شبکه نمایش خانگی از همان ابتدای آغاز به کار با حاشیههای فراوانی همراه بود.
یک دورهای تنها معضل این شبکه سریالهایی بودند که پایانشان رها میماند.
معضلی که اخیراً هم برای یک سریال پیش آمده و بهانهای برای نوشتن این گزارش شده است. اما این تنها حاشیه نمایش خانگی نیست.
این شبکه که پس از یک دوره رکود با سریال «شهرزاد» بار دیگر رونق گرفت و مردم را به خود جذب کرد، این روزها به خاطر بعضی سرمایههایی که وارد آن میشود مورد توجه قرار گرفته است. سیدهادی رضوی نامی است که این روزها زیاد شنیده میشود. تهیهکننده فصل اول سریال «شهرزاد» که بعدها با تیم سازنده به مشکل خورد و از آن جدا شد این روزها در دادگاه به اتهاماتش رسیدگی میشود و همین باعث شده بار دیگر نام این سریال و سرمایهگذارانش بارها و بارها مطرح شود. «شهرزاد» با دو سرمایهگذار که حالا هر دو متهم به فساد اقتصادی هستند هم بر شبکه نمایش خانگی تأثیر گذاشت و هم بر سینما. رونق دوباره شبکه نمایش خانگی و سریالهای پرتعدادی که این روزها در این بازار میبینیم، تأثیر مثبت «شهرزاد» بر بازار نمایش خانگی هستند اما تأثیر این سریال بر افزایش دستمزد بازیگران سینما و تلویزیون اتفاق دیگری است که این روزها بسیار درباره آن بحث میشود. «شهرزاد» البته اولین سریال شبکه نمایش خانگی نبود. حتی برخلاف تصور «قلب یخی» هم نخستین سریال ایرانی در شبکه نمایش خانگی نبود. اولین سریال در این مدیوم را در سال ۸۵ پیمان قاسمخانی و سیامک انصاری با عنوان «فضانوردان» راهی شبکه نمایش خانگی کردند.
سریالی که متمرکز بر جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بود و تا حدودی هم توانست در جذب مخاطبان موفق باشد. «قلب یخی» در مرداد ۸۹ و «قهوه تلخ» در شهریور ۸۹ چهارسال پس از این مینیسریال وارد بازار شدند. اولی با اتکا به موضوع جنجالی و بازیگران پرتعدادش در سه فصل و دومی با اتکا به نام مهران مدیری و تیم ساخت سریالهای موفقی مثل «پاورچین» و «شبهای برره» در ۱۰۲ قسمت توانستند مخاطبان را با خود همراه کنند. با این حال همای سعادت بر شانه تمامی سازندگان سریالهای شبکه نمایش خانگی ننشسته است و در این بین نمونههای ناموفقی هم به چشم میخورد که کمتر مورد توجه قرار میگیرند و یک شکست را برای سازندگانشان رقم میزنند.
رقص روی شیشه و تضییع حق مخاطبان
«رقص روی شیشه» نمونهای از این دست است. سریالی که آغازش به اتکای چهره بازیگران مطرحش مثل مهتاب کرامتی و بهرام رادان پرسروصدا بود و پایانش به سبک نریشنخوانی رادیویی پرسروصداتر. مهدی گلستانه کارگردان این سریال بود که در نیمه راه بازیگران با او به سبب پرداخت نشدن دستمزدهایشان به مشکل خوردند. بعد از پخش چند قسمت ابتدایی شایعاتی به گوش میرسید درباره اینکه بازیگران سریال با پروژه به مشکل خوردهاند و تکلیف ادامه فیلمبرداری این سریال مشخص نیست. با این وجود اما باز هم پخش هفتگی این سریال ادامه داشت و درحالیکه بازیگران سریال بعد از مدتی فیلمبرداری را رها کرده بودند، همچنان سریال تا قسمت دوازدهم پیش رفت و قسمت دوازدهم به عنوان قسمت آخر در حالی پخش شد که از یک جایی به بعد به سبک نمایشهای رادیویی، پایان فیلمنامه به صورت نریشن روی تصاویر خوانده شد. یک افتضاح برای شبکه نمایش خانگی که حسابی مخاطبان آن را عصبانی و سرخورده کرد.
