به قلم : دکتر سید مهدی میر غضنفری ؛ پزشک، دکترای تخصصی (PhD) فیزیولوژی، معاون پژوهشی و مدير گروه طب سنتی دانشکده پزشکی و عضو هیئت علمی (دانشیار) دانشگاه علوم پزشکی ارتش، پژوهشگر طب سنتی ایرانی
تنظیم و تدوین : مریم قره گز لو
تحریریه زندگی آنلاین : واژه دیابت (diabetes) که در نگاه اول به نظر میرسد واژهای باریشه لاتین باشد در متون طب سنتی ایرانی وجود داشته است. دیابت با عناوین مختلف ازجمله دیابیطوس، ذیابیطس، دیابتیس، دیانیطس، دیابیطش، الدواره، زلق الکلیه، دولاب و ... در این متون معرفیشده است و چگونگی ایجاد آن، علائم و درمان آن توضیح دادهشده است. جالب اینجاست که کلمه انگلیسی diabetes، عیناً، از روی واژه قدیمی ایرانی آن (دیابتیس) نوشته و رایج شده است. با توجه به مطالعاتی که در سالهای اخیر انجامشده است به نظر میرسد تشابهاتی بین دیابتی که در متون قدیمی طب سنتی به آن اشارهشده است و دیابت امروزی وجود دارد اما تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند.
بررسی علت بروز دیابت در طب سنتی و طب رایج
در متون طب سنتی در توصیف دیابتیس بیشتر از کلیه و سوء مزاج آن صحبت میشود و ذکرشده که این مشکل ممکن است به علت سوء مزاج گرم یا سرد کلیه، مجاری دفع ادرار و یا کل بدن رخ دهد.
همچنین بر اساس این متون، اختلال و ضعف در قوه جاذبه (جذب مواد به اعضا و سلولها) و قوه ماسک (نگهداری مواد در اعضا و سلولها) در کلیهها و مجاری ادراری و افزایش ادرار شخص و دفع آب بدن و متعاقباً افزایش مصرف آب توسط بیمار، از علل و علائم دیابت شمردهشده است.
امروزه نیز ثابتشده است که پر ادراری و میل به نوشیدن بیشازحد آب از علائم شایع ابتلا به دیابت است اما علت ابتلا نیست. بنابراین میتوان گفت که استدلال طب سنتی در متون بهجامانده از حکمای این مکتب و توصیفی که بهعنوان علت شناسی یا پاتوفیزیولوژی ابتلا به این بیماری ارائهشده است نادرست و یا حداقل ناقص است، چراکه علت را نباید در کلیهها ( یا همان قلوهها در طب سنتی) جستوجو کنیم.
بنابراین یکی از اختلافات مهم بین طب سنتی و طب رایج در مورد ریشه ابتلا به دیابت همین مورد است که به نظر میرسد با توجه به تحقیقات گسترده انجامشده، در اینجا نظر طب رایج قابلقبولتر است.
درواقع علت افزایش ادرار در زمان ابتلا به دیابت افزایش میزان قند خون است. البته حکمای طب سنتی به این موضوع اشاره داشتهاند که میزان قند ادرار در افراد مبتلابه دیابت افزایش مییابد و ادرار آنها شیرین میشود و بهطور مثال به گفته ابنسینا یکی از نشانههای ابتلا به دیابت این است که پشه، مورچه یا سایر حشرات دور ادرار شخص مبتلا جذب میشوند که یافته مهمی محسوب میشود اما اینکه چرا میزان قند در ادرار مبتلایان به دیابتیس افزایش پیدا میکند به نظر میرسد در طب سنتی ایرانی بهدرستی تبیین نشده است.
بیشتربخوانید:
نسخه تغذیه برای مدیریت افت قندخون
امروزه با پیشرفت علم دانشمندان دریافتهاند که علت افزایش قند به دلیل اختلال در متابولیسم قند، کربوهیدراتها و چربیها در بدن فرد اتفاق میافتد. غده پانکراس یا همان لوزالمعده هورمون انسولین (insulin) را ترشح میکند؛ این هورمون وظیفه دارد تا قند یا گلوکز خون را برای ذخیرهسازی یا تأمین انرژی به درون سلولهای بدن هدایت کند. در صورت ابتلا به دیابت، بدن قادر نخواهد بود که هورمون انسولین را به میزان کافی ترشح کند و یا از آن بهطور مؤثری استفاده نماید. به همین دلیل سطح قند خون بالا میرود.
در دیابت نوع یک، سلولهای ایمنی علیه سلولهای سازنده انسولین در پانکراس فعالشده و به دنبال تخریب این سلولها، تولید و ترشح انسولین مختل میشود. به همین دلیل افراد مبتلابه دیابت نوع یک، از آغاز درمان نیاز به تزریق انسولین دارند.
در دیابت نوع دو، علیرغم اینکه پانکراس انسولین تولید میکند، این میزان از انسولین برای استفاده بدن کافی نیست و یا به بیان بهتر، بدن قادر به استفاده صحیح از آن نیست و سلولهای بدن به انسولین پاسخ مناسب نمیدهد. این نوع دیابت در افراد دارای اضافهوزن بیشتر دیده میشود.
اما در متون طب سنتی هیچ صحبتی از پانکراس یا همان لوزالمعده و یا انسولین نشده است. انسولین و درمان دیابت با کمک آن از یافتههای سده اخیر میباشد.
همچنین در طب سنتی به مجموعه طحال و لوزالمعده «سپرز» گفته میشده است. در این مکتب لوزالمعده بهعنوان زبانهای از طحال برشمرده میشده است.
بنابراین طب رایج در استدلال علت بیماری دیابت قویتر عمل کرده و نظر آن موردقبولتر میباشد.
سوء مزاج، علتالعلل دیابت در طب سنتی
مطالب فوقالذکر به این معنی نیست که طب سنتی به دلیل عدمتشخیص درست علت بروز دیابت نمیتواند درزمینهٔ درمان آن نیز کمک کند. در اینجا یک بحث اساسیتری مطرح میشود و آن علت اولیه و ریشهای این بیماری است.
بهطور مثال وقتی علامتی در بدن مشهود میشود، که در اینجا همان پر ادراری است، طب سنتی علت آن را در ضعف کلیهها میبیند و طب رایج افزایش میزان قند در ادرار را علت تکرر ادرار میداند که بر اساس قانون اسمز آب بیشتری وارد ادرار میشود و حجم ادرار نیز افزایش مییابد.
حال هر یک از این علتهای گفتهشده برای افزایش ادرار در طب سنتی و طب رایج علتی دارند. از دیدگاه طب سنتی به علت ضعف قوای جاذبه و ماسک و سوء مزاج کلیه این عضو ضعیف شده است که این امر باعث پر ادراری میشود. در طب رایج علت بالا رفتن قند و پر ادراری ناشی از آن مرتبط با کاهش یا عدم ترشح انسولین و یا عدم جذب مناسب انسولین توسط برخی از بافت ها و مقاوم شدن آنها نسبت به انسولین است.
در طب سنتی همانطور که علت پر ادراری را ضعف و سوء مزاج کلیه و مجاری ادراری میداند سعی میکند تا با این رویکرد و درمان سوء مزاج کلیه بیمار را درمان کند و طب رایج که علت دیابت را در کاهش ترشح و یا عدم جذب انسولین توسط بافت ها میداند اساس درمان را بر تأمین انسولین و کاهش مقاومت بافت ها به انسولین میگذارد تا با متابولیزه کردن قند و مصرف آن توسط بافت ها قند خون را کاهش دهد.
باز یک پله عقبتر میرویم تا علتالعلل دیگری را بسنجیم: در طب رایج این سؤال پرسیده میشود که چرا انسولین در بدن کم ترشح میشود؟ انسولین هورمونی است که توسط لوزالمعده ترشح میشود. گاهی سلولهای لوزالمعده انسولین کافی را ترشح نمیکنند و مشکلات بعدی به وجود میآید. در طب سنتی نیز گفته میشود که شخص استعداد ذاتی (به تعبیر طب رایج زمینه ژنتیک) ابتلا به این بیماری را داشته است و به علت عدم رعایت اصول مزاجی مربوطه دچار سردی یا گرمی مزاج و بهتبع آن سردی یا گرمی کلیه شده و متعاقباً دچار دیابت شده است.
چرا سلولهای پانکراس قادر به تولید انسولین نیستند؟ طب رایج هنوز نتوانسته است دلیل مشخصی برای این عدم یا کاهش تولید انسولین پیدا کند. گفته میشود که دیابت نوع یک بیماری خود ایمنی است؛ خود ایمنی به گروهی از بیماریها گفته میشود که سیستم ایمنی فرد علیه سلولهای خودی فعالشده و به آنها آسیب میرساند. در دیابت نوع یک، سلولهای ایمنی علیه سلولهای سازنده انسولین در پانکراس فعالشده و تولید و ترشح انسولین را مختل میکنند.
اگر فرض کنیم طب سنتی بپذیرد که ریشه دیابت در پانکراس است علت آسیب به پانکراس و تخریب سلولهای آنکه بعد منجر به کاهش ترشح انسولین و دیابت میشود را طب سنتی سوء مزاج میداند. بنابراین طب سنتی در بیان علتالعلل دیابتیس اشتباهی نکرده است. شاید در نگاه اول ارتباط دادن سوء مزاج کلیه به دیابت اشتباه به نظر برسد اما درنهایت ارتباط آن با سوء مزاج بدن و بروز دیابت دور از ذهن نخواهد بود.
در اینجا تفاوت بین طب سنتی و طب رایج نمایان میشود. زمانی که این دو مکتب طبی علتالعلل را متفاوت بدانند بدیهی است که رویکرد پیشگیری-درمانی متفاوتی خواهند داشت.
سوء مزاج یعنی خارج شدن شخص از حالت تعادلی همیشگی خود، در کل بدن یا در برخی اعضا، که میتواند به برخی از اعضا آسیب برساند و عملکرد عضو را مختل کند و اگر آن عضو پانکراس باشد میتواند منجر به دیابت شود. و همچنین اگر این سوء مزاج در سایر اعضای بدن اتفاق بیفتد میتواند باعث بروز سایر علائم دیابت نیز بشود. مثلاً سوء مزاج در کلیه بر کیفیت ادرار تأثیر میگذارد.
بهطور مثال یکی از نشانههای سوء مزاج رطوبتی، افزایش چربیهای بدن است و این افزایش چربی بدن که باعث چاقی هم میشود زمینهساز مقاومت بدن به انسولین و ایجاد دیابت نوع دو است.
از دیدگاه طب سنتی پرخوری، بدخوری و کم فعالیتی منجر به غلبه اخلاط (مواد حاصل از غذا) و مواد زائد در بدن شده که معمولاً با چاقی همراه است و امکان ابتلا به دیابت نوع دو را افزایش میدهد.
بنابراین طب سنتی سوء مزاج را علت دیابت میداند و سوء مزاج بهصورت مستقیم یا با افزایش و کاهش اخلاط در بدن (سوء مزاج مادی) میتواند باعث اختلال در عملکرد اعضا شود. در اینجا سوء مزاج پانکراس و یا افزایش بافت چربی بدن میتوانند با کاهش ترشح انسولین و یا عدم تأثیر کافی انسولین بر بافت ها عامل بروز دیابت باشد.
بیشتربخوانید:
دیابت گرم و دیابت سرد
همانطور که افراد مزاجهای متفاوتی دارند استعداد ابتلا به بیماریها نیز در آنها متفاوت است. اما جالب اینجاست که دیابت هم در سردمزاجان و هم گرممزاجان رخ میدهد و در طب سنتی نیز تصریحشده است که دیابت دو نوع است: دیابت سرد و دیابت گرم.
در یک دستهبندی کلی میتوان گفت برخی افراد گرممزاج و برخی سردمزاجاند.
افراد با مزاج گرم معمولاً پر جنبوجوش تر، برونگراتر، و پرانرژیترند. سرعت تکلم و سرعت انجام کارهایشان بیشتر از سایرین است. روابط عمومی بهتری دارند. احساس حرارت بیشتری دارند و نسبت به دیگران بدن های گرمتری دارند. گرمای هوای برای آنها آزاردهندهتر از سایرین است و از مصرف بیشازحد خوردنیهایی با مزاج گرم بیشتر از سایرین متضرر میشوند.
گرممزاجها یا گرم و ترند و یا گرم و خشک: گرم و خشک ها معمولاً پوست گندمی دارند و لاغرند و به نسبت، جدی هستند. اما گرم و ترها پوست گلگونی دارند و خونگرمتر از گرم و خشک ها هستند، افراد تنومندی هستند و استعداد چاقی عضلانی بیشتری دارند.
سردمزاجان افرادی درونگراتر، به سردی حساستر، و آرام تر هستند و متابولیسم پایینتری دارند. سرد و خشک ها لاغرترند، پوستهای تیرهای دارند پوستهای خشک تری دارند، موهای زائد بیشتری دارند و استعداد مشکلات روحی و روانی در این افراد بیشتر است. سرد و ترها پف آلود تر هستند، پوست سفید و روشنی دارند بدن سستی دارند و حالت خوابآلودگی در آنها بیشتر است.
بدیهی است احتمال اینکه دیابت سرد در افراد با مزاج سرد رخ دهد بسیار بیشتر است و گرممزاجان اصولاً به دیابت گرم مبتلا میشوند. البته همیشه در طب سنتی گفته میشود که اگر کسی مزاج گرمی داشته باشد اما در مصرف سردی جات زیادهروی کند و از مزاج خود فاصله بگیرد ممکن است به بیماریهایی که در سردمزاجان رخ میدهد مبتلا شوند. همین موضوع در مورد سردمزاجان نیز صدق میکند. بنابراین ازنظر تئوریک این احتمال وجود دارد که شخصی با مزاج گرم دچار دیابت سرد شود و یا شخصی با مزاج سرد دچار دیابت گرم شود.
اما بهطورمعمول گرممزاجان به دیابت گرم و سردمزاجان به دیابت سرد مبتلا میشوند.
تفاوت نگرش طب سنتی و طب رایج در درمان دیابت
در اینجا به یکی دیگر از تفاوتهای طب سنتی و طب رایج در مورد دیابت میرسیم که یکی از نقاط قوت وبرتری طب سنتی محسوب میشود: در طب رایج همه انسانها تقریباً ازنظر شانس ابتلا به دیابت یکسان در نظر گرفته میشوند، البته در طب رایج نیز گفتهشده است افرادی که دچار اضافهوزن و مشکلات متابولیسمی هستند یا دارای زمینه ژنتیک میباشند، برای ابتلا به دیابت مستعدترند و کنترل دیابت در این افراد سختتر است اما در طب سنتی ایرانی افراد ازنظر استعداد ابتلا به دیابت بسیار دقیقتر و جزئیتر تفکیکشدهاند بهطوریکه هم در علت و هم پاتوفیزیولوژی و هم در پیشگیری و درمان این تفکیک وجود دارد.
اما طب رایج به دلیل اینکه تمام افراد را یکسان میبیند و تنها از حیث کاهش ترشح انسولین به موضوع نگاه میکند پس توصیههای درمانی آن نیز برای همه یکسان است. همه مبتلایان به دیابت را از مصرف شیرینیجات منع میکند، درعینحال همه را توصیه به ورزش، مصرف مایعات، و داروهای مختص این بیماری مانند انسولین و یا متفورمین مینماید.
اما در طب سنتی نگاه به درمان این بیماری کاملاً تفکیکشده و هدفمند است. قانون مهم طب سنتی که میگوید انسانها به دلیل تفاوت در مزاجشان با یکدیگر متفاوتاند و سبک زندگی متفاوتی دارند در درمان دیابت نیز بسیار مهم است.
بهطور مثال اگر شخصی گرممزاج است و دیابت گرم دارد برای بهبود باید از غذاها و داروهای رو به خنکی و اعتدال استفاده کند و شخص سردمزاج که معمولاً به دیابت نوع سرد مبتلا میشود نیز باید از داروها و خوراکیهای رو به گرمی و تدابیر روبه گرم استفاده کند.
البته باید توجه داشت که دستورات درمانی طب سنتی تنها محدود به رژیم غذایی نمیشود و تمامی جنبههای زندگی فرد را در برمیگیرد که در ادامه مقاله با جزییات به آنها پرداخته میشود.
علت سوء مزاج پانکراس
انسانها هرکدام در بدن و یا روانشان دارای نقاط ضعفی هستند. شخصی ممکن است دچار ضعف در سیستم کلیوی باشد، شخصی دچار مشکلات کبدی و شخصی دیگر ممکن است زمینه ابتلا به بیماریهای قبلی و عروقی داشته باشد.
به همین صورت کسانی که استعداد ژنتیک ضعف در لوزالمعده دارند ممکن است در صورت سوء مزاج دچار دیابت شوند. بااینحال برخی از افراد به علت رعایت اصول سبک زندگی خود میتوانند علیرغم وجود زمینه ژنتیک از ابتلای خود به این بیماری جلوگیری کنند. اما سبک زندگی نامناسب باعث ابتلای شخص به بیماریها میشود.
گاهی گفته میشود که دیابت یک بیماری خود ایمنی است. اما باید به این نکته توجه داشت که سیستم ایمنی بدن بهتنهایی و بهخودیخود تحریک نمیشود بلکه وجود مواد غیرطبیعی در بدن که خود شخص باعث تجمع آنها میشود باعث تحریک سیستم ایمنی شده، این سیستم حالت افسارگسیخته پیدا میکند و برای دفع این سموم برعلیه بافت ها و سلولهای خود نیز فعالشده و باعث تخریب غیرقابل بازگشت بافت های بدن میشود. ریشه بسیاری از بیماریها در بدن مانند دیابت، انواع روماتیسم، اماس، پسوریازیس، و آلرژیها خود ایمنی است.
ریشه بروز این بیماریهای خود ایمنی در اکثر مواقع سوء مزاج است که مقصر آن خود شخص است. گاهی این سوء مزاج مادی است و به علت وجود اخلاط غیرطبیعی در بدن به وجود میآید یا بدون وجود این مواد است که سوء مزاج ساده است و بهطور مثال به علت افزایش حرارت یا سردی در بدن به وجود میآید.
افرادی که گرم و خشک هستند مستعد تشکیل صفرای غیرطبیعی و آسیب به پانکراس و دیابت میشوند. افراد با مزاج سرد و خشک نیز مستعد سودای اضافه و غیرطبیعی هستند که میتواند باعث آسیب به بافت ها و بیماری آنها شود. همه این موارد میتوانند سیستم ایمنی را علیه سلول تحریک کنند.
افراد با مزاجهای رطوبتی (گرم و ترها و سرد وترها) میتوانند دچار غلبه بلغم شوند. رطوبت اضافه در بدن که عامل چاقی در ایشان نیز هست منجر به تغییر ماهیت بافت ها میشود.
سلولهایی که مواد زائد در آنها تجمع پیداکرده است و در اصطلاح طب سنتی دچار امتلا شدهاند کار خود را بهخوبی انجام نمیدهند و انسولین نمیتواند بهخوبی روی این بافت ها اثر خود را بگذارد و قوه جاذبه، هاضمه (متابولیسم)، دافعه و ماسک این سلولها را مختل میکند.
در طب سنتی چهار قوه داریم:
قوه جاذبه باعث جذب مواد مفید به سلولها میشود،
قوه ماسک باعث حفظ مواد مفید در سلول میشود تا زودتر از موعد دفع نشوند،
قوه هاضمه باعث هضم و سوختوساز و قابلمصرف شدن مواد در بدن میشود،
و قوه دافعه باعث دفع مواد زائد از بدن میشود تا در سلول تجمع نکند و باعث تخریب و مرگ آن شود.
هرکدام از این چهار قوه دچار اختلال شوند بدن نمیتواند کار خود را بهخوبی انجام دهد اختلال این قوا در لوزالمعده و بافت های چربی و عضلات باعث بروز دیابت نوع یک و یا دو میشوند.