تحریریه ماهنامه دنیای زنان
خوُ نمیگیرم به این تکرارِ طوطیوار، نه
سالهاست که در سینما و تلویزیون دنیا به موسیقی به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان کمک به کارگردان و فیلمنامه نویس برای جلب مخاطب مینگرند. این وابستگی سببساز آن شده است که بسیاری از سناریستها در همان مرحله نگارش فیلمنامه مهمترین سکانسهای نیازمند موسیقی را معرفی کنند و از آن سو کارگردان نیز در اجرای نماهای موزیکال تفاوتی قابل تصور با نماهای دیگر بگذارد.
در سینما و تلویزیون ایران هرچند موسیقی متن بیشتر مادهای برای پر کردن حفرههای روایی فیلمنامه بوده است اما باز هم داشته ایم کارگردانانی را نظیر داریوش مهرجویی که درامهایی مانند "سنتوری" را برپایه استفاده تمام و کمال از موسیقی نوشته و کارگردانی کردهاند.
تازه ترین تجربه سریال سازی حسن فتحی یعنی "شهرزاد" نیز از جمله آثار قابل ذکر در استفاده درست از موسیقی و آواز برای کمک به پیشبرد حسی فضای سریال است. فتحی کوشیده در کنار روایت یک داستان عاشقانه پرپیچ و خم در دل تاریخ فضای مناسبی را هم برای استفاده از موسیقی متن جهت بالا بردن بار حسی داستان بخصوص در لحظات تراژیک آن استفاده کند. و دقیقا همین مسأله هم بوده که باعث شده این سریال طرفدارانی در طیفهای مختلف سنی پیدا کند.
این سریال که در پنج قسمت اول با آوا و نوای فردین خلعتبری و علیرضا قربانی به مخاطب معرفی شد و البته چنان که باید نتوانست بلحاظ موسیقی توجه طرفداران نوجوان و به اصطلاح تین ایجر را جلب کند بخصوص موسیقیهایی که خلعتبری برای کار ساخته بود بیش از حد سنت گرایانه به شمار میرفت و این چیزی نبود که نوجوانان روزگار ما بپسندند این شد که در چرخشی درست و بجا مخاطبان از قسمت پنجم به بعد شاهد صدای محسن چاووشی بودند؛
خواننده ای که نواهای پرسوز و گذاری که برای این سریال ارائه داد سبب ساز آن شد که به اندازه داستان عاشقانه سریال، موسیقیهای چاووشی برای کار هم در کانون توجه قرار گیرد.
آغازی آرام و به ناگاه طوفانی با "عزیزم کجایی؟"
"همخواب" نخستین قطعه چاووشی برای این سریال بود که بیشتر یک افتتاحیه برای حضور چاووشی بود و آن قدرها هیت نشد ولی قطعه دوم چاووشی برای این کار "به رسم یادگار" با ترجیح بند "عزیزم کجایی؟" بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و تقریبا از همان روز انتشار به ملودی پیشواز بسیاری از ایرانیان بدل گشت.
در بخشهایی از این قطعه سینا سرلک خواننده متبحر موسیقی سنتی هم کنار چاووشی قرار گرفته و تحریرهای زیبایی را ارائه میداد که همین تلفیق باعث شد مخاطبانی اندکی میانسال تر هم از کار خوششان بیاید.
"افسار" که شاعرش مشخص نبود
"افسار" دیگر قطعهای که چاووشی برای این سریال خوانده بود نیز به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفت اما مشکل زمانی پیش آمد که به هنگام پخش قطعه "افسار" از این سخن گفته شد که این قطعه از شهریار است اما بعد از مدتی مشخص گشت شاعر اصلی این قطعه شهریار نیست. محسن چاوشی پس از رخ دادن این اشتباه و دریافتن اینکه شعر "افسار" از آن شهریار نیست تأکید زیادی داشت تا شاعر واقعی "افسار" پیدا و حقوق مادی و معنویاش پرداخت شود.
مشاوران چاووشی تماسهای مکرری با شاعران مختلف داشتند که همه شعرای شهر خود را میشناختند و حدود 20 شاعر درنظر گرفته شد و با آنها گفتوگو شد و در نهایت این شاعر پیدا شد و معلوم گشت یک دخترخانم که متولد سال 1366 است و در شهر تبریز زندگی میکند.
آن دخترخانم که پریناز جهانگیرعصر نام دارد، نمیدانست که شعرش را محسن چاووشی خوانده و اثر در این سطح شنیده شده است و اتفاقا خیلی از این نظر خوشحال شد. این بانو مثل خیلی از شاعران تبریزی، به استاد شهریار علاقه دارد و بسیاری از شعرهای خود را با تضمین و استقبال از شعرهای شهریار سروده است.
برای خواندن بخش دوم - تلاش چاووشی برای کشف شاعر ترانه های شهرزاد - اینجا کلیک کنید.