غذا، امور شهري و حمل ونقل هر يك سازمانهاي مخصوص به خود را دارد و اين سازمانها در طي زمان برحسب افزايش جمعيت، بروز مسايل شهري، سياسي و اقتصادي، وسعت و پيچيدگي بيشتري مييابند.
بدين ترتيب قسمت عظيمي از فعاليتهاي جامعه از طريق سازمانها انجام ميشود و به همين سبب يكي از موضوعات روز دنيا را مديريت تشكيل ميدهد و بسياري از تغييرات در سطوح جهاني و ملي در فنون و مفاهيم مديريت قابل جستجو است.
نويسندگان زيادي در رشته مديريت به تعريف كاربردي از مديريت پرداختهاند. در اين زمينه برخي مديريت را هماهنگي بين نيروي انساني، پول و ساير داراييها، قلمداد نمودهاند و برخي ديگر تحت عناوين متعدد و محدودتري همچون مديريت نيروي انساني، مديريت بازاريابي، مديريت برنامهريزي و غيره قلمفرسايي نمودهاند و فقط در سالهاي نه چندان دور مبحث «مديريت استراتژيك» گشود شده است.
مديريت استراتژيك يك نوع مديريت آيندهنگر، انطباقپذير، خلاق و پوياست. مديريت خاص دوران بحران و دوره تغييرات سريع و محيط دروني و بيروني سازمان است. مديريت استراتژيك شامل عصر دگرگونيهاي ساختار نظام اجتماعي، اقتصادي و سياسي، عصر تحولات ناگهاني، پيشبيني ناپذير، عصر كميابي و بحران انرژي و منابع اوليه، عصر محدوديتها و آلودگيهاي محيط زيست و عكسالعملهاي طبيعت در برابر بيخرديها و حرص و آز انسان معاصر، عصر عصيانهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي است.
مديريت در چنين وضعيت دشوار و ناپايداري بيش ار هر چيز به تفكري خلاق، ذهنيتي گشوده براي كسب اطلاعات، شامهاي تيز براي دريافت علائم خطر، بينشي آيندهنگر و برنامهريز و برخوردي واقعگرا و منطقي نياز دارد.
مديريت استراتژيك راه و روش ثابت و تغييرناپذيري نيست؛ بلكه خود روشساز است. مجموعهاي از دستورالعملهاي دائمي نيست؛ بلكه خود رويههاي كار را در عمل ميآموزد. مديريتي است براساس آموزش دائمي، كه به طور مداوم يافتههاي خود را محك تجربه ميزند و آنها را ارزيابي و تصحيح ميكند. از اينرو مديريت استراتژيك فراگرد است نه يك پديده. فراگردي است كه از بينشي آيندهنگر و آيندهساز اتخاذ ميگردد و پس از تعيين اولويتها و هدفگذاري، برنامهريزي ميكند و پس از پياده كردن برنامهها، نتايج به دست آمده را ارزيابي ميكند و به طور متناسب در اولويتها و هدفها بازانديشي مينمايد و دوباره اين چرخه حركت خود را آغاز ميكند.
سازمانهاي مديريت مواد زايد جامد (پسماندها) در بسياري از كشورهاي جهان مخصوصا در كشورهاي در حال توسعه با اعتقاد به طرح مديريت استراتژيك در جستجوي حركت به سمت ايجاد اين مديريت ميباشند. مديريتي كه متأثر از مسايل اقتصادي، اجتماعي، بهداشتي و زيست محيطي، تكنولوژيكي، رشد جمعيت، كمبود منابع، ضعف مديريت شهري و عدم شناخت مديران از روشهاي مهندسي مديريت مواد زايد جامد است. اين نوشتار به گامهاي اوليه در اين مسير ميپردازد.
همانطور كه ذكر شد، مديريت استراتژيك تلاشي سازمان يافته و منظم براي اتخاذ تصميمات بنيادي و انجام دادن اقدامات اساسي است كه سرشت و جهتگيري فعاليتهاي سازماني را در تقابل با ديگر نهادها در چارچوب قانوني شكل ميدهد. كلان شهرها در طراحي استراتژيك مواد زايد جامد، براي دستيابي به اين امر مهم نيازمند موارد ذيل ميباشند:
تطبيق سطوح خدمات با نيازهاي مردم و امكان پرداخت هزينهها توسط آنها با در نظر گرفتن توانايي قشر كم درآمد.
نگرش يكپارچه به عناصر موظف مديريت مواد زايد جامد شامل جمعآوري، حمل و نقل، بازيافت، پردازش و دفع نهايي. همچنين جهت تدوين استراتژي ملي موارد ذيل نياز است:
ايجاد خط مشي مناسب و چارچوبهاي تنظيم كننده و اصلاحات سازماني.
فراهم نمودن كمكهاي فني و تأمين مالي از طريق نظامهاي محلي يا دولتي.
معمولا طراحي مديريت استراتژيك داراي يك رويكرد نظاممند (سيستماتيك) براي دستيابي به اهداف بلند مدت ميباشد. در اين رويكرد موارد زير بايد مدنظر قرار گيرد:
1. افزايش بهرهوري خدمات عمومي؛
2. بهبود وضعيت بهداشت عمومي و استاندارد دفع؛
3. گسترش خدمات براي مناطق تحت پوشش مخصوصا مناطق فقيرنشين؛
4. مسايل مربوط به هزينهها و ارزش افزوده به ترتيبي كه مازاد مابهالتفاوت مالي صرف بهبود تصاعدي كيفيت خدمات شود.
مسايل و امور استراتژيك بنا بر تعريف متضمن برخوردها و تناقضها است. برخوردها و تناقضها ميتوانند مربوط به اهداف (چه)، ابزار (چگونه)، فلسفه (چرا)، موقعيت (كجا)، زمان (چه وقت) باشند. همچنين در مورد راههاي مختلف برخورد با مسايل و اين كه حل آنها به سود و زيان چه كساني خواهد بود، مطرح شوند. سازمان بايد در رويارويي و حل تناقضها (به شكل مؤثر)، آنها را شناسايي و دستهبندي نمايد. گروه برنامهريزي بايد بعد از مشخص شدن گزينهها، فرضيهها و موانع موجود گروه، پيشنهادهايي را براي تحقق آنها به شكل مستقيم تهيه و ارائه نمايد.
برخي از موارد مربوط به تناقضها، نيازها، موانع و مواردي كه بايد در فرآيند طراحي مديريت استراتژيك مواد زايد جامد در نظر گرفته شوند به شرح زير ميباشند:
الف. محدوده وظايف (چه چيزها؟)
اين محدوده شامل موارد طراحي و مديريت، توليد و جابهجايي و حمل ميگردد كه در جدول شماره 1 ارائه شده است.
ب. گروههاي ذينفع (چه كسي؟)
گروههاي ذينفع در مديريت مواد زايد جامد شهري به طور كلي عبارتند از: تشكيلات محلي يا حكومت ملي استفاده كنندگان از خدمات، بخش خصوصي، بخش دولتي، گروههاي مردمي و خيرين.
ج. جنبههاي استراتژيكي (چطور؟)
به طور كلي جنبههاي استراتژيكي در مديريت مواد زايد جامد شهري شامل جنبههاي سياسي، سازماني، اجتماعي، اقتصادي، فني، زيست محيطي و بهداشتي ميشود.
چگونه طراحي استراتژيك كنيم؟
يك «استراتژي» شامل يك «الگو» براي اهداف، سياستها، برنامهها، اقدامات، تصميمات و يا تخصيص منابع است كه مشخص ميسازد سازمان، چه سازماني است؟ چه كاري را و به چه دليل انجام ميدهد؟
استراتژيها براساس سطوح مختلف، ماموريتها و چارچوب زماني مختلف، متفاوت ميباشند.
فرايند طراحي استراتژيك مديريت مواد زايد جامد شهري داراي 7 مرحله ميباشد كه هر مرحله تمامي جنبههاي استراتژيك و موظف را دربرميگيرد. بايد در نظر داشت كه اصولا طراحي مديريت مواد زايد جامد شهري يك موضوع فني نيست؛ بلكه يك همكاري ميان بخش مديريتي و سازماني بين گروههاي ذينفع مؤثر (كليدي) ميباشد. ما براي دستيابي به اين موضوع، نيازمند توافقي اوليه براي چگونگي انجام مراحل كار هستيم. فرايند طراحي استراتژيك، فرايندي سطحي نيست؛ بلكه عملكردي مداوم و قانونمند در خصوص بازنگري و روزآمد شدن (بهبود مستمر) است.
مرحله اول: سازماندهي
هدف از اجراي مرحله اول، تلاش براي سازماندهي مطالعات طراحي است. اين مرحله به دو بخش اساسي تقسيم ميشود. بخش اول اخذ حمايت همه جانبه (فرآيند سياسي) شامل تفاهم براي موارد مورد نياز در مطالعه استراتژيك، تشكل كميته راهبري با حضور افراد ذينفع كليدي و ايجاد تعهد و اراده سياسي است. بخش دوم شامل سازماندهي فعاليتها (در سطح اجرايي) ميباشد كه شامل تشكيل گروههاي كاري جهت انجام مطالعات، تدوين شرح خدمات جامع، يافتن منابع و سرمايهها، استفاده از مشاورين (در صورت لزوم) و آماده سازي طرح تفصيلي انجام كار است.
مرحله دوم: تعريف مشكل
هدف از اين مرحله عبارت از تشخيص و تبيين مشكلات، تعهدات و به طور كلي پايههايي است كه سازمان با آن روبرو ميباشد. اين مرحله نيز به دو بخش اصلي تقسيم ميشود. بخش اول تحت عنوان شناخت وضع موجود شامل مشخص نمودن كميت و تركيب مواد زايد جامد و بازنگري عمليات مديريتي مرتبط با آن است و بخش دوم تحت عنوان پيشبيني نيازهاي آتي شامل تنگناها و تجربيات ناموفق موجود و فرصتهايي براي پيشرفت ميباشد.
مرحله سوم: ايجاد چارچوب طراحي
سومين گام، ايجاد چارچوب طراحي براساس توسعه و تشريح رسالت و ارزشهاي سازمان است. اين مرحله شامل انتخاب محدوده و دوره طراحي، انتخاب نوع مواد زايدي كه به وسيله اين طرح پوشش داده ميشود، تعريف سطوح خدمات مورد نظر (كيفيت و پوشش) است كه خود شامل هماهنگي بين شرايط مطلوب و تواناييها و تعيين اهداف خرد و كلان ميباشد.
مرحله چهارم: شناسايي و ارزشيابي گزينهها
اين مرحله شامل شناسايي گزينههاي متفاوت براي هر يك از جنبههاي ساختار سازماني و زير مجموعههاي اجرايي و ارزشيابي هر يك از گزينهها يا ملاكهايي است كه جنبههاي مختلف مديريت مواد زايد جامد شهري را در برميگيرد. اين مجموعه در نهايت، فهرستي از گزينههاي برگزيده براي هر يك از جنبههاي ساختار سازماني و زير مجموعههاي اجرايي است. با توجه به اهميت اين بخش و براي شناخت بهتر موضوع، اين مرحله به قسمتهاي مختلفي تقسيم ميشود:
الف) چارچوب سازماني
هدف از اين گروه، تهيه چارچوب سازماني براي مديريت مواد زايد جامد شهري ميباشد كه شامل برنامهريزي براي تقسيم مسئوليتها در سطوح مختلف شهرداريها در مورد جمعآوري، حمل و نقل و دفع، همكاري ميان بخشي، ايجاد سازمان مديريت مواد زايد جامد شهري، تفكيك وظايف به جهت اجتناب از اختلاف گروههاي ذينفع (مشتري، ناظر، مجري) است و تقويت مديريت در محدوده واحدهاي مستقل جهت اجراي وظايف و مسؤوليتها، فرصتي به بخش خصوصي گرفتار (داراي مشكل) ميدهد.
ب) ارتقاء كيفيت
اين گام براي برنامهريزي در جهت بهبود استانداردها، افزايش كارايي جهت تمام مراحل كار در نظر گرفته شده است كه شامل بررسي زير گروههاي اجرايي شامل ذخيرهسازي، جمعآوري ثانويه، انتقال و رفت و روب است و بر افزايش كارايي و بازدهي، شناسايي، ارزيابي و انتخاب بهترين گزينه براي هر يك از گروههاي اجرايي، جلب همكاري بيشتر اقشار جامعه، مخصوصاً براي پوشش خدمات در مناطق محروم و حاشيهنشين، تاكيد ميكند.
ج) افزايش كيفيت سازماندهي
اين مرحله براي برنامهريزي در جهت ارتقاء كيفي روش سازماندهي مديريت مواد زايد در نظر گرفته شده است كه اساس آن اولويت دادن به اجتناب از توليد زباله و كاهش آن و نيز استفاده از مواد قابل بازيافت به جاي پردازش و دفع براساس اصول كار ميباشد.
اين موضوع برخاسته از ديدگاهي است كه هرگاه اين كار اجرايي باشد، اقتصادي نيز هست. ساماندهي وضعيت موجود افراد زباله دزد و شبكههاي غير رسمي بازيافت به جاي جلوگيري از فعاليت آنها نيز در اين مرحله انجام ميشود.
د) بهبود دفع
اساس اين مرحله، برنامهريزي براي توسعه فرآيند پردازش و تجهيزات دفع ميباشد و شامل توقف هر چه زودتر روش تلنبار كردن از طريق تمركز بر روي مركز دفن براي بهبود و يا جايگزيني روشي مناسب است. اين كار در يك مقطع زماني كوتاه و با روشي كه ارزش اقتصادي مطلوبي داشته باشد، امكان پذير است. اين موضوع از طريق انتخاب استاندارد مناسب مركز دفن، معرفي مراحل عملي براي بهبود وسايل موجود و شروع مطالعات مكانيابي، طراحي و گسترش مركز دفن آينده انجام ميگيرد.
ه) مديريت مالي
هدف از اين مرحله، تقويت چارچوب مديريت مالي از طريق تمركز بر روي چارچوب خط مشي مالي شامل مديريت مالي و كنترل، توانايي پرداخت، تمايل به پرداخت، ايجاد درآمد، خط مشي براي بازپرداختهاي مالي، منابع سرمايهگذاري و همچنين ارزيابي اقتصادي مربوط به گزينههاي فني (مرحلهها)، سطوح خدمات و اهداف خرد (مرحله 3)، استراتژي جايگزين (مرحله 5) و نيز ايجاد تقويم مالي طرح استراتژيك با تمركز ويژه بر روي طرح عملياتي (مرحله 6) ميباشد.
مرحله پنجم: تدوين استراتژي
تدوين طرح استراتژي از طريق تكميل نتايج مرحله چهارم ميباشد كه موجب دستيابي به يك استراتژي مناسب براي توسعه سيستم مديريت مواد زايد جامد در بلندمدت (بيش از 15 سال) است كه از طريق شناسايي و ارزيابي نظاممند (سيستماتيك) گزينههاي متفاوت استراتژيك انتخابي، انجام ميشود.
مرحله ششم: تدوين طرح كوتاه مدت
تدوين طرح كوتاه مدت از طريق تغيير جهت ديدگاه استراتژيكي به يك استراتژي واقعي كاربردي انجام ميشود؛ اينكه چه ويژگيها و جزئياتي براي اجزاي طرح تا رسيدن به هدف كلي نياز است؟ چه كسي و چه موقع بايد فعاليتهاي اجرايي را انجام دهد؟ همچنين تدوين جزئيات امكان سنجي شامل كليات طرح مالي و تقويم طرح كوتاه مدت و تعيين و اولويتبندي سرمايهگذاريها مطابق با برنامه كوتاه مدت، انجام ميشود؛ ضمن اين كه ميبايست توافقات لازم براي اجراي طرح استراتژيك را به دست آورد و نيز نسبت به افزايش آگاهيهاي عمومي و سطح تحصيلات (بدون در نظر گرفتن اين كه ممكن است طرح ناموفق باشد)، اقدام نمود.
مرحله هفتم: اجرا و پايش
طرح استراتژيك وقتي ارزش خواهد داشت كه با مهارت اجراء شود و نتايج آن بر روي زمين قابل اثبات باشد. براي تحقق اين امر، موارد زير تاكيد ميگردد:
- اجراي مراحل مختلف مطابق برنامهريزي؛
- پايش و طراحي ساختار مديريت اطلاعات براي خدمات مديريت مواد زايد جامد؛
ميتوان بهبودهاي اوليه را با انجام موارد ذيل نشان داد:
- اخذ تعهد از گروههاي ذينفع براي بهبود خدمات در طي فرآيند برنامه با اعطاي اعتبارات؛
- اجراي كليه اقدامات تعيين شده در طي فرايند برنامه اعم از نسبتا كوچك يا ساده، با هزينه كم و يا رايگان؛
- انجام همزمان طرح عملياتي (بيش از 5 سال) اقدامات مربوط به سال اول (طرح ضربتي) و همچنين انجام برخي از اقدامات ضربتي به طور موازي براي انجام روند اخذ مجوز براي طرح عملياتي و طرح استراتژيك كه احتمالاً احتياج به گذشت زمان دارد.