مریم كاظمی؛ روزنامه نگار
جامعه ایرانی سالهاست که عنوان جامعهای مردسالار را با خود به دوش میکشد.
جامعهای که در آن صدای مردان همواره رساتر و بلندتر از صدای زنان بوده است.
هرچند این مردسالاری تنها مختص ایران نیست و در اکثر جوامع دنیا تفکر و نگاه مردسالارانه نمود و عینیت دارد.
این نگاه جهانشمول متأثر از روند تکامل انسان از غارنشینی به مدنیت و ناشی از ارزشهای مبتنی بر قدرت بدنی و خصوصیات ویژه جسمانی بوده و اولویت را نه به شایستگی شخصیتی بلکه به قدرت فیزیکی داده است.
متأسفانه حتی امروزه و با تغییر محسوس شیوه و سبک زندگی انسانها هنوز هم این نوع نگاه و تفکر نادرست استوار و پابرجاست.
تأثیر این فرهنگ مردسالار آنچنان در پیدا و پنهان جامعه ایرانی ریشه دوانده است که در کوچکترین رفتارهای اجتماعی ما دیده میشود.
هرچند در سالهای اخیر و با تأثیرپذیری از آموزههای دینی و فرهنگی و تلاشهای فعالان اجتماعی گامهای بلند و مثبتی برای ترمیم چهره زن در جامعه و رسیدن به جایگاه واقعی آن برداشتهشده اما هنوز هم تا رسیدن به شرایط مطلوب راه درازی در پیش است.
یکی از نمودهای این مردسالاری تاریخی نوع نگاه به بچهها در محیط خانواده و توجه بیشتر به فرزندان مذکر است که سبب بروز پدیدهای به نام پدرسالاری در خانوادههای ایرانی شده است که بهعنوان هسته مرکزی جامعه از همان ابتدا جنس مذکر را جنس اول و دختران را جنس دوم به شمار میآورد.
این تقسیمبندی سبب میشود تا کودکان در اولین تجربههای رفتاری خود با این نگاه تربیتیافته و بزرگ شوند.
متأسفانه در این شیوه نادرست تربیتی فرزندان پسر خانواده به صورتی غیرمستقیم میآموزند که بر خواهران خود نوعی برتری محسوس دارند و از همان ابتدا در دنیای کودکانه خود راه را برای تضییع حق و حقوق خواهران خود هموار میبینند.
این مسئله در هنگام برخوردهای کودکانه و دفاع پدر و مادر از رفتارها و حتی اشتباهات پسرها در برابر دختران با این توجیه که "او پسر است و تو دختر!" اولین پایههای خشونت علیه زنان و تضییع حقوق زنان را در ذهن کودکان بنا میگذارد. خشونتی که ذاتی و فطری نیست و کودکان ما متأسفانه در محیط خانه برای نخستین بار آن را تجربه میکنند و میآموزند.
پسرها در خانواده وقتی با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم والدین راه را برای تضیییع حقوق خواهران خود هموار میبینند کمکم این رفتارها و جایگاه خاص را حق مشروع خود دانسته و بعدها در محیط بیرون و اجتماع نیز با این طرز تفکر به سراغ جنس مخالف میروند.
تجربه دیگری که پسرها را به صورتی مستقیم با انواع خشونت علیه زنان آشنا میکند دیدن نحوه رفتار و ارتباط پدر بهعنوان یک الگوی کامل برای فرزند با مادر در محیط خانواده است.
پسران وقتی در محیط خانه رفتارهای خشونتآمیز پدر با مادر را میبینند یا در مواردی حتی شاهد کتک زدن و انواع خشونتهای فیزیکی و کلامی از سوی پدر خانواده نسبت به مادر خود هستند در ناخودآگاه میآموزند در آینده و وقتی بزرگ شدند با همسر خود به همان شیوه رفتار کنند.
دیدن این رفتارها در محیط خانواده سبب میشود این چرخه نامناسب و نادرست مدام در جامعه تکرار شود و مادران وزنان قربانی این چرخه تربیتی نامناسب باشند.
قربانیانی که البته شاید بهنوعی بتوان گفت خود در برخی موارد مقصر این شرایط هستند. مادران ایرانی باید بدانند در محیط خانه وقتی از رفتارهای نامناسب پسران خود با توجیه اینکه "او پسر است و تو دختر!" حمایت میکنند درنهایت خود و دختران خود را قربانی این اشتباه کوچک خواهند کرد.
اشتباهی که اگر با آگاهی و با توجه به آموزههای درست تربیتی از بروز و تکرار آن در خانواده جلوگیری کنند در درازمدت میتوان امیدوار بود خشونت علیه زنان کمکم از جامعه ایرانی رخت بربندد.
جامعهای که فرهنگ غنی آنهم ازنظر تاریخی و هم دینی زن را موجودی باارزش و شایسته احترام و همپای مرد میداند نه در هیات یک قربانی و جنس دوم.
برای حل این مشکل باید تربیت نسل آینده از کانون خانواده و بدون نگاه جنسیتی آغاز شود و پسران در محیط خانه بیاموزند با خواهران خود بهخوبی و نیکی و همتراز با خود نه بهمثابه یک زیردست و بدون تبعیض نگاه کنند تا جامعه آینده جامعهای بدون خشونت وزنان قربانی باشد.