گفتگو: مهناز خدادوست
جامعه امروز ما میبایست پاسبان گوهر بزرگ و ارزشمند دسته دانشمندان و فرهیختگان باشد. نسل امروز ما مفتخر است به زندگی در دورهای که دانشمند مردمی و انقلابی ما دكتر حسین ملک افضلی در آن زندگی میکند. قطعا نسل حاضر ما باید بداند که همه ما یک هدیه بزرگ را از این دانشمند گرفتهایم و آن سلامت راه رفتن است. دکتر ملک افضلی با انجام واکسیناسیو ن فرا گیر فلج اطفال در کشور گام بزرگی در فرونشاندن این اپیدمی خاموش در کشور برداشت.
فلج اطفال شاید در اصلاح یک بیماری تلقی گردد که تاثیر آن در فرد است اما به نگاهی ژرف تر به این نکته پی خواهیم برد که این قبیل بیماریها و حتی صنعت واکسیناسیون و داروسازی از دیدگاه استراتژیک نیز برای یک کشور حائز اهمیت میباشند. کشوری که تهی از یک اپیدمی فراگیر باشد نیاز به اختصاص کلان برای سرکوب اپیدمی، نیاز به تخصیص مدارس استثنائی برای این قبیل افراد، تجهیز بیمارستانها و خیلی از مسائل هزینه بر دیگر نیز ندارد. پس میتوان نتیجه گرفت ملک افضلی و ملک افضلیها نه تنها گام بلندی در سلامت عمومی جامعه برداشته اند بلکه اقدامات موثری در ثبات عملکرد استراتژیک کشورمان مرتبط با بخش سلامت و حتی کاهش هزینههای مرتبط با این بخش برداشته اند. هزینههایی که شاید اکنون صرف ساخت کارخانهها و اشتغالزایی و یا حتی جنبههای دیگر درمان شده اند. جامعه ما مدیون این فرد و این افراد است.
در یکی از آخرین روزهای سال 1393 مهمان دانشمند ساده و مهربان کشورمان بودیم. خشوع و مهربانی دکتر اولین مشخصه بارز ایشان بود که هر مخاطبی را جذب خود میکرد. با او به گفتگو نشستیم و هر چه جلوتر رفتیم این افسوس در دل ما پر رنگ تر شد که کاش افتخار شاگردی استاد و استفاده از تجربیات این بزرگ مرد را میتوانستیم در کارنامه خودمان داشته باشیم.
برای ما همین بس و کافی است که برای ساعاتی در کنار این پیر عرصه علم و بهداشت کشور نشستیم و به یک گفتمان صمیمی پرداختیم. آن چه که در ادامه میخوانید چکیده صحبتهای ما با استاد دكتر حسین ملک افضلی است.
آقای دكتر ضمن تشكر اگر مایل هستید گفتگو را با چند سوال تخصصی شروع كنیم؛ برآورد جهانی نسبت به گسترش شبکههای بهداشتی چه بود؟بعضی از بیماریهای نوظهور مانند ایدز و هپاتیت و... در حال گسترش است و گاهی از آنها به عنوان سونامی نام برده میشود آیا این تعبیر درست است؟
اینها را باید از هم تفکیک کرد. آنچه که ما از آن به عنوان شبکه بهداشت کشور صحبت میکنیم در واقع مراقبتهای بهداشتی اولیه است و ما در طرح در دست اجرا تاکید کردیم تهیه آب آشامیدنی، واکسیناسیون و مراقبتهای مادر و کودک و تنظیم خانواده و داروهای اساسی در الویت قرار گیرد. لازم است این نکته را نیز اشاره کنم که بیماریهای رفتاری که مربوط به سبک زندگی میشوند متاسفانه به دلیل تغییر سبک زندگی روز به روز بدتر میشوند اگر توجه کنیم نوع تغذیه مردم روز به روز تغییر میکند و بدتر میشود و مصرف این غذاهای آماده و استفاده از سموم و هورمونها در میوهها و محصولات کشاورزی، دلایلی هستند که به وجود شبکه بهداشت در عصر حاضر نیاز بیشتری داشته باشیم. و یا رفتارهای پر خطر جنسی با توجه به اینکه ازدواج و انتخاب شغل مناسب کار بسیار دشواری شده است سبب شدهاند برخی از بیماریها روز به روز بیشتر شوند. وقتی نتوانیم رفتارهای جنسی را کنترل کنیم ایدز روز به روز بیشتر میشود. اما وقتی خانوادهای بتواند خودش را کنترل کند و بیرون از چهار چوب ازدواج روابط جنسی برقرار نکند، یک نوع محافظت و پیشگیری انجام داده است. اما متاسفانه در تمام دنیا این بیماریها وجود دارد و اینها همگی باعث بیماریهای رفتاری شده اند که شامل سرطان، دیابت و... . میباشند. در کشور ما نیز مانند سایر کشورها نرخ این قبیل بیماریها در حال افزایش است و برای آینده نیز نگران این قبیل مسائل هستیم. ولی واقعیت این است که الان نگرانی ما بیماریهایی است که به سبک زندگی مربوط میشود و به دلیل همین سیاستهایی که مقام معظم رهبری اعلام کردند و در اصلاح سبک زندگی بسیار تاکید کردند. باید بپذیریم که تغییر سبک زندگی آسان نیست.
همكاری خود با آقای دكتر مرندی را از چه زمانی آغاز كردید؟
در اردیبهشت سال 1363 مسئول دانشکده بهدا شت شدم . درآن زمان آقای دکتر مرندی وزیر بهداشت وقت شدند.
بعد از چندین و چند جلسه با آقای دکتر مرندی و صحبت پیرامون برنامههای من برای شبکه بهداشت کشور، ایشان تصمیم گرفتند من را به عنوان معاون خود منصوب کنند. به همین سبب من در سال 1363 از ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران استعفا دادم و در سمت جدید خودم یعنی معاون وزیر بهداشت وقت جناب آقای دکتر مرندی مشغول به فعالیت شدم. خدمت به عنوان معاون وزیر بهداشت افقهای دیگری را برای آینده کاری من روشن کرد. معاونت وزیر، قائم مقام وزیر و معاونت تحقیقات و فناوری سمتهای بعدی من در آموزش، پژو هش و سلامت کشور عزیزمان ایران بوده است. اکنون که با شما صحبت میکنم مفتخر هستم که 23 سال یعنی از سال 1363 لغایت 1386 در بطور مستقیم و غیر مستقیم در وزارت بهداشت در خدمت مردم عزیز و مهربان کشورم بوده ام و از این بابت بسیار خرسند و خوشحالم.
زمانی که به معاونت بهداشت منصوب شدید چه اقداماتی را در دستور کار قرار دادید؟
یکی از کارهای اصلی من جلسات هماهنگ درخصوص این بود که طرحهای گسترش شبکههای بهداشت را در کشور مستقر کنم و دوستان مرحوم من که قبلاً به آن اشاره شد طرحی داشتند که این طرح به گونهای طراحی شده بود که مشخص میکرد چگونه در کل کشور باید بهداشت توسعه پیدا کند. دغدغه ما این بود که چگونه این طرح را گسترش دهیم. سرانجام با حمایت آقای دکتر سیدعلیرضا مرندی اجازه اجرای این طرح را از مجلس گرفتیم و موفق شدیم قدم به قدم آن را پیاده کنیم. در این طرح ابزاری به نام زیج حیاتی در خانههای بهداشت به کار گرفته شد که نشان میداد مرگ و میر کودکان و مادران چقدر است. این یعنی آماری بسیار روشن که در سینه دیوار نصب شده و هر کس که وارد خانه بهداشت میشد میتوانستیم آن را نشان دهیم. البته یونیسف و سازمان جهانی بهداشت و صندوق جمعیت سازمان ملل تبلیغاتی کردند و این تبلیغات سبب شد ما در جامعه جهانی شناخته شویم و این شناخت سبب سفر من به کشورهای مختلف شد و در کشورهای مختلف راجع به این موضوع با آنها حرف زدم. در همین اواخر هم که ما به آمریکا و به منطقه میسیسیپی سفر کردیم و خانه بهداشت را آنجا دایر کردیم و این سبب شد که روزنامههای آمریکایی تیتر زدند که تجربههای ایرانی به سمت آمریکا میآیند.
شما در کمیته ترویج تغذیه با شیر مادر حضور داشتید این کمیته تا چه حد میتواند مثمرثمر باشد؟
مدتی بسیار خوب بود و دکتر مرندی هم بسیار تلاش کردند و خیلی هم سیاستهای خوبی بنا گذاشته شد ولی به نظر میآیدکه در سالهای اخیر دیگر آن انگیزه و علاقه سابق وجود ندارد و ما شاهد این هستیم که در داخل کشور شیر خشک تولید و توزیع میشود. اما متاسفانه آموزشهایی که قبلا وجود داشت و پایشهایی که انجام میشد الان نیست و متاسفانه در این بخش امروزه ضعیف شدیم.
از خدمتتان در دوران جوانی بگویید.
وقتی در سال 1344 ازدانشکده پزشکی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدم صاحب فرزند نیز بودم. آن زمان برای گذراندن خدمت سربازی به سپاه بهداشت رفتم. در آن دوران و با همان امکانات کم، با کمک مردم و کمکهای دولت توانستم در آن مدت کوتاه به مردم خدمتهای ارزندهای کنم. برای مردم چرمهین اصفهان درمانگاه ساختم. دو حمام هر یک با 6 دوش ساختم چون حمام آنها به صورت خزینهای بود. برای آنها جاده درست کردم و حتی برای لوله کشی آب نیز برای آنان چاه زدم. دوران خدمتم این گونه تمام شد. آن دوران روی من تاثیرات عمیقی گذاشت. در روزهای اول من بارها شاهد صدور جواز دفن برای افرادی بودم که از بیماریهایی مانند سرخک جان میباختند و یا مبتلا به کچلی. زردزخم و تراخم میشدند. در همین راستا بود که اقدام به ساخت حمام جهت رعایت بیشتر نظافت و بهداشت فردی کردم. پس از آن تعداد بیماریها کاهش پیدا کرد و این مسئله سبب شد تا به کارهای بهداشتی علاقهمند شوم.
چطور شد كه رشته آمار حیاتی را برای تحصیل انتخاب كردید؟
در تمام مقاطع تحصیلی که من در قم گذراندم شاگرد اول بودم. نکتهای که میتوانم در مورد انتخاب رشتهام خدمتتان عرض کنم این است که در آن زمان جامعه به حدی به رشتههای پزشکی و زیر مجموعههای آن توجه میکرد که هیچ رشته دیگری در کنار آن دیده نمیشد و همین مسئله در انتخاب من مزید بر علت شد. پدرم مخالف دانشگاه رفتن من بودند البته نگرانی ایشان از این بود که من توده ای بشوم و الا با پزشک شدن من مخالف نبود اما در عین حال مادرم که در تمام مراحل زندگی ام به مثابه پشتوانهای محکم در کنار و مشوق من بود، کاملاً با ادامه تحصیل من و پزشک شدنم موافق بودند. بعدها پدرم رضایت خود را از آن جهت که در خدمت مردم بودم اعلا م کرد. به هر حال من دانشجوی پزشکی شده بودم. بالاخره بعد از مدتها تحقیق متوجه شدم رشتهای به نام آمار حیاتی وجود دارد که در واقع مخلوطی از دانش پزشکی و در عین حال ریاضی است. دنبال رشتهای میگشتم که در عین حالی که درگیر مسائل پزشکی باشد بتوانم از استعداد ریاضی و استدلال و استنتاج خودم نیز بهره ببرم واین رشته مورد نظر رشتهای نبود جز آمار حیاتی.
بهترین کتاب برای لحظات تنهایی
سوال قابل تأملی پرسیدید. لحظات تنهایی لحظاتی است که من سالهاست آنها را هدیه به مردم کردهام. یعنی در لحظات تنهایی خودم مدام مشغول مطالعه پیرامون جلسات و موضوعاتی هستم که قرار است در آنها شرکت کنم زیرا بر این باور هستم که اگر قرار است در جلسه، سمینار و یا همایشی اظهار نظر کنم آن نظر میبایست از نظر محتوا و به روز بودن در یک حداقلی از استانداری که مدنظرم است باشد.
کلا علاقه دارم اگر زمانی را برای استراحت انتخاب کردم و مجالی کوتاه دست داد کتابهایی پیرامون فلسفه طب را مطالعه کنم اما دیگر فکر نمیکنم که بتوانم به مطالعه کتابهای متفرقه خارج از علم طب بپردازم.
شیرین ترین لحظه زندگی
دورانی بود که بنده قائم مقام وزیر در گسترش شبکههای بهداشت و درمان کشور بودم که توانستم با کمک دوستان که متاسفانه دو نفر از آنها مرحوم شدهاند، مرحوم دکتر پیلهرودی و مرحوم دکتر شادپور که با کمک آن دو توانستم خانههای بهداشت در روستاها را دایر کنم. امروز که به عقب برمیگردم و نگاه میکنم برای این توفیق بزرگ که واقعا تنها با دعای مردم و کمک خداوند میسر میشد، خداوند را سپاسگزارم چون با چشمان خود نظارهگر این بودهام که چنین فعالیتها و حرکاتی چگونه در زندگی مردم روستا نقش مثبتی داشته است.
مهمترین دغدغه شما
مهمترین و بزرگترین دغدغه من فرو ریختن بنایی است که سالها برای بنا کردن آن زحمت کشیدیم. این بنا شبکه منسجم بهداشت کشور است. این مسئله و دغدغه چیزی است که هر روز در جلسات و سخنرانیها تکرار میکنم و روی آن تاکید موکد دارم. واقعا خیلی تلاش شد برای بنا کردن این شبکه. طی 20 سال صدها نفر تلاش کردند تا این سیستم را در کشور مستقر کردند و دلم میخواهد این شبکه روز به روز توسعه پیدا کند. نباید فکر کنیم امروزه نقش شبکه بهداشت کمرنگ شده است. نوع عملکرد تفاوت پیدا کرده است اما همچنان نقش آن پابرجاست. سرطانها، بیماریهای قلب و عروق، دیابت مشکلات روحی و روانی معضلات و اپیدمیهایی هستند که امروزه شبکه بهداشت وظیفه مبارزه با آنها را به عهده دارد. در حال حاضر من با وجود سن بالا فعالیت میکنم که بتوانم مدلهای مناسب دیگر را برای بهداشت کشور ارائه دهم.