«نمیخورم» به جای «نمیتوانم»
خیلی از افراد وقتی تحت رژیم غذایی هستند، از ادبیات کلامی ِ محدود کنندهای استفاده میکنند که باعث میشود ذهن، همان چیزی را که بدن نمیتواند بخورد، بیشتر بخواهد. با گفتن ِ من «نمیتوانم» شیرینی بخورم، چون رژیم دارم، ما ذهنیت خود را در وضعیتی قرار میدهیم که در حسرت چیزی که نمیتوانیم بخوریم بماند. اما میتوانیم با استفاده از کلمهی دیگری به جای «نمیتوانم»، شرایط را برای ترک عادتهای ناسالم غذاییمان فراهم کنیم.
محققان دریافتهاند افرادی که به آنها آموزش داده شده بود تا در برابر وسوسههای غذایی از «نمیخورم» به جای «نمیتوانم» استفاده کنند، مقاومت، خود کنترلی و رفتارهای مثبت بیشتری در مقایسه با آنهایی داشتند که از «نمیتوانم بخورم» استفاده کرده بودند.
مثلا از «من برای دسر بستنی نمیخورم» به جای «من نمیتوانم برای دسر بستنی بخورم» استفاده کنید. دانشمندان میگویند اگر شما بگویید: «من شیرینی نمیخورم، چون دارم یاد میگیرم تغذیهی سالمی داشته باشم»، یعنی خود شما در حال گرفتن تصمیمی برای سلامتی خودتان هستید. اما وقتی که از «نمیتوانم» استفاده میکنید، این پیام را به ذهنتان القاء میکنید که خودداری شما از خوردن به دلیل نیاز به «بهتر شدن» نیست بلکه ناشی از نیاز به «بدتر نشدن» است.
«بعضی چیزها» و «بعضی وقتها» به جای «هیچ چیز» و «همیشه» و «هرگز»
«هیچ چیزی قرار نیست درست شود! همه چیز از کنترل من خارج شده!»؛ به نظرتان آشناست، نه؟ وقتی خیلی استرس دارید یا خشمگین هستید به راحتی ممکن است در تلهی سوگیری منفی ذهنتان بیفتید و همه چیز را سیاه و سفید ببینید. اما این شیوه فقط فرسودهتر و ناامیدترتان میکند. یک راه حل ساده: از کلمهی «بعضی» استفاده کنید. به عبارتی دیگر میتوانید بگویید: «بعضی چیزها قرار است بهتر بشوند، بعضی چیزها هم نه».
ناگهان خواهید دید که نیمهی پُر لیوان به چشمتان میآید. «همیشه» و «هرگز» را نیز با «بعضی وقتها» جایگزین کنید. این کلمات کمک میکنند قدرت تحملتان را بالاتر ببرید و مدارا کننده و سهلگیرتر به نظر برسید. مثلا میتوانید به جای اینکه به همسرتان بگویید: «تو هرگز به وعدههایت عمل نمیکنی» بگویید: «تو گاهی وقتها بدقولی میکنی». در واقع با سیاه و سفید ندیدن هر چیزی این باور را به خودتان القاء میکنید که انسان جایزالخطاست.
«عادت میکنم» به جای «مجبورم»
خیلی از ما روزمان را با «مجبورم» و چیزهایی شبیه به این شروع میکنیم: «من مجبورم اینهمه راه را تا محل کارم طی کنم»، «با اینکه خیلی خستهام، اما مجبورم باز هم ادامه بدهم» و .... تغییردادن این جملات و جایگزین کردن آنها با «عادت میکنم» این قدرت را دارد که شیوهی انجام امورتان را تغییر بدهد و تاب و تحملتان را بیشتر کند.
وقتی به جای «من مجبورم هر شب شام درست کنم» از «عادت میکنم (عادت دارم) هر شب شام درست کنم» استفاده میکنید، تمرکز خود را از جنبههای منفی به جنبههای مثبت برمیگردانید: گفتن ِ «من مجبورم در برابر منفی بینیهای همسرم مقاومت کنم» به جای «من خیلی زود عادت میکنم که منفی بینیهای همسرم را به خوش بینی تبدیل کنم»، اولین اثر خوبش را روی خود شما میگذارد.
یک «معذرت میخواهم» واقعی به جای حرفهای اضافی
عذرخواهی کردن برای بیشتر افراد کار راحتی نیست و در برخی موارد، اعتراف به اشتباه یا مقاومت در برابر این وسوسهی درونی که «کوتاه نیا»، گویی سختترین کار دنیاست. متاسفانه گاهی وقتها کلماتی که برای عذر خواهی از طرف مقابل استفاده میکنیم، چندان موثر نیستند. به عبارتی دیگر اگر شما دقیقا ندانید برای عذر خواهی چه باید بگویید، ممکن است با بهانه تراشیها و، اما و اگرها، پیام عذرخواهیتان را نرسانید. گفتن یک «معذرت میخواهم» از صمیم قلب و با تمام وجود میتواند تاثیر بزرگی بگذارد. اصلا عجیب نیست که یک عذرخواهی ساختگی و سطحی میتواند بدتر از عذرخواهی نکردن باشد.
«متشکرم» به جای، اما و اگرها
تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده که چرا افراد، مخصوصا خانمها، معمولا تحسینها و تعریفها را به راحتی نمیپذیرند. یافتهها حاکی از آن هستند که خانمها فقط ۴۰ درصد از تعریف و تمجیدها را بیچون و چرا قبول میکنند. ضمنا ۷۰ درصد افراد، با خجالت و شرمندگی، تعریف و تحسین را باور میکنند. آیا اینچنین جملاتی برای شما هم آشناست؟
دوستتان میگوید: «چه لباس قشنگی، خیلی از آن خوشم میآید!» و شما میگویید: «این را میگویی؟ سالهاست که دارمش!» یا «متشکرم، اما دلم میخواست اینقدر تنگ نبود» و یا «واقعا؟! ولی من از رنگ آن خوشم نمیآید!». بیشتر ما تمایل داریم تعریف و تحسینها را دست کم بگیریم و از کیفیت و شدت آن کم کنیم و اغلب در این پروسه، خودمان را پایین میآوریم. یک راه خیلی بهتر هم برای واکنش نشان دادن به تعریف و تمجیدها وجود دارد: به چشمهای او نگاه کنید و فقط بگویید: «متشکرم!».
«نه» گفتن به جای «بله»ی زورکی گفتن
راضی نگه داشتن همه در نهایت باعث میشود خودتان ناراضی باشید. اگر درخواستی از شما شده که به هر دلیلی (کمبود وقت، نداشتن علاقه، نداشتن پول کافی و ...) پذیرفتن آن برای شما ممکن نیست، لطفا در حق خودتان ظلم نکنید و اجبارا «بله» نگویید. شما به عنوان یک فرد بالغ و فهمیده باید بتوانید تشخیص دهید چه زمانهایی «بله» گفتن مناسب است و در چه شرایطی باید «نه» بگویید. برای «نه» گفتن نیازی هم به دروغ گفتن نیست.
یک عذرخواهی و سپس رد کردن درخواست به صورت مودبانه، مهارتی است که خیلی جاها به کارتان میآید و آرامش اعصاب و روانتان را به دنبال دارد. شما با گفتن واقعیت، مالکیت انتخاب خودتان را به عهده میگیرید و این اعتماد بنفس شما را بالا میبرد.
افزودن «هنوز» به جملات منفی
افزودن کلمهی «هنوز» به جملهها، مخصوصا وقتی که در مورد تواناییها و هدفهایتان حرف میزنید، ترفندی کوچک، اما موثر است که نگاهتان را تغییر میدهد. مخصوصا افرادی که خیلی عادت دارند از «نمیتوانم» و «نمیدانم» و «نمیشود» در گفتگوهای روزمرهی خود استفاده کنند، با این تمرین میتوانند تغییری قابل توجه در نگرش خود به وجود بیاورند.
مثلا میتوانید به جای «بلد نیستم خوب رانندگی کنم» از «هنوز بلد نیستم خوب رانندگی کنم» یا «هنوز فرصت دارم تا رانندگی کردن را خوب یاد بگیرم» استفاده کنید و ببینید که تفاوت زیادی در ذهنیت خودتان ایجاد میکند و به کار بردن جملهی درست باعث میشود با ارسال یک پیام مثبت به مغزتان، راهِ یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن را همچنان برای خود باز نگه دارید.
یک نمونهی دیگر: «من نمیتوانم به زبان فرانسه حرف بزنم» را با «من هنوز نمیتوانم به زبان فرانسه حرف بزنم» جایگزین کنید. این ترفندی است که در تمام جنبههای زندگی کاربرد دارد، از کاهش وزن گرفته تا روابط خانوادگی و حرفهای. با کلمهی سادهی «هنوز»، دوز خوشبینی کلامتان را بالا ببرید.
«من به کمک شما نیاز دارم» به جای «متشکرم، به کمک نیاز ندارم»
وقتی واقعا به کمک نیاز دارید باید پیشنهاد کمک را بپذیرید و تائید کنید که به این کمک نیاز دارید، نه اینکه به دلیل خجالت یا ملاحظات دیگری، پیشنهاد کمک را رد کنید. فرض کنید مادری هستید که به تازگی بچهدار شدهاید و تمام فشارها و مسئولیتها و شب نخوابیها، استرس بسیار زیادی به شما وارد میکنند.
باید بپذیرید که درخواست کمک کردن از اطرافیان در چنین شرایطی نه تنها شما را ضعیف و نیازمند و ناتوان نشان نمیدهد بلکه کاملا طبیعی است که درخواست کمک و حمایت داشته باشید. گاهی وقتها انکار کردن نیاز به کمک و یا رد کردن پیشنهاد کمک میتواند مشکلتان را از کنترل خارج کند. فقط یادتان باشد که قدردانی خود را بابت کمکی که دریافت میکنید به خوبی نشان دهید و دفعهی بعدی که فرد مورد نظر را دیدید هم، با یادآوری کمک و لطفی که به شما کرده، دوباره تشکر کنید. با این شیوه هم مورد احترام بیشتری قرار میگیرید و هم اینکه اگر در آینده باز به کمک او نیاز داشتید، با رغبت بیشتری خواهد پذیرفت.
منبع : برترینها