احمد محمد اسماعیلی
مهشید افشارزاده از جمله بازیگران سینما و تلویزیون است که قبل از بازیگری به ورزش حرفهای و آن هم والیبال میپرداخت.
افشارزاده که تا عضویت در تیم والیبال جوانان ایران هم پیش رفته بود از اواسط دهه 60 وارد سینما شد و خیلی زود توانست در برخی از آثار مهم آن دوره مثل «بایسیکل ران»، «دخترم سحر»، «افسانه آه» و «بچههای طلاق» بازی کند.
افشارزاده تا اواخر دهه هفتاد همچنان حضوری فعال در سینما داشت و از جمله در آثاری همچون «افسانه آه»، «بلوف»، «مردی در آینه»، «روز دیدار»، «علفهای هرز»، «طوفان شن» و «آخرین پرواز» ایفای نقش داشت. بعد از آن اما فعالیتش در مقام بازیگر کمتری شد و به سمت فیلمسازی گرایش پیدا کرد.
افشارزاده سال قبل فیلم «پنج ستاره» را ساخت که به واسطه تکیه بر داستانگویی پرتعلیق مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
بازیگر-کارگردانی هستید که همچنان به لحاظ فیزیکی آماده هستید و استیل مناسب و خوبی هم دارید. این آمادگی بدنی چگونه به وجود آمده است؟
از سن 15 سالگی به واسط تمرینات والیبال همیشه بدنم آماده بود و ورزش را به طورمستمر پیگیری میکردم و ازهمان دوران تا به حال وزن بدنم را در عدد خاصی ثابت نگه داشتم و این ثابت بودن وزن باعث میشود که استیل بدن در یک فرم و ثابت باشد و پوست هم طراوتش را حفظ کند.
از نظر روحی هم ورزش کردن باعث شادابی میشود و در کارهایم هم چالاکی دارم. در ضمن چون مربی آمادگی جسمانی هستم برنامه منظم ورزشی دارم و به تغذیه هم اهمیت میدهم.
در آن سالها به یک مربی والیبال معرفی شدم و در تیم ملی جوانان عضویت پیدا کردم و مدتی هم برای این تیم توپ زدم.
جذابیت سینما از چه زمانی برایتان ایجاد شد؟ آیا در دوران ورزش هم سینما برایتان به اندازه امروز جذابیت داشت؟
به صورت تفریحی در سینما فیلم میدیدم اما دغدغه جدی نسبت به سینما نداشتم.
من با دیدن نادیا کومانچی دختر 13 ساله رومانیایی که در المپیک مونترال چند مدال طلا در ژیمناستیک به دست آورد جذب ورزش شدم.
در سالهای بعد از بازیگر شدنم خیلی از پیشنهادات بازیگری را به واسطه اینکه در شهرستان بود رد میکردم مثل «دخترک کنارمرداب» علی ژکان، «ماه و پلنگ» فریبرز صالح و چند فیلم دیگر.
بازی در این آثار را رد کردم تا تمرینات والیبالم قطع نشود ولی بعدها به واسطه حضورم در سینما بتدریج از تیم ملی دور شدم.
از رد کردن بازی در این فیلمها پشیمان هستید؟
نه، آن موقع به سینما به شکل تفننی نگاه میکردم. هدفم هم در آن دوران کارگردان شدن بود.
با تهمینه میلانی در دو فیلم و دو نقش خوب همکاری کردید. یکی «بچههای طلاق» و دیگری «افسانه آه».
تهمینه میلانی فیلم «بایسیکل ران» را دیده بود و از من دعوت کرد تا در فیلم «بچههای طلاق» بازی کنم. در آن دوران توی بورس بودم و حتی پیشنهاد بازی در سریال «امام علی (ع)» داوود میرباقری را هم داشتم.
به چه دلیل بازی در «امام علی (ع)» را رد کردید؟
آن موقع میگفتند برای یک بازیگر موفق سینما، حضور در سریالهای تلویزیونی چندان خوب نیست و کلاسش را پایین میآورد.
برای بازی در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی هم دعوت شدم و تست گریم هم دادم اما همزمان بودنش با بازیم در فیلم تهمینه میلانی و نوع آرایش چهرهام باعث شد این فرصت خوب کاری را از دست بدهم و مژده شمسایی برای این نقش انتخاب شد.
با توجه به اینکه تهمینه میلانی با برخی از بازیگران فیلمهایش از قبیل نیکی کریمی و مریلا زارعی دچار چالش شد و همکاریشان ادامه پیدا نکرد کار با ایشان برای شما چطور بود؟
رابطه بین ما خوب بود. تهمینه میلانی به فلسفه خاصی در بازیگری اعتقاد داشت و همین باعث شد در فیلم دومش «افسانه آه» نقش 5 شخصیت زن متفاوت را بازی کنم.
بازیگری بودهاید که از ایفای نقش منفی هم واهمهای نداشتهاید و چند نقش منفی هم بازی کردید.
بله، واقعاً کیفیت نقش منهای مثبت با منفی بودنش برایم اهمیت داشته است و مثلاً در «بلوف» و «انتهای قدرت» نقش منفی بازی کردم.
در آن دوران در بازیگری چه رقیبانی داشتید؟
فریبا کوثری، افسانه بایگان، شهره لرستانی و مرجانه گلچین.
با کدامیک از این بازیگران رفاقت داشتید؟
اهل رفاقت و آمد و شد با بازیگران به صورت خصوصی نبودم و مثل حالا اکران خصوصی و فرش قرمز برگزار نمیشد که ارتباط داشته باشیم.
حتی در زمان تأسیس خانه سینما هم نظرم این بود که این نوع تشکلات جمع اضداد است و هیچ وقت نمیشود در قالب گروهی در این فعالیتها به نتیجه درخشان و موثری رسید.
در عمل هم دیدیم که در این تشکلها همیشه یک عده حضور دارند که تصمیم میگیرند و مدیریت میکنند و بخش عمدهای از بدنه سینما بیرون گود هستند.
در سالهای اخیر جراحیهای زیبایی بدجوری در میان بازیگران اپیدمیک شده است. چقدر به عملهای زیبایی که درمیان بازیگران متداول شده اعتقاد دارید؟
بازیگران ویترین فیلم هستند و باید چهره زیبا و مناسبی داشته باشند و چهره زیبا است که در درجه اول بازیگر را محبوب میکند.
مردم ایران هم تابع مد هستند و عمل زیبایی هم مد روز است.
به هرحال همه دوست دارند زیبا به نظر برسند و زیبایی یک تنوع در زندگی محسوب میشود.
البته که در این حیطه هم گاهی افراط میبینیم و الان عملهای زیبایی عجیب و غریبی هم مثل تغییر رنگ چشم در ایران انجام میشود.
با کارگردانی فیلم «پنج ستاره» حضورتان را به جمع فیلمسازان زن سینمای ایران به صورت جدی اعلام کردید. اثری خوش ساخت و به شدت دراماتیک.
چند سالی بود که کمتر به بازیگری میپرداختم زیرا اغلب نقشهای پیشنهادی بدون کیفیت و ضعیف بودند و برای بازی در من رغبتی ایجاد نمیکردند و برای همین بد ندیدم به سراغ کارگردانی بروم بخصوص که در دهه هشتاد به صورت آکادمیک در دانشگاه درس کارگردانی خوانده بودم وبا برنامه و هدفمند به سراغ فیلمسازی رفتم.
در فیلم «پنج ستاره» تلاش کردم چهرهای گرم و صمیمی ازخانواده ایرانی را نشان بدهم. خانوادههایی که هنوز در جامعه ما وجود دارند؛ خانوادههایی که آرامش و صفا در روابطشان حاکم است و مظاهر تکنولوژی روز مثل رایانه و فیسبوک و تلگرام باعث نشده بچهها از والدین جدا شوند و به گوشهای پناه ببرند.
به هر حال ما در جامعه شرقی زندگی میکنیم وباید به این مسائل توجه کنیم.
در جوامع غربی به محض رسیدن بچه به سن جوانی از خانواده جدا میشود و رابطه عاطفیشان با والدین کم رنگ میشود ولی در ایران از دیرباز چنین نبوده است.
به چه دلیل خودتان در فیلم بازی نکردید؟
به بازیگری همچنان علاقه دارم اما چون میخواستم در کار اول، تمرکز کافی روی کارگردانی داشته باشم از بازی در فیلمم صرفنظر کردم.
یکی از ویژگیهای مهم «پنج ستاره» انتخاب بازیگران به خصوص شهاب حسینی است. کار با شهاب حسینی در «پنج ستاره» چگونه بود؟
شهاب حسینی انسانی مؤدب، حرفهای وجلتمن است و نقش رضا وحیدی را خیلی اثرگذار بازی کرد.
حسینی جزو بازیگرانی است که برای کار اهمیت قائل است و برای ایفای نقش زحمت میکشد.
با انتخاب حسینی توانستم برای یکی از نقشهای مهم و کلیدی فیلم گزینه خوبی داشته باشم و او نیز به شایستگی شخصیتی که قرار بود بازی کند را درک و تحلیل شخصیتش کرد و بازیش مؤثر وعالی بود.
حسینی با اتکا به تجربیات کاریش با درک درست به نقشش چیزهای موثری و به درد بخوری اضافه میکند و «پنج ستاره» هم از این فرضیه مجزا نبود.
* سرمایه گذار پیدا کردن برای تولید فیلم هم کاری سختی شده است و شاید برای همین است که علیرغم موفقیت فیلم اولتان هنوز نتوانستید فیلم دوم را بسازید.
به هر حال این هم از معایب سیستم حاکم بر سینماست. الان مد شده است که برای بازیگری هم باید بازیگر با خودش اسپانسر ببرد.
شما هم چنین پیشنهاداتی برای بازیگری داشتید.
بله، بازی در یکی از این سریالهای شبکه نمایش خانگی به من پیشنهاد شد که در آن محمدرضا گلزار بازی میکرد و به من گفتند اگر اسپانسر داری بیاور تا یک نقش خوب بازی کنی.
من گفتم اگر اسپانسر داشته باشم خودم فیلم میسازم. الان شرایط طوری شده که خیلی از بازیگران بیکار هستند و چند وقت پیش هم نامهای به صدا و سیما نوشتند و دنبال عامل بیکاریشان میگشتند که البته به نتیجهای هم نرسید.
به نظر شما عامل این بیکاری چه کسانی هستند؟
فکر میکنم عدهای میخواستند با این کار در بین هنرمندان نارضایتی به وجود بیاورند.
الان در سریالها یک سری نابازیگر چون دستمزد کمی میگیرند بازی دارند و تهیه کنندگان هم از این وضعیت سوء استفاده میکنند.
همین امر باعث مهاجرت برخی بازیگران شده به خصوص مهاجرت به شبکههای فارسی زبان ماهوارهای مانند جم. آیا شما هم از شبکه جم پیشنهاد بازیگری داشتید؟
سالها پیش در اواخر دهه هفتاد به من پیشنهاد شد تا به آمریکا بروم و با داشتن درآمد مکفی و خانه و ماشین به بازیگری برای یک استودیوی خاص بپردازم.
البته این پیشنهاد در همان زمان به افسانه بایگان و ابوالفضل پورعرب ارائه شده بود اما چه آن زمان چه حالا ترجیح میدهم بیکار باشم اما در ایران زندگی کنم.
درباره جم هم شرایط مهیا بود که بازهم قبولش نکردم چون هنر در وطن است که شکوفا میشود و به اوج میرسد.