به قلم : دكتر سیدضیاءالدین مظهری ؛ متخصص تغذیه و رژیم درمانی
dr_z_mazhari@yahoo.com
تحریریه زندگی آنلاین : افت و کندی متابولیسم فرد تحت تأثیر استرسهای درونی و بیرونی، دلیل و عامل استپ وزن و چاقی سریع میباشد. استرسهای وارده تحت تأثیر مکانیسمهای گوناگون و در هم تنیدهای به میزان قابلتوجهی سطح میزان انرژی سوخت و ساز کلی فرد را کاهش میدهند و اداره تمامی رخدادهای زیستی را به حالت اضطراری در وضعیت قرمز قرار میدهند. استرسها ضمناً عملکرد 5 ستاد که وظایف فرماندهی تأمین، توزیع، مصرف و انباشت انرژی را به عهده دارند، به صورت ایام قحطی و جنگی تغییر جهت داده و به حالت جیرهبندی قرار میدهند. ستادهای اجرایی این تغییر جهت، شامل غدد فوق کلیوی، تیروئید، هیپوفیز، بافتهای (چربی سفید و قهوهای، عضلات) و کبد میباشند.
بیشتربخوانید:
ترفندهایی برای لاغری سریع وبالا بردن سوخت و ساز بدن
غدد فوق کلیوی تحت تأثیر شرایط ایجاد شده هورمونهایی را تولید مینمایند که تعیینکننده نوع حرکت یا توقف میباشد و همچنین مشخصکننده سرنوشت و کاربرد انرژیهای موجود یا دریافتی از خوردنی و آشامیدنیها است که آیا این انرژیها به مصرف برسند، یا اینکه به صورت بافت چربی ذخیره شوند.
هورمونهای استرس باعث رهایی گلوکز از عضلات و سلولهای کبدی شده و موجب افزایش یا کاهش سطح سوخت و ساز فرد میشوند. وجود استرس در افرادی که به صورت مداوم یا ادواری تحت تأثیر رژیمهای لاغری سریع فاقد تنوع و تهی از مواد مغذی کلیدی و بسیار کمکالری میباشند، زنجیرهای از واکنشهای پیچیده را موجب میگردد که تولیدات هورمونهای تیروئید را از حالت تعادل و عملکرد نرمال منحرف میسازد.
استرس فراوان عملکرد هورمون T3 (ترییودوتیرونین) را که عامل سوخت و به مصرف رسانیدن چربی میباشد، برعکس نموده و به مقدار فراوانی rT3 تولید میشود که نقش آن حفاظت از چربی و انباشت آن بوده که به ویژه در بافتهای چربی شکم و بالای ران و سرین متراکمتر میگردد. با افزایش میزان سطح rT3 در جریان خون، ساخت و انباشت چربی بیشتر و تجزیه و سوخت آن کمتر میشود. در این حین، مغز نیز فرمان کاهش تولیدات تیروئید از طریق TSH را صادر میکند که سطح متابولیسم کلی فرد کاهش داده میشود و سیستم بدنی شروع به تبدیل تمامی انرژیهای دریافتی از هر نوع غذای مصرفی به چربی جهت ذخیره کردن مینماید. تا زمانی که کندی سوخت و ساز برطرف نشود، این دور باطل نیز ادامه خواهد داشت.
در این دور باطل ایجاد شده (افزایش ذخیره چربی و کاهش سوخت آن در بدن)، با انباشت و ذخیره چربی از حجم و تراکم عضلات کاسته شده و آلودگی محیط زیست با انواع و اقسام مواد شیمیایی و آفتکشها و سموم مختلف تشدید میشود. همچنین مواد غذایی فاقد کیفیت، آلوده به سموم، و در بردارنده رنگهای مصنوعی، رایحهها و جایگزینی قندهای شیمیایی، به کاهش هر چه بیشتر سوخت و ساز و افزایش هر چه بیشتر تراکم چربیها و ساخت و تولید سلولهای جدید ذخیرهکننده چربی کمک مینماید. به علاوه، این دور باطل هدایت و خارجسازی و کاهش سموم محلول در چربی از جریان خون و در نتیجه کاهش حدت و شدت صدمات آنها را نیز مخدوش مینماید.
متاسفانه انسانهای امروز در معرض تهاجم ریسکفاکتورهای متعددی قرار دارند و بمباران تبلیغات شبانهروزی باورهای غلطی را در آنها پدیدار و نهادینه کردهاند که از اجرای توصیهها و رهنمودهای علمی و سلامتیزا سرباز زده، به امید دستیابی به آب حیات، به سوی سراب هجوم میبرند و مال و جانشان را بر باد میدهند.
فراگیرترین باور غلط: هر چه غذا کمتر و زمان و دفعات فعالیتهای بدنی افزونتر شود، از حجم و تراکم انباشت چربیها در بدن کاسته میشود.
درست برعکس هر چه از میزان و تنوع مواد غذایی کاسته شود و به میزان فعالیت بدنی افزوده گردد و وعدههای غذا خوردن تقلیل پیدا نماید، اثر عکس بر سلامتی و دستیابی بر تناسب اندام و ماندگاری نتایج به دست آمده دارد.
بیشتربخوانید:
6 عارضه خطرناک داروهای لاغری
چرا این اتفاق رخ میدهد؟
تحت تأثیر استرس ناشی از گرسنگی (به هر علتی هم که باشد)، مکانیسمهای مختلف حفظ و نگهداری مهمترین ذخایر انرژی (یعنی چربیها)، فعال گردیده و از تجزیه ویا خروج اسیدهای چرب از بافت چربی ممانعت به عمل میآورند؛ بر عکس، در این حالت فرمان تحلیل و کاهش تراکم عضلات و تقلیل نیروگاه تولید و انتقال انرژی میتوکندریها صادر شده و به مورد اجرا گذاشته میشود. در نتیجه، تأمین انرژی زیستی و تحریکات بدنی به حداقل مقدار ممکن جیرهبندی میشود.
دومین باور غلط: تمام غذاهای خوشمزه و لذتبخش چاقکننده میباشند.
بر عکس، رژیمهای یکنواخت، خستهکننده و تکراری، نهایتاً با شروع حملههای ولع خوردنهای سیریناپذیر، در هم میریزد.
گنجانیدن منابع غذایی دلخواه و ذائقهنواز منافع زیادی دارد که عبارت میباشند از:
الف- تحریک ترشح هورمون اندورفین (Endorphin) مهار کننده و کاهنده تولید هورمونهای استرس و تحریککننده ترشح بیشتر سروتونین که علاوه بر ایجاد خوشخلقی تحریککننده تیروئید به تولید T3، افزایش دهنده سطوح سوخت و ساز و یاریدهنده به افزایش چربیسوزی است.
لذت بردن از خوردن و آشامیدن به صورت آبشاری فعل و انفعالاتی را پدیدار میسازد که از جمله آنها کاهش سطح لپتین است.
زمانی که برنامه غذایی توصیه شده علاوه بر عدم پوشش نیازهای فردی به انرژی، فاقد تنوع و تعادل و به شکل بیمزه باشد و حتی کمتر از مقدار تعیین شده میل شود، علاوه بر بروز تغییرات نام برده شده بالاترین اولویت سیستم سوخت و ساز بدن، حفظ و نگهداری چربیهای موجود در نواحی مختلف بدن و تبدیل انرژی به دست آمده از هر ماده غذایی به چربی و هدایت آن به کانونهای ذخایر چربی میگردد. در این وضعیت ترشح هورمون استرس از خروج و سوخت چربیهای موجود و یا دریافتی، ممانعت مینماید، لذا تنها چاره کار گنجانیدن منابع غذایی غنی از مواد مغذی و تلفیق مناسب آنها با یکدیگر، میل کردن در وعدههای 3 گانه و میانوعدههای تعیین شده به طور مرتب تا زمان رفع وضعیت قرمز برقرار شده، میباشد.
بیشتربخوانید:
با این روش بدون احساس گرسنگی لاغر شوید
سومین باور غلط و غیر واقعی: برای دستیابی به کاهش وزن و حفظ وزن کاسته شده، لازم است بیلان منفی انرژی دریافتی از طریق کاهش خورد و خوراک و افزایش انرژی مصرفی (طی فعالیتهای ارادی و غیر ارادی و وضعیت بدنی فرد) همیشه ادامه یابد.
ساختار و عملکرد انسان مجموعه در هم تنیده از میلیونها کنشها و واکنشهایی میباشد که به مانند دندانههای چرخ دندههای مختلف به یکدیگر اتصال دارند. هر کدام از عملکردها اختصاصی، ولی بر هم تاثیرگذار تعیینکننده میباشند.
این عملکردها تعیین میکنند که غذای تناول شده و جذب شده، انرژی حاصله، و از هم گسیختگی ترکیبات آلی و کانی به چه مصرفی خواهند رسید. سیستم متابولیکی در قبال انرژی وارده با چه سرعتی به مصرف سوخت برسد یا در جهت ساخت، ترمیم، تعویض و ساختاری به کار گرفته شود. آیا این منابع انرژی به صورت گلیکوژن در کبد به عنوان انرژی ذخیره گردد یا تبدیل به چربی شده و برای اهداف و عملکردهای مختلف به انبار انرژی یا بافتهای چربی هدایت گردد.
فاکتورهای متعددی در سرنوشت و کاربرد میزان مورد نیاز انرژی تاثیرگذارند، مهمتر از همه نوع و کیفیت غذای میل شده و میزان تراکم مواد مغذی آن و زمان مصرف، منش خوردن، میزان استرس، فعالیتهای بدنی، ساختار فعلی بافتهای مختلف و حالت فیزیولوژیکی فعلی میباشند. بدین جهت تاکید نباید صرفاً بر میزان بیلان منفی یا مثبت انرژی در کاهش و یا افزایش انرژی باشد و باید به فاکتورهای متعدد مربوطه نیز توجه نمود.