اعظم حاجی یوسفی؛ موسس و بنیانگذار موسسه خیریه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان، تهیه و تنظیم: مونا بهروزمند
چگونه میتوانیم به کودکانمان کمک کنیم تا کمتر به فکر خود بوده و از امکاناتی که در اختیار دارند، راضی و شاد باشند؟
چگونه میتوانیم به کودکانمان آموزش دهیم کمی هم به فکر نیازمندان بوده و بخشنده باشند؟
از آنجا که سوالهای این چنینی بسیاری توسط والدین از ما پرسیده میشود، سعی میکنیم در زیر شما را با روشهایی که از لحاظ علمی ثابت شده هستند، آشنا سازیم.
والدی میگفت: «فرزندم حتی حاضر نیست اضافه غذایباقیمانده در بشقابش را به دیگری بدهد و این موضوع باعث نگرانی من شده است».
ابتدا به شما والدین گرامی کمی دلگرمی میدهیم که: «تحقیقات نشان دادهاند کودکان هرچه بزرگتر شوند، به طور طبیعی بخشندهتر میشوند و کمکم به این موضوع اشتیاق نشان میدهند.
در واقع افزایش آگاهی آنها، پذیرش شرایط اجتماعی، افزایش توانایی در تشخیص رفتار درست یا غلط، رشد توانایی در همدلی و بیشتر شدن انتظارات بزرگترها از آنها باعث افزایش حس نوع دوستی در آنها میشود».
ولی تحقیقات برای کمک به تسریع این روند، نمونههایی از رفتارها و روشهایی را به والدین پیشنهاد میکنند: کمک کنید تا آنها راحتتر بتوانند خود را جای دیگران بگذارند و احساسات و تجربیات آنها را درک کنند.
در حقیقت با این کار شما باعث تقویت روحیه یکدلی در آنها میشوید و در نهایت به بخشنده شدنشان کمک میکنید (این تحقیق حتی روی افراد خسیس هم جواب داده است).
چند روش ساده برای تشویق کودکان به همدلی
از کودکان بخواهید در مورد احساسات دیگران فکر و راجع به آن صحبت کنند
برای مثال، از کودکان بخواهید در مورد مشکلات افراد نابینا فکر کنند و دقیقهای چشمانشان را بسته و خود را جای آنها بگذارند.
یا وقتی که بسیار گرسنه هستند، از آنها بخواهید به افراد گرسنه فکر کرده و احساساتشان را بیان کنند و هر از گاهی غذای اضافه و دست نخورده داخل یخچال را همراه با فرزندتان برای یک نیازمند ببرید.
یا مواقعی که برای مدت طولانی خارج از منزل هستید و فرزندتان تمایل به بازگشت به منزل را دارد، برایش توضیح دهید که چقدر خوب است که ما خانهای داریم تا در آن راحت زندگی کنیم. هیچ فکر کردهای بعضی از افراد بیخانمان هستند؟
در مورد کودکان کم سن و سال
تصاویری با احساسات مختلف در کاغذی رسم کرده و از آنها بخواهید در مورد احساسات هر تصویر صحبت یا فکر کنند.
به عنوان مثال از او بپرسید: آیا این کودک در این تصویر خوشحال است؟ بین این تصاویر افرادی که خوشحال هستند را نشان بده.
چه کسی در این تصاویر غمگین است؟ کدام تصویر عصبانیت را نشان میدهد؟ و ... .
یک مطالعه در سال 2012 نشان میدهد که کودکان 18 ماههای که والدین از آنها میخواستند احساسات رسم شده در کتابها را توضیح دهند، بیشتر تمایل به اشتراک وسایلشان با دیگران داشتهاند و بسیار میل به کمک به دیگران از خود نشان دادهاند.
مطالعهای دیگر در سال 2003 هم نشان داد فرزندان نوپایی که مادرانشان آنها را تشویق به بیان و توضیح احساسات میکردند، کمی که بزرگتر شدند، نگرانی بیشتری نسبت به دیگران در مورد تنگدستی افراد فقیر از خود نشان دادند.
