عاصفه آل آقا، جامعه شناس
با گذشت زمان و در دنیای امروز بسیاری از مردم ترجیح میدهند غذای خود را در رستورانها، فستفودها و اماکنی از این دست میل کنند.
این تغییرات فرهنگی در حالی رخ داده است که در سالهای گذشته کمتر چنین مراسماتی وجود داشت.
مردم کمتر به رستورانها میرفتند و غذای خانگی ارزش بیشتری داشت.
دنیای تغذیه مصاحبهای با عاصفه آل آقا، جامعه شناس ترتیب داده است تا دلیل این تغییرات اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد.
چرا مردم بیشتر ترجیح میدهند در رستورانها غذای خود را سرو کنند و از محیط خانه دوری میکنند؟
سبک زندگی مردم تغییر کرده است و مردم ترجیح میدهند اوقات فراغت خود را به غذا خوردن بیرون از منزل در رستورانها اختصاص دهند.
پدیده رستورانها و غذاهای آماده از آثار زندگی شهرنشینی است.
تحقیقات نشان می دهد اکثریت قشر جوان علاقه دارند از این صنعت استفاده کنند و دیگر اینکه اشتغال بانوان و فرصت اندک برای پذیرایی از مهمان و همچنین پر کردن اوقات فراغت از دلایل اصلی استقبال از رستورانها است.
هرچه شهرنشینی و مهاجرت بیشتر میشود این پدیده نیز بیشتر دیده میشود.
یک نوع جاذبه گردشگری است و کسانی که از شهرهای کوچک به کلان شهر ها مسافرت یا مهاجرت میکنند رستوران ها عامل مهمی برای جذب آنها است.
زیرا در شهر های کوچک بافت سنتی حاکم بر جامعه و همچنین محدودیت درآمد مانع شکل گیری و رشد این پدیده است.
در گذشته برای دورهمیها در خانهها جمع میشدند و خانوادهها یکدیگر را دعوت میکردند ولی امروزه فضای خانهها کوچک شده و فضای کافی برای مهمانی دادن وجود ندارد.
آپارتمان نشینی قوانین خاص خود را دارد از جمله متراژ کم رعایت حال همسایگان و مشکلات ترافیک در شهرهای بزرگ عوامل دست و پاگیری هستندکه ایجاد محدودیت در رفت و آمد میکنند از طرف دیگر رستوران مانند خانه نیست و زحمت پذیرایی داخل منزل را ندارد.
کارهایی مانند پخت و پز، نظافت منزل، پذیرایی، شستشوی ظرفها و ... نیز حذف میشود. بنابراین برای یک مهمانی جدا از هزینه مادی به صرفه است.
برای قشر مرفه جامعه این موضوع به یک پز یا پرستیژ تبدیل شده است.
ولی در قشر متوسط جامعه به عنوان یک تفریح قلمداد میشود که معمولاپرداخت مبلغ هزینه شده برای غذا نیز توسط هر فرد پرداخت میشود.
مردم بسیاری از مهمانیهای خود را نیز به رستورانها انتقال دادهاند. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
از نظر من برگزاری مهمانیها در خانه بسیار بهتر از فضاهای رستورانی است. در خانه همه راحت هستند و فضای خارج از منزل وجود ندارد. فضای صمیمی بهتری ایجاد میشود.
از برخی جهات خودنمایی کمتر دیده میشود و هزینه تمام شده غذا نیز کمتر از مبلغ پرداختی در رستوران است.
در مکانهای عمومی نقاب ظاهری که افراد به دلیل شرایط اجتماعی با خود دارند مانع برقراری ارتباط نزدیک و صمیمی میان آنها میشود.
در نتیجه افراد کمتر از مشکلات هم با خبر میشوند و آنچه در گذشته به عنوان همفکری یا مشگل گشایی مطرح بود در این نوع ارتباط رنگ می بازد.
اگر به گونه دیگری به موضوع نگاه کنیم این روند فاصلههای ارتباطی را بیشتر میکند.
بسیاری از مردم به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند هزینههای رستورانها را پرداخت کنند بنابراین ترجیح میدهند روابط فامیلی یا دوستانه را قطع یا کمتر کنند تا بیشتر از این در معذورات قرار نگیرند.
آیا شرایط و دلایل جامعه شناسانه در مورد رستوران و فست فود شبیه به هم است؟
در مورد فست فودها شرایط متفاوت است و بیشتر برای پرکردن اوقات فراغت است.
یک محیط خودمانی است که دور هم جمع میشوند. در این اماکن اصولا جوانان رفت و آمد دارند که می توان دلایل زیر را داشته باشد:
هزینه آن نسبت به رستورانها کمتر است بنابراین میتوانند استفاده بیشتری از آن داشته باشند.
از طرف دیگر محیط آن خودمانی تر و دیگر از قید و بندهای خانه خبری نیست.
فضای مناسب برای گپ و گفت های دوستانه و خودمانی است و نوع ارتباط هم سطح و تقریبا برابر است و پرداخت هزینه با هر نوع در آمدی سازگاری دارد.
به نظر من تداوم این پدیده به عنوان یک عادت باعث میشود که غذاهای مدرن جایگزین غذاهای سنتی شده و پخت غذا در منزل به عنوان یک هنر و عامل پیوند بیشتر میان اعضای خانواده به تدریج به فراموشی سپرده شود که نتیجه آن تعطیلی آشپزخانههای منازل است.
به نظر شما میتوان این جو را کنترل کرد؟
علی رغم اینکه فصل زمستان است و سرما و ویژگیهای این فصل موجب میشود مردم بیشتر در خانهها باشند ولی برای تفریحات خود بیرون و رستورانها را انتخاب میکنند که نیاز به بررسی های جامعه شناختی دارد.
البته در این میان نباید نقش صدا و سیما را نیز نادیده گرفت.
صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی میتواند شرایط خوبی را مهیا کند که مردم بتوانند به بهانه برنامه های جذاب کنار یکدیگر جمع شوند و از بودن در خانه و دورهمیهای محیط خانه لذت ببرند.
در کل نظر شما در مورد این تغییرات چیست و آیا آن را میپسندید؟
در صورتی که به میزان متعادل و در حد تفریح باشد هیچ مشکلی ندارد و میتواند اوقات فراغت مردم را نیز پر کند ولی اگر از این حد خارج شده و به یک ارزش تبدیل شود معیارهای ارزشی جامعه را دستخوش تغییر خواهد کرد.
از جمله لوکس بودن رستوران، موقعیت مکانی و جغرافیایی آن و.... چشم و هم چشمی و برتری امتیاز اجتماعی و فاصله طبقاتی را به دنبال خواهد داشت که خود به خود باعث کاهش کارکرد مثبت این پدیده نوظهور می شود.
اگر قرار باشد همیشه از غذاهای رستورانی استفاده شود علاوه بر مشکلات فرهنگی و اجتماعی برای سلامت افراد نیز مضر است.
این تغییرات اگر متعادل باشد قابل پذیرش است ولی اگر به عنوان یک رسم رایج شود سنتها را از بین میبرد.