قهوه تلخ، پایان تلخ برای مخاطب پس از ۱۰۲ قسمت
سال ۸۹ مهران مدیری که با تلویزیون گویا به پایان راه رسیده بود، سریال طنزی را با درونمایه تاریخی به نام «قهوه تلخ» از شبکه نمایش خانگی پخش کرد. روند تولید این سریال طبق روال ادامه داشت تا اینکه به یکباره از نیمه راه به تکرار افتاد و روند اهدای جوایزی که در هر قسمت به مخاطبان داده میشد هم با تأخیر انجام شد، سپس اخباری مبنی بر اختلاف مدیری با برادران آقاگلیان (تهیهکنندگان ثابت کارهای مدیری) مطرح شد و در نهایت قهر بازیگران و جمع نشدن سر و ته قصه با این همه شخصیت باعث شد که مخاطبان سرخورده شدند. مخاطبی که تماشای سریال طنزی از این دست را تفریحی برای اوقات فراغت خود میدانست، پس از تماشای ۱۰۲ قسمت به یکباره خود را فریب خورده و بازنده میپندارد و دیگر انگیزهای برای تماشای سریالهایی از این دست ندارد، چرا که هزینه بسیاری کرده است اما در آخر چیزی عایدش نشده و تمام سرمایه و وقتش بیهوده تلف شده است.
عشق تعطیل نیست، تعطیل شد
«عشق تعطیل نیست» به کارگردانی بیژن بیرنگ یکی دیگر از این سریالها است، سریالی که قرار بود در ۲۶ قسمت تولید و مقابل دیدگان تماشاگران قرار بگیرد اما ساخت آن پس از پنج قسمت به یکباره متوقف شد. حضور بازیگران محبوبی چون محمدرضا گلزار و مهناز افشار برگ برنده این سریال به شمار میآمد اما شرایط به گونهای رقم خورد که این سریال هم به جرگه ناکامان شبکه نمایش خانگی که برای مدتی با وقت و پول مخاطبان بازی کردهاند بپیوندد. محمدرضا گلزار و بیژن بیرنگ هر کدام با مصاحبه با رسانههای مختلف سعی کردند دیگری را مقصر این اتفاق بدانند اما آنچه در این میان مشخص بود مخاطبی بود که سرمایه و وقتش را بار دیگر در شبکه نمایش خانگی به هدر داده بود.
از عاشقانه تا ابله، تمام شدههای ناتمام
در این فهرست میتوان نام سریالهایی چون «عاشقانه» ساخته منوچهر هادی و «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی را هم قرار داد، چرا که با وجود آنکه ناتمام نماندند اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد در نهایت برای آنکه متهم به رها کردن پروژه نشوند پایان دم دستی را برای سریال رقم زدند که اعتراض مخاطبان را هم به همراه داشت.
آنچه این اوضاع را بهبود میبخشد در واقع بیتوجهی به سلیقه، وقت و هزینهای که مخاطبان برای تماشای سریالهایی از این دست انجام میدهند و در نهایت اما با طبلی تو خالی رو به رو میشوند اتفاق ناخوشایند این روزهای شبکه نمایش خانگی ماست که اعتماد مردم را به محصولات این شبکه روز به روز از بین میبرد و مهمتر اینکه جیب مردم را در این شرایط اقتصادی نه چندان مطلوب خالی میکنند.
اما چه راهکاری میتوان برای این موضوع ارائه داد؟ شاید سادهترین راهکار همان چیزی باشد که در دنیا مرسوم است. پخش هر سریال تا زمان پایان فیلمبرداری آن به تعویق میافتد. اینگونه هم مخاطب از همان ابتدا میداند اگر یک سریال را تهیه کند حتماً پایانی خواهد داشت و وقت و سرمایهاش به هدر نمیرود و هم سازندگان سریال درگیر کمبود زمان نمیشوند و با دقت و حساسیت بیشتری برای سریالها انرژی میگذارند.
شاید اگر در هنگام ساخت سریال، فیلمنامه کامل آن مورد بررسی قرار بگیرد و سپس پروسه ساخت شروع شود و یا اگر صدور مجوز نمایش منوط به پایان فیلمبرداری یک فصل باشد، کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم، یا به قول سعید رجبی فروتن کارشناس این حوزه، از کاربلدان حوزه سینما در ساخت سریالها استفاده کنیم نه آنکه تنها به دلیل آوردن سرمایه هر کسی در جایگاه تهیه کنندگی قرار بگیرد.