به قلم : حدیثه خسروی ؛ کارشناس ارشد؛علوم بهداشتی در تغذیه
تحریریه زندگی آنلاین : Orthorexia یا وسواس غذایی یک اختلال خوردن است که با تمرکز وسواسی بر تغذیه سالم مشخص میشود. این وسواس میتواند به صورت افکار و رفتارهای اجباری مرتبط با غذا ظاهر شود که اغلب منجر به رژیمهای غذایی محدود میگردد. بر خلاف سایر اختلالات خوردن، نگرانی اصلی لزوما وزن یا تصویر بدن نیست، بلکه خلوص و سالم بودن غذا است. این اختلال میتواند منجر به انزوای اجتماعی و کمبودهای تغذیهای شود. نکته مهم این است که بین عادات غذایی سالم و ارتورکسیا تمایز قائل شویم.
Orthorexia، اصطلاحی است که توسط دکتر استیون براتمن در اواخر دهه 1990 معرفی شد، و در واقع به وسواس در خوردن غذاهایی اشاره دارد که فرد آن را سالم میداند. در حالی که به طور رسمی در DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) به عنوان یک اختلال خوردن مشخص شناخته نشده است. چندین معیار کلیدی برای تشخیص ارتورکسیا پیشنهاد شده است.
بیشتربخوانید:
وسواس غذایی (1)
معیارهای اصلی تشخیصی برای ارتورکسیا
مشغولیت بیش از حد به تغذیه سالم
تمرکز بیش از حد بر کیفیت و خلوص غذا، که اغلب به ضرر سلامت و آسایش فرد است.
الگوهای غذایی محدود کننده
اجتناب از طیف وسیعی از غذاهای ناسالم، از جمله کل گروههای غذایی، که منجر به کمبودهای تغذیهای یا سایر مسائل بهداشتی میشود.
پیامدهای عاطفی
احساس گناه، اضطراب یا استرس هنگام مصرف غذاهایی که «خالص» یا «سالم» تلقی نمیشوند.
انزوای اجتماعی
فرد از موقعیتهای اجتماعی مربوط به غذا، به دلیل ترس از آلودگی یا قضاوت مربوط به انتخاب غذا اجتناب میکند.
تأثیر بر زندگی روزمره
اشتغال ذهنی به کیفیت غذا در فعالیتهای روزانه، روابط یا کیفیت کلی زندگی اختلال ایجاد میکند.
مسائل مربوط به عزتنفس
عزتنفس به شدت با انتخابهای غذایی و پیروی از قوانین سخت خوردن مرتبط میشود.
توجیه عادات غذایی
افراد اغلب از الگوهای غذایی محدود کننده خود به عنوان وسیلهای برای دستیابی به سلامت بهتر یا برتری اخلاقی دفاع میکنند.
* ارتورکسیا ممکن است اثرات منفی قابلتوجهی بر سلامت جسمانی به دلیل کمبودهای تغذیهای یا استرس روانی ناشی از حفظ چنین عادات محدودکنندهای، داشته باشد، حتی ممکن است فرد در هنگام مواجهه با غذاهایی که با دستورالعملهای دقیق فرد مطابقت ندارند، مضطرب شود.
در حالی که ارتورکسیا به طور رسمی به عنوان یک اختلال قابلتشخیص شناخته نشده است، علائم آن میتواند به طور قابلتوجهی بر سلامت روحی و جسمی افراد تأثیر بگذارد. اگر شما یا شخصی که میشناسید با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنید، کمک گرفتن از یک متخصص مراقبتهای بهداشتی، مانند یک روانشناس یا یک متخصص تغذیه توصیه میشود.
ارتورکسیا از چندین جهت کلیدی با سایر اختلالات خوردن متفاوت است. در ادامه به بررسی تفاوتهای اساسی بین اختلال وسواس غذایی با سایر اختلالات میپردازیم.
تمرکز بر تغذیه سالم
ارتورکسیا: بر کیفیت و خلوص غذا با پرهیز شدید از غذاهای ناسالم تأکید دارد. این وسواس حول محور خوردن غذاهای «تمیز» یا «طبیعی» است.
سایر اختلالات خوردن (به عنوان مثال، بیاشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی): در حالی که ممکن است شامل محدودیتهای غذایی باشند، تمرکز اصلی بر کاهش وزن و بهبود تصویر ذهنی بدن است و تمرکزی بر کیفیت و سلامت غذا ندارد.
انگیزه
ارتورکسیا: ناشی از میل به سلامتی بیشتر است که اغلب با سختگیریهای زیاد در مورد غذا همراه میباشد.
سایر اختلالات خوردن: معمولا از مسائل مربوط به تصویر بدن، عزتنفس یا پریشانی عاطفی ناشی میشود، در واقع کنترل وزن و ظاهر فیزیکی نگرانیهای اصلی هستند.
الگوهای رفتاری
ارتورکسیا: افراد اغلب قوانین سختگیرانهای در مورد غذای سالم دارند، که میتواند منجر به انزوای اجتماعی و اضطراب مربوط به انتخاب غذا شود.
سایر اختلالات خوردن: ممکن است شامل رفتارهای پرخوری و پاکسازی (همانطور که در پرخوری عصبی دیده میشود)، یا محدودیت شدید غذایی (در بیاشتهایی) باشد. این رفتارها به طور کلی متنوعتر هستند و میتوانند شامل اقدامات جبرانی مانند ورزش بیش از حد یا استفراغ باشند.
بیشتربخوانید:
وسواس غذایی (2)
پاسخهای عاطفی
ارتورکسیا: افراد با مصرف غذاهایی که با استانداردهای سختگیرانه آنها مطابقت ندارد، احساس گناه یا اضطراب میکنند. تأثیر روانی ممکن است ناشی از عدم رعایت قوانین غذایی شخصی باشد.
سایر اختلالات خوردن: پاسخهای عاطفی معمولا با نارضایتی از بدن، ترس از افزایش وزن یا ناراحتی در مورد ظاهر شخصی مرتبط است که منجر به الگوهای رفتاری پیچیده تری میشود.
پیامدهای سلامتی
ارتورکسیا: در حالی که میتواند منجر به کمبودهای تغذیهای شود، ممکن است فرد همچنان از نظر وزن بدن سالم باشد. نگرانی در این مورد بیشتر در ارتباط با آسیبهای روانی و اجتماعی عادات غذایی سختگیرانه است.
سایر اختلالات خوردن: اغلب منجر به مشکلات شدید سلامت جسمانی، از جمله سوءتغذیه، عدم تعادل الکترولیتها، یا تغییرات قابل توجه وزن میشود.
شناخت و تشخیص
ارتورکسیا: به طور رسمی به عنوان یک اختلال خوردن متمایز در دستورالعملهای تشخیصی مانند DSM-5 طبقهبندی نشده است، که باعث میشود معیارهای تشخیص رسمی نداشته باشد.
سایر اختلالات خوردن: در DSM-5 با معیارهای تشخیصی و پروتکلهای درمانی خاص به رسمیت شناخته شده است، که اجازه میدهد یک چارچوب تثبیت شده برای شناسایی و مداخله وجود داشته باشد.
در حالی که ارتورکسیا دارای برخی ویژگیهای مشترک با سایر اختلالات خوردن، مانند الگوهای غذایی نامنظم و مشکلات روانی مرتبط با غذا، تمرکز منحصر به فرد آن بر خلوص و سالم بودن غذا است، اما وضعیت متمایزی از اختلالات نامبرده دارد. درک این تفاوتها میتواند برای تشخیص و درمان مناسب بسیار مهم باشد.
پیامدهای جسمی و روانی ارتورکسیا
ارتورکسیا یا تمرکز وسواسی بر تغذیه سالم، میتواند منجر به پیامدهای مختلف جسمی و روانی شود. در اینجا به برخی از مشکلات سلامتی مهم مرتبط با این بیماری اشاره میشود:
کمبودهای تغذیهای
محدودیت انتخابهای غذایی: پرهیز شدید از برخی گروههای غذایی میتواند منجر به کمبود مواد مغذی ضروری، ویتامینها و مواد معدنی شود.
رژیم غذایی نامتعادل: رژیم غذایی سفت و سخت ممکن است منجر به دریافت کالری ناکافی شود که باعث سوءتغذیه یا کمبودهای خاص (مانند آهن، کلسیم و اسیدهای چرب امگا 3) گردد.
تغییرات وزن
کاهش وزن: افراد ممکن است کاهش وزن ناخواسته را به دلیل محدودیت بیش از حد تجربه کنند که به طور بالقوه منجر به کموزنی میشود.
افزایش وزن: در برخی موارد، اضطراب ناشی از خوردن برخی غذاها ممکن است منجر به پرخوری در غذاهای مجاز و در نتیجه افزایش وزن شود.
مشکلات گوارشی
مشکلات گوارشی: رژیم غذایی محدود ممکن است بر سلامت روده تأثیر بگذارد و منجر به مشکلاتی مانند یبوست، نفخ یا سایر ناراحتیهای گوارشی شود.
عدم تحمل غذایی: با گذشت زمان، یک رژیم غذایی بسیار محدود و سختگیرانه ممکن است منجر به عدم تحمل غذایی یا حساسیتهای مفرط شود.
پیامدهای سلامت روان
اضطراب و افسردگی: وسواس و انتخابهای سختگیرانه در مورد غذاها میتواند منجر به انزوای فرد در محیطهای اجتماعی شود.
رفتارهای وسواسی اجباری: ارتورکسیا میتواند به صورت افکار وسواسی و رفتارهای اجباری مرتبط با انتخاب و آمادهسازی غذا ظاهر شود.
تأثیر بر زندگی روزمره
کاهش کیفیت زندگی: تمرکز بیش از حد بر روی انتخابهای غذایی ممکن است در فعالیتهای روزانه، روابط شخصی و لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد کند.
فشار بر روابط: دوستان و خانواده ممکن است ارتباط با فرد را چالشبرانگیز بدانند که به طور بالقوه باعث ایجاد تنش در روابط میشود.
پیامدهای بلند مدت سلامت
زمینهسازی در بروز سایر اختلالات: ماهیت محدودکننده ارتورکسیا ممکن است راه را برای ایجاد اختلالات شدید خوردن مانند پرخوری عصبی و بیاشتهایی عصبی هموار نماید
درمان ارتورکسیا
در واقع هیچ «درمان» واحدی وجود ندارد. پروسه درمان معمولا شامل ترکیبی از درمانها با هدف پرداختن به جنبههای روانشناختی و رفتاری این اختلال است. در ادامه به مروری دقیق از رویکردهای موثر برای مدیریت ارتورکسیا میپردازیم:
مداخلات درمانی
درمان شناختی رفتاری (CBT)
CBT یکی از موثرترین روشها برای درمان ارتورکسیا است. در واقع به افراد کمک میکند تا افکار و باورهای تحریف شده در مورد غذا و سلامتی را شناسایی کنند و تغییر دهند. به چالش کشیدن الگوهای فکری سفت و سخت مرتبط با تغذیه سالم، کاهش اضطراب در مورد انتخاب غذا، و ترویج دیدگاه متعادلتر از تغذیه از اهداف این روش است.
درمان مبتنی بر ذهن آگاهی
این رویکرد افراد را تشویق میکند تا آگاهی بدون قضاوت از افکار و احساسات خود ایجاد کنند وکمک میکند افراد برای آگاهی از رابطه خود با غذا، کاهش اضطراب و بهبود آسایش خود توانمند شوند.
مشاوره تغذیه
متخصص تغذیه میتواند به افراد کمک کند تا رابطه سالمی با غذا برقرار کنند. ارائه نکات تغذیه سالم، آموزش در مورد نیازهای غذایی و کمک به کاهش اضطراب مربوط به دریافت برخی غذاها بخشی از کمکهای کارشناس تغذیه است.
گروههای پشتیبانی
پیوستن به گروههای حمایتی یا گروههای درمانی با افرادی که تجربیات مشابهی دارند، میتواند حس اجتماعی فرد را تقویت کند.
در واقع به اشتراک گذاشتن تجربیات، یادگیری راهبردهای مقابله و دریافت تشویق در روند بهبودی از فعالیتهای انجام شده در گروههای حمایتی است.
استراتژیهای رفتاری
معرفی تدریجی غذاهایی که قبلا از آنها اجتناب شده بود، میتواند به افراد کمک کند بر ترسهای خود در رابطه با این غذاها غلبه کنند. کاهش اضطراب و افزایش انعطافپذیری در انتخابهای غذایی به صورت تدریجی اتفاق میافتد و نیازمند گذر زمان است.
حمایت روانی
بررسی هر گونه مسائل روانشناختی اساسی، مانند اضطراب یا کمالگرایی که ممکن است به درمان ارتورکسیا کمک کند، باید مد نظر قرار گیرد.
دارو
در برخی موارد، ممکن است دارو برای رفع شرایط همزمان مانند اضطراب یا افسردگی تجویز شود که هدف آن کاهش علائم خاصی است که ممکن است روند بهبودی را مختل کند.