تحریریه ماهنامه دنیای زنان
سحر دولتشاهی با "وارونگی" به جشنواره کن رفت
سحر دولتشاهی از جمله بازیگران زن جوان سینمای ایران است که در سالهای اخیر کوشیده جدیتر از قبل فعالیت در سینما را پیگیری کند. دولتشاهی که کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرده بعد از سیمرغی که دو سال قبل و به خاطر ایفای نقش در "عصر یخبندان" از آن خود کرد امسال دو فیلم "بارکد" و "وارونگی" را آماده اکران و "نیمرخها" را روی پرده دارد که در این بین "وارونگی" برای حضور در شصت و نهمین جشنواره بینالمللی کن انتخاب شده است.
جشنواره کن از جمله جشنوارههای الف دنیا است که نقش مهمی در معرفی استعدادهای سینمایی دنیا به صاحبان استودیوهای معتبر آمریکایی و اروپایی بازی ميکند. این جشنواره که بهار هر سال در شهر ساحلی کن در جنوب فرانسه برگزار ميشود امسال در بخش "نگاه نو" که اختصاص دارد به فیلمسازان مستعد اما گمنام سراسر دنیا یک نماینده از ایران هم دارد. این نماینده "وارونگی" است؛ فیلمی به کارگردانی بهنام بهزادی که سحر دولتشاهی نقش اصلی آن را ایفا ميکند.
دختری جوان بر سر دوراهی
دولتشاهی در "وارونگی" ایفای نقش دختر جوانی را برعهده دارد که مادرش دچار نوعی بیماری شده است که پزشکان حضورش در تهران و استنشاق هوای آلوده تهران را برای وی قدغن کردهاند و از فرزندش که دولتشاهی نقشاش را بازی ميکند خواستهاند او را به خارج از تهران ببرد.
با این حال در همین اوضاع و احوال جوانی که سالها پیش از این قصد ازدواج با این دختر جوان را داشته اما به دلایل مختلف وصال میان این دو صورت نگرفته از راه ميرسد و دختر جوان قصه "وارونگی" هم نمیداند چه کند؟ در تهران مانده و جدی تر به پسر جوان فکر کند یا به فکر مادرش باشد و به شهرستان برود. علی مصفا نقش پسر جوان را بازی ميکند و شیرین یزدانبخش نیز ایفاگر نقش مادر داستان است.
فیلم البته که در عین روایت داستان بازیابی یک ارتباط نقدهایی هم دارد بر پدیده وارونگی جو و متعاقب آن آلودگی هوا در تهران با این حال آنچه وجه غالب داستان است همان دوراهی انتخاب است که آدمی در برخی از برهههای زندگی خود در برابر قرار ميگیرد؛ موقعیتی که آدمی درمی ماند کدامیک از راههای پیش رو به خیر و صلاحش است و قرارگیری در کدام مسیر آرامش بیشتری را برایش رقم خواهد زد.
مجالی برای تجربیات جدید دولتشاهی
نمایش "وارونگی" در بخش "نگاه نو"ی جشنواره کن این شانس را برای دولتشاهی ایجاد میکند که عیار بازیگری این هنرپیشه زن ایرانی در قیاس با همتایانی از نقاط مختلف دنیا قرار گیرد و حتی ميتواند زمینه حضور این بازیگر در محصولات اروپایی و آمریکایی را ایجاد کند. دولتشاهی نشان داده که آن قدر توانایی دارد که حتی در صورت حضور در سینمای دنیا هم بتواند با ایفای نقشهایی اثرگذار اسباب ادامه حضور ایران در سینمای دنیا را فراهم کرد.
برآمده از مکتب تئاتر
سحر دولتشاهی متولد ۱۶ مهر ۱۳۵۸ تهران است. او فارغالتحصیل رشتههای ادبیات نمایشی و مترجمی زبان فرانسه میباشد. شروع فعالیت هنری وی با تئاتر بود و البته بازی در تئاتر، موقعیتهای خوبی پیش روی او گذاشت و او را با سینما و تلویزیون آشنا کرد.
دولتشاهی بازی در سینما را با "فرزند صبح" فیلم اکران نشده بهروز افخمی که مروری دارد بر زندگی امام خمینی(ره) آغاز کرد و در ادامه با ایفای نقشهایی کوتاه در آثاری چون "چهارشنبهسوری" و "میم مثل مادر" این شانس را یافت که یکی از نقشهای مکمل آخرین ساخته بهرام بیضایی "وقتی همه خوابیم" را ایفا کند.
