Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 - 20:21

29
اردیبهشت
گفتگو با مجید مظفری: نقشی را كه خیلی دوست دارم هنوز بازی نكردم

گفتگو با مجید مظفری: نقشی را كه خیلی دوست دارم هنوز بازی نكردم

مجید مظفری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون كشورمان فعالیت حرفه ای‌اش را از سال ۱۳۵۰ آغاز کرد و یک دوره ۵ ماهه بازیگری را در دانشگاه ون سن پاریس پشت سر گذاشت.

 نیما نوربخش

 

 

مجید مظفری بازیگر سینما،  تئاتر و تلویزیون كشورمان فعالیت حرفه ای‌اش را از سال ۱۳۵۰ آغاز کرد و یک دوره ۵ ماهه بازیگری را در دانشگاه ون سن پاریس پشت سر گذاشت. او برای بازی در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی،  برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و برای بازی در فیلمهای «سگ کشی»،  «جنگ نفتکشها» و «سایه های هجوم» کاندیدای بهترین بازیگر از جشنواره فیلم فجر شد.

مظفری كه به تازگی در قامت مدیر كاخ مردمی جشنواره فجر اجرای مسئولیت داشته،  این روزها پركارتر از گذشته به ایفای نقش در آثار سینمایی مشغول است. «كفشهایم كو»به كارگردانی كیومرث پوراحمد از جمله نقش‌هایی است كه بعد از مدتها او را در مقام یك بازیگر درجه یك به مخاطب معرفی كرده است. چندی پیش و به بهانه زادروزش برای او جشن تولد كوچكی در روزنامه «شروع»گرفتیم  و آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفتگوی ما با این بازیگر كهنه كار سینمای ایران است. 

شما سال‌ها برای مردم نقش آفرینی کردید و با نقش‌های‌تان خاطره بازی كردیم اما وقتی در برنامه «هفت» گفتید که من دیگر فراموش شدم خیلی دلمان گرفت.

من فراموش نشدم منتها یک مشکلی با دولت قبلی داشتم. نمی‌دانم شمقدری یا دوستان شان در سازمان سینمایی آیا آنقدر که وقتشان را صرف دوستان شان می‌کردند وقت نمی‌كردند به مشكلات ما برسند؟ در آن هشت سال نه آنها با من کار کردند و نه من با آنها. بعد از فیلم «سگ کشی» 10،  12 سال کار نکردم تا اینكه امسال با پوراحمد فیلم «کفش‌هایم کو» را شروع کردم. 

آقای مظفری اولین تصویری که بعد از شنیدن نام «ناصر معاصر» در ذهن شما نقش می‌بندد چیست؟

ایفای نقش ناصرمعاصر خیلی سخت بود. موقعیتی که خود قصه داشت مربوط به دوران جنگ بود كه جوان‌های بی‌ادعای ما روی مین می‌رفتند اما عده دیگری دنبال پول و کسب مال و مقام بودند و جیب‌شان را پر می‌کردند. ناصرمعاصر هم یکی از اینها بود. واقعا این نقش خیلی مشکل بود برای اینکه اگر کوچکترین اشتباهی جلوی دوربین می‌کردم فیلمنامه لو می‌رفت.

فیلم‌های بیضایی را دو یا سه بار نمی‌بینند. از من خواست طوری نقش را دربیاورم و هدایت خودشان طوری بود که شما چهار یا پنج بار هم که فیلم را می‌دیدید لحظه آخر دچار شوک می‌شدید. این نقش سختی بود که با هدایت بیضایی به خوبی درآمد. 

یک جمله از شما شنیدم که گفتید آقای بیضایی همچون رهبر ارکستری است که سمفونی خودش را می‌نوازد. می‌خواهم این مفهوم را عمیق تر بازگو کنید.

ببینید کسانی که کارشان را بلدند و می‌دانند چه می‌خواهند،  کسانی هستند که به دوربین، نور،  گریم و لباس تسلط دارند و ضرباهنگ فیلم را می‌دانند. حتی قبل از فیلمبرداری بارها فیلم خودشان را می‌سازند و آدم‌های شان را دقیق انتخاب می‌کنند و بعد کلید می‌زنند.

بهرام بیضایی یکی از این آدم‌هاست که اگر ما 10 تا کارگردان داشته باشیم اولینش بهرام بیضایی است دومی‌را باید از رتبه پنجم به بعد شروع کنیم. من فکر می‌کنم این آدم آنقدر به کاری که می‌خواهد انجام دهد مسلط است كه درست مثل رهبر ارکستر شناخت کامل به همه اركسترش دارد. بیضایی دقیقا می‌داند کجا چه کار باید بکند تا به آن ذهنیتی که در پیش گرفته برسد. من فکر می‌کنم بیضایی مثل رهبر ارکستری است که می‌داند چه می‌خواهد و چگونه رهبری کند. 

فکر کنم شما رکورددار کاندیداتوری جوایز جشنواره فجر باشید. «سگ کشی»  «جنگ نفتکش‌ها» و«سایه‌های هجوم». تا اینكه با فیلم «مسافران» بیضایی جایزه بهترین بازیگر نقش مكمل را بردید. فکر می‌کنید این اتفاق به خاطر دیده نشدن نقش شما بود یا سلیقه داوران در ادوار مختلف به بازی شما نزدیك نبود؟

ببینید من رانت و ارتباط‌های آن فرمی‌را ندارم. من اصلا نمی‌دانم داورهای آن دوره‌ها چه كسانی بودند؟نه اینکه برایم مهم نبود خیر، چون جایزه دادن و گرفتن برای همه مهم است. وقتی هم متوجه شدم جایزه را به بازیگر دیگری دادند پیگیری نکردم كه چرا این جوری شده. خیلی‌ها فهمیدند و می‌فهمند که چرا در «جنگ نفتکشها» من جایزه نگرفتم یا «سایه‌های هجوم» را نگرفتم،  برای «مسافران» جایزه «نقش دوم» را به من دادند،  خیلی دوست داشتم از داوران بپرسم نقش اول این فیلم چه كسی بوده که جایزه نقش دوم را به من دادند؟ یا برای «سگ کشی» هم به اعتقاد بسیاری باید جایزه را به من می‌دادند.

به هر حال جایزه گرفتن برای من دغدغه نبوده و الان هم نیست. خیلی از دوستان ما هستند كه جوایز زیادی هم دارند منتها آنقدر حرص می‌خورند و تلاش می‌کنند برای جایزه گرفتن كه اندازه ندارد. مردم همه اینها را خوب می‌فهمند طوری که آنهایی که جایزه نمی‌گیرند محبوب تر از کسانی هستند که جایزه می‌گیرند. 

این چند سالی که در آثار سینمایی نبودید به تلویزیون كوچ كردید. به خاطر در صحنه ماندن این كار را كردید یا به دلیل مسائل مالی؟

ما بازیگرها وقتی کار نکنیم مثل بلبرینگی می‌مانیم که نمی‌چرخد،  گیر می‌کند،  زنگ می‌زند و از بین می‌رود. به همین دلیل سعی کردم گهگاه در سریال‌های تلویزیونی ظاهر بشوم و یا تئاتری بازی کنم تا بتوانم این حس بازیگری را حفظ كنم و ارتباطم با مردم قطع نشود. 

در تئاتر هم خیلی وقت‌ است كه شما را ندیدیم؟

 اتفاقا سه سال پیش بود كه یك تئاتر با ایوب آقاخانی کارکردم. الان هم خیلی دوست دارم یک کار صحنه انجام بدهم منتهی دنبال نمایشنامه خوب می‌گردم که خودم دوست داشته باشم. نمایشنامه‌ای که تماشاگر وقتش را تلف نکند موضوعی که چالش‌های اجتماعی را بیان کند و مخاطب را درگیر كند. 

در مصاحبه‌ای گفته بودید نمایشنامه‌های شکسپیر به درد امروز جامعه نمی‌خورد. الان هم اشاره كردید دنبال کاری می‌گردید که از نظر اجتماعی هم شما و هم مخاطب را درگیر کند. آیا امروز آثار تئاتری ما به سمت مسائل اجتماعی پیش رفته است؟

ببینید الان جامعه ما جامعه بسیار پرماجرا و پرتنش است. فکر می‌کنم که جامعه ما تئاتر شکسپیر را نمی‌خواهد. آنقدر خود ما ماجرا داریم که بتوانیم تماشاگر خودمان را درگیر کنیم و یکسری از این چالش‌ها را خودمان حل کنیم. خوب خیلی بهتر است تا بودجه بگذاریم روی شکسپیر کار کنیم. قبلا شما تئاتر کار می‌کردید دو ماه بعدش یک نفر می‌آمد می‌گفت نه و با گفتن آن همه چیز تمام می‌شد.

بعدش هم یکسری کارهایی انتخاب می‌شد که مردم دوست نداشتند ببینند. همان اتفاقی که برای سینمای ما رخ داد. ما مخاطب‌مان را از دست دادیم،  ممکن است مسوولین آن زمان بگویند که ما جوان گرایی کردیم، بله شما با جوان‌ها کار کردید اما برای جوان‌ها کاری نکردید به همین دلیل تماشاگر سینما را از دست دادید.

در تئاتر هم دارد همین اتفاق می‌افتد. چون تئاتر ما دست کسی بود که تئاتر ندیده بود، سینمای ما دست کسی بود که سینماگر نبود این مسائل باعث می‌شد که ما از این فضا دور بشویم و مخاطبمان را از دست بدهیم و تمام این مسائل باعث شد که خیلی عقب افتادیم. ولی در این دوسال که مسوولین جدید آمدند دارند خیلی تلاش می‌کنند منتها ما خانواده سینما باید دست به دست هم بدهیم کمکشان کنیم. 

درباره «كفش‌هایم كو» حرف بزنیم و حضور شما در سینما پس از سال‌ها دوری و اینكه نقش سنگین و پرچالشی را بازی كردید.

 من وقتی این نقش را خواندم دیدم چقدر این نقش چالش دارد. زنش مریض است،  کارخانه مشکل دارد، دخترش دارد به خارج می‌رود،  برادرش آلزایمر دارد و یکسری مشکلات و گذشته‌ای که اینها دارند . ولی پوراحمد خیلی خوب به این قضیه نگاه کرده بود که چه عواملی باعث می‌شود یک نفر در خانواده همچین بلایی سرش بیاید، تمام این مشکلات از گذشته پیش می‌آیند.

وقتی شما این فیلم را می‌بینید درست است که یک بیمار را می‌بینید ولی اینکه چه عواملی باعث شده این بیماری عود کند و گریبانگیر یک فقر بشود دخالت‌های بیجا و تصمیم‌گیری‌های فردی است و کسانی که خودشان قضاوت می‌کنند. در واقع این بیماری،  محوری است برای اینکه اتفاقات پیرامون را به تصویر بکشد. خلاصه همه اینها باعث می‌شد یک شناسنامه‌ای به این نقش بدهد و من با کمک خود پوراحمد و خود سناریو تلاش كردم به این نقش برسم. حالا اینکه چقدر موفق بودم بسته به قضاوت شما و مردم است. 

پس می‌توان گفت بعد از همکاری با بیضایی از همکاری با آقای پوراحمد هم راضی بودید؟

بله؛ البته من در سه تا از فیلم‌های آقای بزرگ نیا بازی کردم که خیلی تجربه خوبی بود. همیشه هم غبطه خورده‌ام که چرا در دوکار بعدی‌اش نبودم. وقتی از خودبزرگ نیا می‌پرسیدم که چرا من نبوده‌ام؟ جواب قانع کننده‌ای نداشت و اگر از من هم کسی می‌پرسید من هم جوابی نداشتم.

می‌دانید چرا این سوال را می‌پرسم. این برایم جالب بود که بعد از همکاری با بیضایی یکدفعه یک همکاری با یک کارگردان مثل پوراحمد و بعد از آن حضور در اولین اثر سینمایی پیمان قاسم خانی در مقام كارگردان انگار همخوانی ندارد. 

بعضی از فیلم‌ها هست که شما به دلایلی می‌روید در آن كار می‌كنید. این دلایل کارگردان، سناریو، اکیپ یا اوضاع مالی می‌تواند باشد. ولی من کارهای قاسم خانی را خیلی دوست دارم. یک کاری هم با سامان مقدم انجام دادم به نام «شاه کلید» كه صحبت‌هایی بین من و قاسم خانی ردوبدل شد و باعث شد به همكاری با هم علاقمند شویم.

بعضی از فیلم‌ها هستند که اگر شما به عنوان بازیگر حرفه‌ای به سمت آن کار بروی یک جورایی همکاری کردی که این کار انجام بشود فرقی هم نمی‌کند چه من باشم و چه کس دیگری. فیلم آقای قاسم خانی هم همین طور شد. اول آقای عبدالله اسکندری این پیشنهاد را به من دادند و گفتند کار آقای قاسم خانی است. من هم فکر کردم دیگر موقع اش رسیده که با هم همکاری کنیم،  حالا طول و عرض نقش مهم نبود، مهم این بود که برای قاسم خانی قدمی‌بردارم که فیلم اولش را بسازد. 

امسال که مدیر کاخ مردمی‌جشنواره بودید اهالی سینما و رسانه اعتقاد داشتند که برنامه ریزی منسجمی‌در پردیس ملت حكمفرما بود. حتی دیدم که بهرام رادان در اینستاگرامش پستی در تشكر از زحمات شما نوشت. چه شد که بدون تجربه مدیریتی این مسئولیت را پذیرفتید؟ 

خب من سابقه مدیریت نداشتم منتها بعد از اینکه آقای ایوبی و دوستانش وارد سینمای ایران شدند دیدم حرکت‌های سازنده‌ای انجام می‌گیرد. وقتی از طرف آقای حیدری به من پیشنهاد شد که مدیریت پردیس را بر عهده بگیرم با اطمینان خاطر قبول کردم. دلیلش این بود که معتقدم خود ما بازیگرها در خانواده سینما باید پذیرا و میزبان مردم باشیم با سینما دوست بشویم و حرکتی بکنیم كه مردم با سینما آشتی بكنند.

من با دوست عزیزم افشین اسدزاده همکاری می‌کردم که تجربه مدیریت چند جشنواره را داشت. ما آمدیم گفتیم بازیگران از در وی آی پی که وارد می‌شوند وارد صحنه‌ای بشوند كه عکاس‌ها عکس‌های شان را سرفرصت بگیرند،  بازیگران همدیگر را ببینند و پذیرایی بشوند و بعد بروند با مردم گپ و گفتی داشته باشند.

كاملا منسجم به طوری كه عکاس و خبرنگار به حریم بازیگر یا حریم مردم نمی‌رفتند. ما هر سانس نزدیک 1000 نفرتماشاگر داشتیم که از آنها پذیرایی می‌شد. انصافا افشین اسدزاده و گروهی که با ما کار کردند باعث شدند همه چیز به خوبی اجرا بشود. 

خودتان در کارهایی که کردید کدامش را با عشق بازی کردید؟

 من نزدیک 50 تا فیلم سینمایی داشتم که ده تایش من را راضی نکرده اما از بقیه راضی هستم. من آن نقشی را که خیلی دوست دارم هنوز بازی نکردم. اما تعلق خاطری به کارهای بیضایی و همه کارهایم دارم. هیچ موقع نمی‌توانم «آوا»ی سیروس الوند را فراموش کنم.

هیچ موقع نمی‌توانم «تنوره دیو» یا «روزهای انتظار» و «سایه‌های هجوم» را فراموش کنم. من در هر راهی یک بهترین دارم. در ژانر پلیسی و اکشن،  «تشکیلات» را دوست دارم. «روزهای انتظار» اصغرهاشمی ‌را هم دوست دارم. چند کار دریایی بازی کردم مثل «کشتی آنجلیکا» و «جنگ نفتکش‌ها» كه خیلی دوست‌شان دارم. کارهایی که با بیضایی انجام دادم همه شان را دوست دارم.

 

برچسب ها: خبرهای سینمایی، مجید مظفری، بازیگر صدا و سینما، بازیگر مرد ایرانی، مجید مظفری بازیگر مرد، سینما و تئاتر، گفتگو با مجید مظفری تعداد بازديد: 972 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز