ورتا چمانی
بهناز جعفری چرا عصبانی شد؟ آیا این عصبانیت حقش بود؟
*** خشم و هیاهو
بهناز جعفری را باید یکی از خبرسازترین بازیگران سال دانست.
هنوز سال 96 به نیمه هم نرسیده اما رفتاری که از بهناز جعفری در نشست خبری یک سریال روتین تلویزیونی سر زد چنان بازخوردی داشت که از همین حالا میتوان بهناز جعفری را در شمار جنجالیترین چهرههای سال دانست.
بهناز جعفری در ماه رمضان امسال دو سریال روی آنتن داشت؛ سریالهای «نفس» و «زیر پای مادر» و انصافا در هر دو نیز ایفای نقش موثری داشت.
البته که این ایفای نقش موثر کمترین ربطی به کیفیت سریالها نداشت چراکه هر دو سریال در زمره آثار میان مایه و بعضا بیمایه سالهای اخیر رسانه ملی بودهاند اما غنای تکنیکی جعفری که از تئاتر شروع کرده و با سینما و تلویزیون دیده شده باعث شد هر دو کاراکتری که در این دو سریال ایفا کرده به چشم بیاید.
جعفری کافی بود صبر میکرد تا هر دو سریال به پایان برسد تا احتمالا حجمی بالا از تحسینهای منتقدان نثارش شود اما از هم گسیختگی او در نشست روتین یک سریال روتین غائلهای را به پا کرد که پای یکی از معاونان ارشاد را هم به ماجرا باز کرد.
*لمپنهای حکیم!!!
آنها که سریال «زیر پای مادر» را دیدهاند حتما متوجه سبک خاص دیالوگ نویسی این سریال شده اند؛ سبکی خاص که هم کوچه بازاری است و هم حکیمانه و بیش از همه یادآور دیالوگهای آثار مسعود کیمیایی.
این دیالوگ نویسی که معطوف به شخصیت خاصی در سریال نیست و همه شخصیتها را به یک اندازه در برمیگیرد موجب شده تقریبا همه آدمهایی که در «زیر پای مادر» میبینیم مانند هم حرف بزنند و هر کدام فارغ از جایگاه شغلی و طبقه اجتماعی یک نوع حکیم به نظر بیایند. البته حکمت در اینجا نه درس آموز که در پاره ای موارد خنده دار شده است.
همین دیالوگ نویسی وقتی زمینه پرسشی در نشست سریال «زیر پای مادر» شد به جای آن که پاسخی منطقی و در چارچوب از سوی کارگردان داشته باشد مواجه شد با پرخاش بهناز جعفری.
جعفری با زیر سوال بردن اهالی رسانه بیان داشت: من فکر میکنم تقصیر جامعه منتقدان و کلاً جامعه ما هست که به خاطر عدم آگاهی و شناختشان و تنبل بودنشان تقصیرها را گردن چیزهای دیگری میاندازند و میخواهند بگویند که مثلاً ما کیمیایی را میشناسیم.
در حالیکه حتی خود کیمیایی را هم نمیشناسید. من اینجا نشستهام و میبینم که هیچ بار شناخت و تحلیلی در شما وجود ندارد یعنی حتی پیش پا افتادهترین سوالات برای به چالش کشیدن ما بازیگرها که یک سال زحمت میکشیم وجود ندارد.
وی ادامه داد: همه سوالات شما باعث کسالت خاطر است. این به خاطر عدم سواد و عدم شناخت منتقدین است. یعنی در جایگاهی هنوز ننشستند آدمهای منتقد ما که واقعا منتقد باشند و نقد کنند. چون الگویشان یک سری آدمهایی مانند فراستی است.
در این بین یکی از خبرنگاران به جعفری گفت: شما هنرمندان گویا نمیدانید به خاطر وجود رسانه و خبرنگاران است که امروز مشهور شدهاید.
و جعفری در جوابی گستاخانه و خارج از ادب گفت: آقای خمار! شما مثل اینکه چیزی انداختی بالا!
وی در ادامه توهینهایش به خبرنگاران گفت: شما کارمندانی هستید که دارید فقط تایمتون رو میگذرانید!!!
*چرا بهناز چنان کرد؟
اظهارات بهناز جعفری زودتر از حد تصور در رسانهها بازتاب یافت و فیلم مربوط به تندی وی نیز در میزان بالایی در شبکههای اجتماعی باز نشر شد.
انتقادات طیفهای مختلف مخاطبان به جعفری هم در ادامه ماجرا پیش آمد اما جعفری که میتوانست با یک عذرخواهی ساده ماجرا را فیصله دهد هیچ واکنشی به این انتقادات نشان نداد و در سوی مقابل یکی مثل رامبد جوان هم در حمایت از بهناز درآمد و همین باعث شد ماجرا ادامهدار شود تا جایی که برخی روزنامهنگاران مستقل اعاده حیثیت در مرجع قضایی را بهترین راه برای جلوگیری از بروز مجدد چنین توهینهایی دانستند.
معاون مطبوعاتی ارشاد هم با محکوم کردن توهین به رسانهها به این غائله وارد شد و سعی کرد شرایط را طوری پیش ببرد که برای اندکی هم که شده حرمت رسانهها بازگردد.
اما در میان همه این هیاهو مشخص نشد چرا یک بازیگر آن هم بازیگری که به بهانه حضور در سریالی تلویزیونی مقابل مخاطبان قرار گرفته این چنین ساده و آسان خود را در معرض شدیدتری انتقادات قرار میدهد؟
بهناز جعفری حتی اگر در آن لحظه حالش هم خوب نبود میتوانست خیلی راحت و سریع از حضور در این نشست عذرخواهی کند و از آن مهمتر اینکه به هنگام حضور در نشست از پاسخ دادن به سوالاتی که اصلا او را نشانه نگرفته خودداری کند!
*سیاههای که نیمی از آن هم اعتبارآفرین است
بهناز جعفری بازیگر تازه از راه رسیدهای نیست که این رفتارش را به حساب کم تجربگیاش بگذاریم. او فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی است و از اوایل دهه هفتاد وارد حیطه کار تصویر شده است. اولین فیلم او که در آن نقش کوتاهی حضور داشت «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد بود و اولین سریالش هم «غبار نور» به کارگردانی محمدرضا اصلانی.
پس از این و در سالهای بعد هم جعفری فرصت همکاری با کارگردانانی مختلف را پیدا کرد؛ از محمدعلی نجفی گرفته تا داود میرباقری، فریدون جیرانی، بهمن فرمان آرا، سعید سهیلی و کیانوش عیاری. او البته در حیطه نمایش هم با چهره درجه یکی همچون بهرام بیضایی کار کرده است و یک بار هم برنده سیمرغ بازیگری مکمل برای «خانهای روی آب» شده است.
اگر سیاهه آثار او در سالهای اخیر را مرور کنیم هم به محصولاتی همچون «لانتوری»، «هفت ماهگی»، «ساکن طبقه وسط» و «خشم و هیاهو» برمیخوریم که اغلب در کنار رعایت استانداردهای ساختاری-محتوایی توانستهاند مورد توجه مخاطبان قرار گیرند و جالب است که این جلب توجه مخاطب از جشنواره تا اکران در سینما و بعدتر زمان عرضه آثار به شبکه خانگی ادامه داشته است.
جعفری به غیر از دو سریال رمضانی اش در این سالها سریالهایی مانند «یادآوری»، «آب پریا» و «همه چیز آنجاست» را هم روی آنتن داشته است که کم و بیش مورد توجه قرار گرفتهاند.
تجربه حضور در نسخه سریالی نمایش «دندون طلا»ی داود میرباقری که به شبکه خانگی عرضه شد هم نسبتا بازخورد مثبت گرفت.
فقط بخشی از آثاری که جعفری در آنها ایفای نقش کرده برای آن که نام بازیگری را در فهرست بازیگران قابل اعتنا قرار دهد کافیست پس جعفری بازیگری تواناست و حتی اگر شدیدتر از آنچه در نشست اخیر دیدیم، برخورد میکرد نمیشد تواناییهای بازیگری او را زیر سوال برد.
*مشکل کجاست؟
پس مشکل کجاست؟ چرا بازیگرانی که به واسطه سنگینی کارنامهشان هم که شده باید رفتارهای عقلانی تر نشان دهند گاهی در جایگاه بازیگران آماتور قرار میگیرند و سخنانی را میگویند دون شأن خویش؟!
مجتبی یاسینی فارغالتحصیل روانشناسی در توجیه این رفتار به «دنیای زنان» گفت: به نظر میرسد مشکل اصلی ناشی از رشد یک بعدی در هنر بازیگری و عدم رشد مناسب در حیطهای مانند روابط عمومی و دانستن اسلوب رفتاری با مخاطبان و حتی منتقدان است.
این روانشناس ادامه داد: همه جای دنیا مدیران برنامههایی کنار سلبریتیها حضور دارند که میکوشند تا حد لزوم درباره این اسلوب رفتاری به آنها مشاوره دهند و حتی وقتی میبینند چهره موردنظر نیاز دارد به مثلا تحت نظر یک مشاور خاص بودن در اولین فرصت ترتیب این کار را میدهند اما در اینجا چون دیده شدن، نوعی حباب دانای کل را در ذهن برخی سلبریتیها شکل میدهد آنها گمان میکنند همین که سالی چند فیلم و سریال بازی میکنند یعنی آن که به قدر کفایت توانا هستند و دیگر نیازی نیست که مثلا آداب برخورد با یک نقد حداقلی را بدانند.