درخشش دولتشاهی در "وقتی همه خوابیم" و ایفای دو نقش همزمان(همسر یک زندانی سابق و منشی صحنه یک پروژه سینمایی) در ساختاری فیلم در فیلمگونه سببساز آن شد که وی بتواند در سالهای بعد در آثاری چون "طلا و مس" و "متروپل" ایفای نقش کند. در این بین بازی در "طلا و مس" در نقش پرستار یک بیمارستان او را تا نامزدی بهترین بازیگر مکمل زن جشنواره فجر پیش برد.
نقطه عطف کارنامه بازیگری دولتشاهی اما دو سال قبل رخ داد که حضور همزمانش در پروژههایی نظیر "مستانه"، "شکاف" و "عصر یخبندان" سبب ساز آن شد که بخاطر "عصر یخبندان" سیمرغ بهترین بازیگری جشنواره فجر را از آن خود کند.
زندگی مشترکی با فراز و نشیب
سالها فعالیت در تئاتر باعث آشنایی سحر دولتشاهی با رامبد جوان و البته ازدواج این دو بازیگر شد... دولتشاهی و رامبد در زمستان ۱۳۸۷ با یکدیگر ازدواج کردند و حدوداً شش سالی هم زندگی مشترکشان به طول انجامید اما به دلایل مختلف این زندگی مشترک دوام نیافت و آنها 1393 از یکدیگر جدا شدند.
نکته مهم جدایی این دو بازیگر آن بود که بعد از جدایی هیچ کدام از آن دو سعی نکردند درباره زندگی مشترک خود جز با احترام حرف بزنند و برخلاف برخی از مجریان تلویزیون که بعد از جدایی چنان دشمنان خونی هر چه بود نثار هم کردند دولتشاهی بعد از جدایی هم هرگز جز با احترام از همسر سابق خود یاد نکرد.
با این حال مخاطبان دولتشاهی همواره سعی ميکردند چه در دیدارهای نزدیک خود و چه از طریق شبکههای اجتماعی درباره چرایی این جدایی از او پرسش کنند. پرسشهایی که در مقطعی از زمان آنقدر زیاد شد که در نهایت باعث شد دولتشاهی در گفتگویی با بیانی محترمانه با مخاطبان خود سخن گوید. دولتشاهی گفت: یک زمانی بازیگر یا هر شخص دیگری اطلاعات بخشی از زندگی خصوصیاش را در مصاحبهها یا روابط اجتماعیاش به شکل عمومی در اختیار مخاطبان قرار ميدهد. من هم متأسفانه در مقطعی این کار را کردم.
وی ادامه داد: خب بعد از اینکه این اطلاعات را دادید، مخاطب پیگیر آن ميشود این مسأله را کاملا درک ميکنم ولی گاهی مسائلی پیش ميآید و طی آن سوالاتی از شما ميشود که با تمام احترامی که برای پرسش کنندهاش قائل ميشوی اما جواب دادن به آن سوالها باعث ميشود پای افراد ذینفع دیگری غیر از خود شخص هم به میان بیاید از اینجا به بعد ماجرا اصلا قشنگ نیست.
این بازیگر خاطرنشان ساخت: یادمان باشد که گاهی کنجکاویهای ته ذهن ما زخم یک نفر است که مدام در حال کندن آن هستیم؛ خیلی بهتر است قبل از پرداختن به هر موضوعی به این نکته فکر کنیم. واقعا مقابل این حجم از کنجکاویها ایستادن، کار بسیار سختی است. با این حال من از مردم ميخواهم نه تنها در این مورد بلکه در بسیاری از موضوعات روزمره زندگیشان این جمله را فراموش نکنند که چیزی را که برای خودشان دوست ندارند برای دیگران هم دوست نداشته باشند.
دولتشاهی در بخش دیگری از گفتههای خود درباره اهمیت برخورد چهرهها با مخاطبان بیان داشت: به هر حال هر کسی که مخاطب داشته باشد به شکلی کاملا طبیعی مدام در حال رودررو شدن با سوالاتی از این قبیل است، در همه جای دنیا هم این اتفاق رخ ميدهد. اما نحوه برخورد شخص با آن موضوع ميتواند به آدمها نشان دهد که آیا او دوست دارد درخصوص هر اتفاقی در زندگی خصوصیاش پاسخگو باشد و اطلاعات بدهد یا نه.
این بازیگر گفت: بهتر است گاهی به این فکر کنیم که شاید طرف مقابلی که ما در مقابل این سوالات قرارش میدهیم، دارد تلاش ميکند از موضوع مورد بحث ما دور شود و از آن عبور کند. پس به نظرم در این مواقع بهتر است کمی خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم.