تحریریه زندگی آنلاین : حقوق اندک بخش قابلتوجهی از بازنشستگان،معضلی است که همچنان بهعنوان دغدغهای جدی برای این طیف مطرح است. اساس گزارشها منتشرشده در رسانهها، قریب به 30 درصد بازنشستگان پیش از سن پنجاهسالگی بازنشسته میشوند و در پی آن با عنایت به عدم پر شدن سنوات خدمتی متعارف، حداقل حقوق ممکن را دریافت میکنند. عدم پوشش بیمهای مشکلات و بیماریهای روانی، از چالشهایی است که بعضاً با تحمیل هزینههایی سنگین به بازنشستگان همراه میشود و قطعاً با تعریف سازوکاری برای حمایتهای مادی و اقتصادی بیمه از افراد و گروههایی که با عارضههایی اینچنینی دستوپنجه نرم میکنند، نقش بسزایی در کاهش هزینههای این طیف ایفا میکند. با عنایت به افزایش هزینههای زندگی، حتی در صورت ارتقای 20 درصدی حقوق دریافتی بهصورت سالیانه رقم دریافتی ناچیز و ناکافی به نظر میرسد. جواد کاوسی راد مدیر بیمههای عمر و سرمایهگذاری یک شرکت بیمهای در گفتگو با دنیای بازنشسته معتقد است، بیمههای زندگی میتواند مسیر تازهای پیش روی بازنشستگان برای تأمین معیشت آینده خود باز کند. در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید.
بیشتر افراد پس از بازنشستگی دغدغه معیشت دارند. نقش بیمههای زندگی اندوخته ساز در کمتر شدن این دغدغه چگونه است؟
بسیاری از مردم این عبارت را شنیدهاند که کشور با بحرانهای صندوقهای بازنشستگی روبهرو خواهد شد. از سوی صاحبنظران و کارشناسان خبره در این زمینه بحرانهایی مطرح میشود. یکی از بحرانهای دیگری که در جامعه از آن بهوفور یاد میشود بحران صندوقهای بازنشستگی است. اعلام این بحرانها بر اساس یک سری آمار و ارقامی است که همیشه رصد میشود. مدیران بالادستی و مدیران وزارت کار و تعاون اعلام میکنند که در مهرومومهای قبل یا اوایل انقلاب به ازای هر 25 نفر که کارگر بودند یک نفر بازنشسته بود. بهعبارتدیگر 25 نفر حق بیمه پرداخت میکردند و یک نفر حقوق بازنشستگی دریافت میکرد، اما این آمار بهمرور تغییر مسیر داد. در مهرومومهای اخیر و در زمان حاضر به ازای هر 6 نفر کارگر یک نفر حقوق بازنشستگی دریافت میکند. در حال حاضر با همین آمار مشاهده میشود که منافع مالی که برای تأمین معاش بازنشسته باید انجام شود، چندان مطلوب نیست. با توجه به شرایط اقتصادی حاضر حقوقی که یک بازنشسته دریافت میکنند ممکن است نیازهایش را پاسخگو نباشد همچنان که مشخص است که معمولاً افرادی که در سنین جوانی و میانسالی هستند امکان درآمدزایی بالایی دارند درحالیکه هزینههای بالایی ندارند اما افرادی که به سنین بالایی میرسند همچنان که امکان درآمدزایی بالایی ندارند هزینههای بالاتری دارند. هزینههای فرزندان، تأمین معاش، یا هزینههای درمانی ممکن است در سنین بالا برای بازنشستگان ایجاد شود. در حال حاضر مشاهده میکنیم که بازنشستگان با مشکل تأمین معاش روبهرو هستند. شرایط حاکم بر کشور در مهرومومهای مختلف بهگونهای نبود که روی صندوقهای بازنشستگی خوب کارشده باشد بهطوریکه فردی که در حال کار است و حق بیمهای را پرداخت میکند سرمایهگذاری شود و در آینده برای فرد یک سرمایهگذاری مناسب به وجود آورد. بلکه منابع مالی که الآن پرداخته میشود صرف حقوق بازنشستگی بازنشستگان میشود. نسبت جمعیت سنی جامعه هم در حال تغییر است. اوج جمعیت جامعه ایران دهههای 50 و 60 بوده است که این جمعیت در حال کار هستند که ممکن است همین جمعیت 15 یا 20 سال دیگر مشمول بازنشستگی شوند. .واریزیهای حق بیمههای جمعیت کنونی هم صرف حقوق بازنشستگان فعلی شده است، زمانی که پیک جمعیت بازنشستگی فرامیرسد افرادی که در مرحله کار هستند نسبت برابری با بازنشستگان پیدا میکند. در اینجا ممکن است بحرانی به وجود بیاید که این بحران محتمل است برای جلوگیری از این ریسک باید برنامهریزی شود. دولتها باید برای جلوگیری از این مشکل قوانین صندوقهای بازنشستگی را اصلاح کنند معمولاً اصلاح قوانین صندوقها را هر دولت به دولت بعدی انتقال میدهد.
قانون چطور میتواند اصلاح شود؟
به فرض در حال حاضر بازنشستگی را 30 سال باشد مدت بازنشستگی را به 35 سال افزایش دهند یا سن بازنشستگی را به 65 سالگی افزایش دهند. این قوانین برای کفاف منابع صندوقهای بازنشستگی در زمان آتی باید اصلاح شود. و این اصلاحات در جهت این است که چالشهای آتی صندوقهای بازنشستگی کمتر شود. مصداق دیگر این اصلاحات ممکن است شامل کاهش پرداخت مستمری فرزندان افرادی شود که در صورت فوت سرپرست خانواده (بازنشسته) تا زمانی معلوم حقوق مستمری دریافت میکردند. هرکدام از این قانونها بخواهد اصلاح شود حتماً مخالفانی را در جامعه خواهد داشت به همین دلیل دولتها تمایلی ندارند که این اتفاق در دوران آنها بیفتد. اینگونه میشود این بحران همچنان حلنشده باقی میماند و شاید تأثیر آن این باشد که در آینده بازنشستگان برای معیشت با چالشهای زیادی روبهرو شوند. یعنی حقوق بازنشستگی که دریافت میکنند بسیار کمتر از نیازهای معیشتی آنها باشد به همین جهت باید تدبیری برای این موضوع بیندیشم.
این تدبیر چیست؟
یک فرد میتواند در قالب بیمه زندگی حق بیمهای را پرداخت کند. مشخصاً برای فرد مشخص است که چه حق بیمههایی را پرداخت کرده است و میتواند آینده اندوخته که یک سود تضمینی به آن پرداخت میشود بهعلاوه سود تضمینی با توجه به عملکرد شرکتهای بیمه یک سود مشارکت به این سرمایهگذاری تعلق میگیرد این سبد سرمایهگذاری بزرگتر خواهد شد و درازمدت میتواند منافع بالایی در این صندوق سرمایهگذاری انباشته شود. این منافع میتواند یکجا و یا بهصورت مستمری به بیمهشده پرداخت شود. این پرداختها متناسب با هر فرد و حق بیمهای که پرداخته نموده است و متناسب با قالب دلخواه مستمری که درخواست میکند پرداخت شود، انجام میشود. در حوزه بیمههای زندگی میزان پرداختها و صندوق سرمایهگذاری و اندوخته در همهسالها کاملاً شفاف است و اطلاعات میتواند در دسترس بیمهگذار یا خریدار این بیمه قرار گیرد.
بهجز شفافیت در پرداختها چه منافع دیگری در حوزه بیمههای سرمایهگذاری و عمر برای افراد در نظر گرفته میشود؟
از دیگر منافع این خدمت میتوان به موارد زیر اشاره نمود: لزوماً یک فرد نیاز نیست 30 سال حق بیمه را پرداخت کند بلکه در مدت معینی که خودش تعیین میکند میتواند حق بیمه را پرداخت کند و آن انباشت سرمایه و مازاد در مدت بیمه میتواند گزارش شود و همین تبدیل به یک مستمری برای فرد سرمایهگذار شود. بحثهای معافیتهای مالیاتی هم بر روی این بیمهها وجود دارد. یکی از این معافیتها، معافیت بر ارث است. فرض کنید فردی بدون سرمایهگذاری در صندوقهای بازنشستگی و یا بیمه عمر وزندگی تصمیم میگیرد در بورس، املاک و مستغلات و دیگر بازارها سرمایهگذاری کند.به هر جهت آن مسیرهای سرمایهگذاری میتواند ریسکهای خودش را داشته باشد. بازار سرمایه که ریسک بالایی دارد بازار املاک و مستغلات همچنین است. از سوی دیگر وقتی فردی در بورس، املاک و ... سرمایهگذاری میکند پس از فوت وی بهطور متوسط یکچهارم دارایی فرد مشمول مالیات بر ارث میشود. همچنین در مورد سپردههای بانکی هم ضمن تعلق مالیات بر ارث تا زمان انحصار وراثت توسط بازماندگان متوفی اجازه دسترسی به سپردهها را ندارند ولی در مورد بیمههای زندگی یکی از مزیتها همین معافیت مالیات بر ارث است. تمام آن منافع بیمهنامه و هم منافع صندوق سرمایهگذاری هیچ مالیاتی بر آن تعلق نمیگیرد و میتواند بهصورت یکجا و یا مستمری به بازمانده پرداخت میشود. کلیاتی که عرض کردم این بود که یک فرد میتواند تدبیری بیندیشد برای آینده خود. اگر بحرانی برای صندوقهای بازنشستگی به وجود آید این فرد میتواند یک مکمل درآمدی داشته باشد. افرادی همیشه برنده هستند که برای آینده خود تدبیری بیندیشند. بیمه زندگی یکی از تدبیرهایی است که افراد ممکن است از آن غافل باشند اگر این انتخاب وجود داشته باشد میتواند نسبت به آینده خود و خانواده تا اندازه زیادی مطمئن باشند .