وقتی فرزندان ما رفتار ناشایستی انجام میدهند...
روانشناسان بر این باورند که در این گونه موارد صحبت کردن با آنها و توضیح دادن در مورد عواقب رفتارشان و تاثیری که بر روی دیگران میگذارند، بسیار کمک کننده بوده و میتواند باعث تقویت حس همدلی و مهربانی در آنها شود.
به عنوان مثال: اگر کودکتان چیزی را به سمت کسی پرتاب کرد، به او نگوئید به خاطر این کار امشب از شام خبری نیست یا دیگر پارک نمیبرمت و ...، چون با جملات این چنینی شما باعث میشوید او همچنان به خودش فکر کند، نه به دیگری.
در مقابل شما میتوانید از او بپرسید: «فکر میکنی با پرت کردن شیء به سمت دوستت چه حسی به او دست داد؟» این سوال بسیار مفید است، چرا که باعث میشود کودک شما به فکر کردن به دیگران بپردازد نه به خودش.
در ادامه میتوانید از کودکتان بخواهید کاری کند که حال دوستش خوب شود، البته نه فقط با عذرخواهی. درست است که معذرتخواهی کاری خوب است، امّا کافی نیست.
علاوه بر عذرخواهی، کودک را تشویق کنید تا سعی کند حال دوستش را خوب کند و از دوستش بپرسد چه کار کنم تا تو خوشحال شوی.
عناوینی که به کودکان میدهید میتواند بر روی رفتار، مهربانی و میزان مفید بودن آنها تاثیرگذار باشد
در مطالعهای که در سال 2014 توسط یک روانشناس اجتماعی به نام کریستوفر برایان و همکارانش صورت گرفت نشان داده شد، کودکان بین 3 تا 6 سالی که از آنها درخواست کمک میشود و به آنها لقب «یاور»، «همراه» و یا ... داده میشود، بسیار بیشتر تمایل به یاوری و کمک کردن دارند، در مقایسه با آن دسته از کودکانی که عناوینی به آنها داده نمیشود و تنها از آنها تقاضای کمک میشود.
شاید این موضوع بسیار کم اهمیت جلوه کند، امّا واقعیت این است که تاثیر روانی بسیار زیادی دارد، چون به کودکان حس داشتن شخصیتی مثبت میدهد.
این روانشناس اجتماعی معتقد است که استفاده از کلماتی مانند «یاور» میتواند علامتی باشد که آن رفتار بازتابی از یک ویژگی شخصیتی ضروری و اساسی است.
اگر کودکان این شخصیت را پذیرا باشند (که البته اکثر آنها پذیرای این موضوع میشوند، چون دوست دارند که خودشان را فرد خوبی ببینند)، آنگاه به گونهای رفتار میکنند که با لقب و شخصیتشان سازگاری داشته
باشد.در ادامه کریستوفر برایان در آزمایشی که روی افراد بزرگسال انجام داد متوجه شد که اگر از مردم بخواهد که متقلب نباشند بسیار تاثیرگذارتر است تا اینکه به آنها بگوید تقلب نکنند و باز هم شاید به این دلیل است که مردم نمیخواهند شخصیت منفی متقلب را بپذیرند.
البته شاید شنیده باشید که این گونه روشها ممکن است نتایج معکوس نیز داشته باشند. مطالعهای در استندفورد توسط آندری سیمپان در سال 2007 انجام شد که نشان داد: کودکانی که از آنها با عنوان «نقاش خوب» یاد شده، سختتر پذیرای انتقاداتی هستند که از نقاشیشان میشود.
برعکس کودکانی که به آنها گفته شده بود «نقاشی خوبی کشیدی» راحتتر انتقادات را میپذیرفتند.
روانشناسی دیگر به نام کارول دوک نوشتهای را منتشر کرده است که نشان میدهد تشویق کودکان برای تواناییهایشان میتواند مشکلساز هم باشد.
به عنوان مثال بهتر است به جای گفتن: «تو در ریاضی عالی هستی»، بگوئیم: «این عالی است که این قدر برای حل این مسئله وقت گذاشتی و تلاش کردی».
او معتقد است بهتر است کودکان را برای تلاشهایشان تشویق کنیم.
اگر شما کودکتان را اینگونه برای تواناییاش در ریاضی تشویق کنید اگر بعدا در حل مسئلهای دچار مشکل شود، خود را سرزنش خواهد کرد، اعتماد به نفسش را از دست داده و یا فکر میکند دیگر نمیتواند در ریاضی خوب و قوی باشد.
درست است که دادن عنوان «یاور» میتواند عنوانی مناسب باشد، چون یک عمل است، نه توانایی، و کودک نمیتواند در آن احساس شکست کند، اما شاید هوشمندانه نباشد که هر چیزی را این گونه به کودکان نسبت دهیم، بنابراین باید در موقعیتها و شرایط مختلف هوشمند بوده و نسبتهای مناسبی برای آنها در نظر بگیریم.
رفتار خود شما، مهمترین عامل است
جهت آموزش همدلی به کودکان با تمام روشهای ارائه شده به یاد داشته باشید، مفیدترین و قدرتمندترین چیزی که در اختیار دارید، رفتار خود شما است.
از آنجا که کودکان اغلب رفتار والدین را تکرار میکنند، آنها میتوانند بهترین الگو برای فرزندانشان باشند. مطالعات نشاندهنده این موضوع هستند که بچههای مهربان و نوعدوست، خانواده خیرخواه و نوعدوستی نیز دارند.
وقتی شما به فردی از خانواده یا دوستان که نیازمند کمک هستند، کمک میکنید مطمئن باشید کودکان نیز مانند شما رفتار خواهند کرد، بنابراین لازم است قلب بزرگی داشته باشید تا فرزندانتان هم این گونه باشند.
هر از گاهی با کودکتان به مغازه اسباببازیفروشی رفته و برای کودکان نیازمند اسباببازی خریداری کنید یا به فرزندتان کمک کنید تا وسایلی را که نیاز ندارد برای اهدا به کودکان نیازمند بستهبندی کند و همراه یکدیگر به یک مؤسسه خیریه رفته و آنها را تحویل دهید.
انجام کارهای داوطلبانه در کنار کودکان میتواند به پرورش روحیه نوعدوستی و همدلی در وجود آنها کمک کند.
گاهی با فرزندانتان در مورد نابرابریهای موجود در جامعه صحبت کنید
کودکان معمولا فرضهایی درباره تفاوتهای اجتماعی دارند که والدین باید در این رابطه توضیحات دقیقی به کودکان بدهند تا بدانند آنها گروه متفاوتی نیستند و روش زندگی متفاوتی ندارند.
ملانیکیلن، روانشناس دانشگاه مریلند میگوید: وقتی بچهها (و حتی بزرگترها) گروهی از مردم را از خود متفاوت بدانند، ممکن است کلیشه و تبعیض در مورد آنها افزایش یابد. تحقیقات نشان میدهند که بچهها کلیشههای منفی در مورد مردم فقیر را در ذهن رشد میدهند.
مطالعهای که در سال 2012 انجام شد نشان داد، دانشآموزان سال اول افراد ثروتمند را شایستهتر از افراد فقیر میدانند.
کلین معتقد است برای مبارزه با این تبعیضها باید به کودکان خود کمک کرد تا دچار این گونه تصورات غلط نشوند، بنابراین لازم است علت تفاوت میزان ثروت و توان مالی افراد مختلف را به طور واضح و دقیق برای آنها توضیح دهید و حتی به آنها بگویید که ممکن است این شرایط تغییر کند و درباره عوامل و شرایطی که باعث شکلگیری امتیازات خانوادهتان شده است نیز با آنها گفتوگو کنید.
تمام این نکات میتوانند کمککننده باشند تا تصورات غلط در مورد این نابرابری در ذهن کودکان اصلاح شود، و این گونه بحثها میتواند به طور غیرمستقیم هم باعث بخشندگی کودکان شود و هم او را نسبت به داشتههایش شاکر کند.