یوسف فرهنگی لکی
نگاهی به تلاقی بیماری اچآیوی ایدز با مسائل اجتماعی
ایدز یک بیماری ناشی از ویروس اچآیوی است که دستگاه ایمنی بدن را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد.
این بیماری که بیشتر از طریق تماس جنسی پرخطر و تزریق با سرنگهای مشترک خصوصاً در معتادان تزریقی منتقل میشود دارای سه مرحله اصلی است.
در مرحله اول که عفونت حاد نامیده میشود، فرد ممکن است برای مدت کوتاهی بیماری شبه آنفلوآنزایی را تجربه کند.
بههمین دلیل معمولاً این بیماری تا یک دوره طولانی بدون هیچ علائمی دنبال میشود که به این مرحله از بیماری، دوره نهفتگی گفته میشود.
هر چقدر که بیماری پیشرفت یابد، تداخل بیشتری با دستگاه ایمنی بدن پیدا میکند و باعث میشود که افراد به عفونت و تومور دچار شوند، البته معمولاً در افرادی که دستگاه ایمنی آنها بهخوبی عمل میکند تأثیرگذار نیست.
در نهایت بیماری زمانی وارد مرحله سوم یا ایدز خواهد شد که شمار نوعی از گلبولهای سفید که در دستگاه ایمنی بدن نقش دارند، به کمتر از ۲۰۰ سلول در هر میکرولیتر برسد.
فعلاً ایدز درمان قطعی ندارد ولی درمان ضدویروسی میتواند باعث کاهش دوره بیماری و امید به زندگی نزدیک به طبیعی شود.
با وجود اینکه درمان ضدویروسی خطر مرگ و عوارض ناشی از این بیماری را کاهش میدهد، اما این داروها گرانقیمت هستند.
آمار چه میگوید؟
در سال ۱۳۶۶ اولین مورد از بیماران هموفیلی که از طریق فرآوردههای خونی آلوده به بیماری ایدز مبتلا شدند شناسایی شد.
پس از افشای این موضوع در دهه ۱۹۹۰ میلادی پروندهای در این مورد تشکیل شد و در خرداد ۱۳۸۳، دادگاه، حکم به پرداخت خسارت از طرف سازمان انتقال خون ایران به ۹۷۴ شاکی پرونده، درمان بیماران مبتلا و عذرخواهی وزارت بهداشت داد.
ولی تنها خسارت پرداخت شد و درمان بیماران و عذرخواهی وزارت بهداشت مسکوت ماند.
آمار واقعی بیماران هموفیلی و نزدیکان آنان اعلام نشد.
به هر حال هر آنچه که اتفاق افتاده ایران را در مسیری قرار داد که اینک براساس اعلام کمیته کشوری ایدز آمار مبتلایان به اچآیوی در ایران تا شهریور ۱۳۹۶ برابر ۳۶ هزارو 571 نفر گزارش شده است.
از این تعداد ۸۳۱۱ نفر فوت کرده و ۱۱ هزار 964 نفر نیز به مرحله آخر بیماری یعنی ایدز وارد شدهاند.
بر اساس این آمار که ۸۴ درصد مبتلایان مرد و ۱۶ درصد زن هستند و ۵۴ درصد موارد ثبت شده در گروه سنی ۲۱ تا ۳۵ سال قرار دارند.
هماکنون، آمیزش جنسی محافظتنشده عامل اصلی انتقال بیماری در ایران است.
بیماری ایدز علاوه بر مسائل درمانی، آثار و تبعات اجتماعی و آسیبهای کثیری نیز دارد.
یک بیماری با خاستگاه آسیبهای اجتماعی
اگر چه شاید در نگاه نخست ایدز یک بیماری، مثل سایر بیماریها باشد اما بنا بهدلایلی، بهمثابه بیماریهای دیگر، مثل سرطان یا دیابت با آن برخورد نمیشود.
این بیماریها عمومادارای وجهه درمانی هستند و ارتباط بسیار کمتری با مسئله آسیبهای اجتماعی دارند.
اما بیماری ایدز هم به لحاظ خاستگاه، هم از منظر نگرش به فرد مبتلا و هم از بُعد درمان و پیشگیری وجهه اجتماعی پررنگتری نیز دارد.
خاستگاه این بیماری، چنانکه پیشتر نیز با بیان آمار و ارقام بیان شد، بیشتر ناشی از آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد و تماس جنسی پرخطر است.
بنابراین در بررسی این بیماری باید به علائم و هشدارهای اجتماعی مسئله بسیار توجه کرد.
در کنار این مسئله، نوع نگرش به فرد مبتلا به ویروس اچآیوی هم مهم است.
متاسفانه وجه غالب نگاهها به افراد مبتلا منفی و همراه با انگ اجتماعی و هراس اخلاقی است.
معالاسف عموماً افراد مبتلا به ایدز در ایران، افرادی بیقید و بند تلقی میشوند که این تلقی نادرست، فرآیند درمان را نیز با مشکل مواجه میکند.
افرادی هستند علیرغم اینکه خودشان میدانند به این بیماری مبتلا هستند، بهدلیل همان انگزنی، بیماری خود را پنهان میکنند و در برخی موارد از ورود به پروسه درمان و پایبندی به آن اجتناب میورزند.
بیماری ایدز هم به لحاظ خاستگاه، هم از منظر نگرش به فرد مبتلا و هم از بُعد درمان و پیشگیری وجهه اجتماعی پررنگتری دارد.
خاستگاه این بیماری بیشتر ناشی از آسیبهای اجتماعی است
خونهای وارداتی آلوده به اچآیوی
نخستین مورد گزارش و ثبتشده ابتلا به ایدز در ایران مربوط به سال ۱۳۶۶ و در مورد یک کودک ششساله مبتلا به بیماری هموفیلی است که فرآوردههای خونی آلوده وارداتی از فرانسه دریافت کرده بود.
در ایران و طی سالهای اولیه شیوع بیماری، وجود ایدز تا حدودی انکار میشد و شمار مبتلایان به این بیماری، در دادههای رسمی بین ۲۰۰ تا حداکثر ۵۰۰ نفر در نوسان بود.
در آن زمان 65 درصد موارد عامل انتقال بیماری استفاده از سرنگهای مشترک بین معتادان بود.
دومین عامل مهم، آمیزش جنسی و در حدود 20 درصد و در مرحله بعد، انتقال از مادر به کودک بود. اما اکنون آمیزش جنسی محافظتنشده عامل ۴۷ درصد و اعتیاد عامل ۳۳ درصد از موارد انتقال بیماری در ایران هستند.
در سال ۱۳۶۴ فرآوردههای خونی شرکت فرانسوی مریو که آلوده به ویروس اچآیوی بود به بیماران هموفیلی که نیاز دائم به دریافت انواع فاکتورهای انعقادی خون دارند داده شد.
هنگامی که این موضوع در میان بیماران هموفیلی افشا شد، وزارت بهداشت ایران آلودگی فرآوردههای خونی وارداتی به ایران را تکذیب کرد.
در حالی که نماینده شرکت فرانسوی پس از بازگشت به کشورش در نامهای به وزیر بهداشت آن زمان، آلوده بودن فراوردههای شرکت مریو را تائید کرد.
تغییر نگرش ویروسی!
در ایران برنامههای منسجم و منظمی برای پیشگیری اجتماعی از ایدز، اجرایی شده است و با توجه به اینكه برنامههای جامع افزایش دانش و آگاهی نسبت به الگوهای رفتاری صحیح بهمنظور تغییر نگرش و با هدف تغییر رفتار یكی از راهبردهای اساسی در تغییر الگوهای رفتاری پرخطر در تمامی بخشهای نظام سلامت است در برنامه دوم استراتژیك كشوری كنترل گسترش ایدز نیز به بحث آموزش و اطلاعرسانی بهعنوان یكی از مهمترین استراتژیهای نهگانه برنامه پرداخته شده بود.
این استراتژی كه چهار گروه هدف، جمعیت عمومی، گروههای در معرض خطر شامل جوانان، نوجوانان، دانشآموزان و دانشجویان، گروههای دارای رفتارهای پرخطر و افراد مبتلا بهعنوان مخاطبین اصلی را مد نظر قرار داده است، دارای 35 هدف و بالغ بر 200 فعالیت بود كه سهم و میزان پاسخگویی هر دستگاه براساس شاخصهای پایه و شاخصهای هدف در طول و انتهای برنامه و نیز اعتبارات لازم جهت اجرایی کردن فعالیتها کاملاً پیشبینی شده بود.
بهرغم همه تلاشهای صورتگرفته که تا حدودی موفق نیز بودهاند و حتی تحسین جامعه جهانی را نیز برانگیخته است، بهنظر میرسد هنوز جای کار در این زمینه بسیار زیاد است.
در نگاه اول باید نوع نگرش به این بیماری را در جامعه تغییر داد و سپس به کارهای درمانی پرداخت.
پیشگیری اجتماعی از ایدز
یکی دیگر از محلهای تلاقی بیماری ایدز با مسائل اجتماعی، فرآیند پیشگیری از این بیماری است.
با توجه به تاکید افراد صاحبنظر در زمینه ایدز، اگر چه در حال حاضر، ایدز واکسن و درمان قطعی ندارد اما آگاهسازی جامعه، واکسن اصلی این بیماری بهشمار میرود.
آگاهسازی یک امر اجتماعی تلقی میشود که همه نهادهای ذیربط باید در این رابطه گامهای اساسی و موثری بردارند.
از نهادهایی نظیر وزارت درمان، بهداشت و آموزش پزشکی، نهاد رسانه و خصوصاً صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت کشور، سازمانهایی مثل بهزیستی و دیگر سمنها در رابطه با آگاهسازی انتظاراتی هست که علیالاصول باید محقق شود.
اگرچه طی سالهای اخیر تمام نهادهای درگیر با این پدیده عملکرد مثبت و خوبی از خود برجای گذاشتهاند اما جامعه انتظار بیشتری از این نهادها دارد.
از سوی دیگر علاوهبر آگاهسازی از طریق رسانهها و نهادهای آموزشی، خود مردم نیز باید بهعنوان یک مسئولیت اجتماعی و سلامت جمعی هم آموزشهای لازم را کسب کنند و هم آموزش بدهند.
یکی از حلقههای مفقوده در رابطه با بیماری ایدز، بحث اخلاقمداری است.
جامعهای که منویات، مولفهها و گزارههای اخلاقی در آن رشد داشته باشد، کمتر بهسمت آسیبهای اجتماعی و بیماری ایدز کشیده خواهد شد.
بیشتر بخوانید: