Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 08:41

20
دی
تو را می بوسم

تو را می بوسم

شب‌ها که می‌خوابم، مادر پتویم را رویم می‌اندازد. من چشم‌هایم را می‌بندم، یعنی خوابیده‌ام. مادر آرام موهایم را نوازش می کند. من باز چشم‌هایم را می‌بندم: یعنی خوابیده‌ام.

داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»؛ تصویرساز: ناهید لشگری فرهادی

 

شب‌ها که می‌خوابم، مادر پتویم را رویم می‌اندازد.

من چشم‌هایم را می‌بندم، یعنی خوابیده‌ام. مادر آرام موهایم را نوازش می کند.

من باز چشم‌هایم را می‌بندم: یعنی خوابیده‌ام.

بعد صدای نفس‌هایش را می‌شنوم که می‌خواهد آهسته مرا ببوسد.

من یواشکی او را می‌بوسم. یعنی توی خواب هم تو را می‌بوسم.

 

برچسب ها: داستانک، سرگرمی کودکان، سرگرمی کودک، بازی با کودک، داستان کودکانه، داستان کوتاه کودک، قصه کوتاه کودک، داستان کوتاه تعداد بازديد: 922 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این داستانک چیست؟

فیلم روز
تصویر روز